پیچیدگی‌های اقتصاد و بی سوادی سیاستمداران

در باب هزینه‌های مبادله و اثرات ویرانگر آن بر نظام اقتصادی و سیاسی کشور
  • محسن رنانیمحسن رنانی

خیلی از خطاهای سیاستی در ایران قابل پیش‌گیری بود اگر روشنگری نظریه‌های «اقتصاد رفتاری» و «اقتصاد نهادی»‌ مورد توجه سیاستگذاران ما قرار می‌گرفت. سیاستمداران ما گرچه گاهی در حوزه سیاست‌ کولاک می‌کنند، اما در حوزه اقتصاد به غایت بی‌سوادند؛ و عجیب آن که حاضر نیستند این بی‌سوادی را بپذیرند. آن‌ها گاهی مسائل خیلی ساده اقتصادی را درک نمی‌کنند. بسیاری از مقامات دولت آقایان خاتمی و احمدی‌نژاد تفاوت بین «فرصت شغلی» و «اشتغال» را نمی‌دانستند و به گمانم در دولت آقای روحانی هم هنوز برخی وزرا و استانداران این دو مقوله را با هم خلط می‌کنند (از مصاحبه‌هایشان به راحتی می‌توان فهمید). مقامات بقیه قوای کشور را هم گمان می‌کنم اصولا دون شأن خود می‌دانند که عنایتی به مفاهیم اقتصادی داشته باشند. امامان جمعه هم که اصلی‌ترین توپخانه‌های تولید عدم‌ اطمینان و بی‌ثباتی در افقِ اقتصادِ سیاسی کشور در دست آن‌هاست، گاهی تفاوت «یارانه» و «رایانه» را هم نمی‌دانند.

آقای احمدی نژاد که می‌گفت سالی دو میلیون «شغل» ایجاد کرده است، بیچاره درست می‌گفت دولت او با به حراج گذاشتن سرمایه‌های کشور خیلی «فرصت شغلی» ایجاد کرد اما کل «اشتغال» ایجاد شده توسط آن دولت در ظرف هشت سال به اندازه شش ماه تولید اشتغال در دولت خاتمی هم نشد. «فرصت شغلی» مثل آش نذری است که هر هفته فقرای یک محله از شهر را با آن سیر کنیم اما همزمان محله‌های دیگر گرسنه می‌مانند. «اشتغال» مثل این است که برای کل فقرای شهر درآمد دائمی ایجاد کنیم تا همواره سیر بمانند.

باور کنید روزی یکی از وزرای اقتصادی این کشور مرا دعوت کرد و گفت خیلی خلاصه به من بگو این «هزینه مبادله»ای که تو در کتاب «بازار یا نابازار؟» این‌قدر در موردش هیاهو کرده‌ای چیست؟ و باز باور کنید همین الان هم می‌توان قسم بخورم که جز یکی دو وزیر از دولت کنونی و احتمالا چند نماینده مجلس،‌ هیچ کس از مقامات ارشد کشور نمی داند «هزینه مبادله» چیست و چگونه اول نظام اقتصادی را و سپس نظام سیاسی را به زمین می‌زند. و می‌توانم حدس بزنم که احتمالاً رئیس قوه قضاییه که اصلی‌ترین نهاد مولد «هزینه مبادله» است اصلا تا کنون چنین اصطلاحی را نشنیده است.

دقیقا بیست سال پیش در همین روزها بود که چاپ نخست کتاب «بازار یا نابازار؟» را منتشر کرده بودم. با چه ذوقی آن را برداشتم و به دفتر مرحوم آقای سید رضا زواره‌ای (موقع معاون قوه قضاییه و رئیس وقت سازمان ثبت اسناد و املاک کشور) رفتم. هر چه تلاش کردم که از ایشان وقت بگیرم و یک ساعت پیام این کتاب را توضیح بدهم دفترشان به من وقت نداد. بعد کتاب را همراه با چکیده ای از پیام کتاب تحویل دفتر دادم. اما هیچ بازخوردی حتی اعلام وصولی برای من نیامد. در آن خلاصه‌ی کوتاه نوشتم که پیام این کتاب این است که «هزینه مبادله» در این کشور چنان رو به افزایش است که اگر به همین ترتیب ادامه یابد به زودی نَفَسِ اقتصاد را خواهد گرفت و سرانجام اقتصاد را زمین‌گیر خواهد کرد و نهایتا نیز جمهوری اسلامی را به یک نظام ضد توسعه تبدیل خواهد کرد. گفتم که مطالعه من نشان می دهد که اگر یک تومان صرف کاهش «هزینه مبادله» کنیم یعنی صرف شفاف سازی و قانون مندی وحفاظت از حقوق مالکیت مردم کنیم،‌ منافع آن برای اقتصاد بیش از آن است که آن پول را صرف جاده سازی و سدسازی و ذوب آهن و پتروشیمی کنیم.

این داستان بی توجهی به هزینه‌ مبادله البته همچنان ادامه دارد و اوضاع به وخامت غیرقابل وصفی رسیده است. اگر بخواهید عمق فاجعه را بدانید این مقایسه را در نظر بگیرید: ارزش کل سرمایه  بورس کشور در روزهای آخر هفته گذشته حدود ۳۲۰ هزار میلیارد تومان اعلام شده است. برآوردهای من در سال گذشته نشان می دهد که حدود ۲۵۰ هزار میلیارد تومان از سرمایه های ایرانیان در دادگستری و قوه قضاییه زمین‌گیر شده است (این برآورد البته با خطا همراه است چون اطلاعات دقیقی از کم و کیف پرونده‌ها از سوی قوه قضائیه منتشر نمی‌شود و من با اطلاعات غیررسمی این برآورد را انجام داده ام).

با ورود هر پرونده اقتصادی به قوه قضاییه، بخشی از سرمایه‌های ملی ما بلاتکلیف می‌‌شود تا رای دادگاه صادر شود. تمام هزینه‌های ناشی از بلاتکلیفی سرمایه‌های مردم در قوه قضائیه، جزء «هزینه مبادله» محسوب می‌شود. و البته همه دستگاههای عمومی دیگر هم به کم‌وبیش هزینه مبادله تولید می‌کنند. در این باره به زودی بیشتر خواهم نوشت.

 اما همه‌ی این مقدمه را گفتم تا یک کتاب خوب در «اقتصاد رفتاری» را، که می‌تواند دانش سیاستگذاری مقامات ما را ارتقا دهد، معرفی کنم و به این بهانه مقدمه چاپ نشده خودم بر این کتاب را نیز منتشر کنم.


معرفی کتاب و مقدمه منتشر نشده آن را در این پیوند دنبال نمایید.

https://renani.net/?p=599
محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

رکود اقتصادی، مهم ترین دشمن نظام سیاسی

سخنرانی رنانی در همایش «چشم انداز اقتصاد ایران»
  • محسن رنانیمحسن رنانی

این سخنرانی که درباره ریشه‌های رکود اقتصاد ایران و پیامدهای آن برای کشور است، عنوان اصلی اش «صندوق های بازنشستگی در چنبره رکودهای بیرون و درون» بود که در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ در همایش «چشم انداز اقتصاد ایران در سال ۹۵ ؛ الزامات شرایط جدید برای سرمایه گذاری صندوق های بازنشستگی» ایراد شده است.

صوت سخنرانی را بشنوید:


بازتاب این سخنرانی در رسانه‌ها:

خبر آنلاین

روزنامه جهان صنعت

خبرگزاری فارس

خبرگزاری جمهوری اسلامی

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران

خبرگزاری ایسنا

https://renani.net/?p=491
محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

روحانی نباید پشت درهای بسته گفت‌وگو کند

مصاحبه با روزنامه اعتماد به بهانه انتشار نسخه کامل کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران»
  • محسن رنانیمحسن رنانی

از مهر ۱۳۹۱ که اعلام کردم که دیگر با مطبوعات مصاحبه نمی‌کنم، این قاعده را به صورت جدی رعایت کرده‌ام. تنها یک استثنا بود (که از همان آغاز هم گفته بودم) و آن این که در مورد کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» منع گفت‌و‌گو ندارم. به گمانم باید از این طریق به نشر محتوای این کتاب کمک می‌کردم. بنابراین از مهر ۱۳۹۱ تا امروز که مهر ۱۳۹۴ است هر مصاحبه‌ای داشته‌ام درباره این کتاب و به بهانه این کتاب بوده است.

نسخه کامل کتاب را که امسال از طریق تارنمای خودم در اختیار علاقه مندان قرار دادم بهانه‌ای شد که خانم مولود حاجی زاده، خبرنگار روزنامه شرق، درخواست کند که در این‌باره گفت و گویی با من داشته باشد. به علت مسافرت دیر به دیر من تهران مدت زیادی طول کشید تا بتواند این مصاحبه را انجام دهد. بعد از آماده سازی متن، ظاهرا دوستان روزنامه شرق چاپ آن را منوط به حذف بخش‌های زیادی از مطالب کرده بودند که من نپذیرفتم. تا این که سرانجام دوستان روزنامه اعتماد با درخواست چند اصلاح کوچک در حد تغییر واژه یا عبارتی کوچک، برای چاپ اعلام امادگی کردند. من هم چون دیدم لطمه‌ای به محتوا نمی‌زند پذیرفتم. در همین جا، جا دارد از همراهی و نیز جسارت دوستان اعتماد سپاسگزاری کنم.

البته عنوان اولیه این مصاحبه که با خبرنگار توافق شده بود این چنین بود:

از جنگ خداحافظی در خاورمیانه تا آشتی ملی در داخل

گفت و گو با محسن رنانی

به بهانه انتشار نسخه کامل کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران»

که ظاهرا در لحظات قبل از ارسال برای چاپ، توسط سردبیر محترم تغییر می‌کند.

متن کامل این مصاحبه در روزنامه اعتماد شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۴ چاپ شده است که در پیوندهای زیر قابل دسترسی است:

صفحه اول روزنامه

صفحه های هشتم و نهم روزنامه

ضمنا خبرنگار محترم مرا «استاد اقتصاد دانشگاه صنعتی اصفهان» معرفی کرده است که اصلاح می‌کنم: من عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان هستم.

محسن رنانی – ۱۱ مهر ۱۳۹۴


انعکاس این مطلب در رسانه‌های دیگر:

روزنامه دنیای اقتصاد

سایت خبری انتخاب

سایت خبری‌- تحلیلی اقتصاد نیوز

سایت فرارو

سایت خبری الف

بورس نیوز

پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران

اقتصاد ایران آنلاین

سایت خبری – تحلیلی ۹ صبح

نساجی نیوز

پایگاه خبری دز نیوز


همچنین واکنش خبرگزاری فارس به این مصاحبه را که به قلم نویسنده‌ای نامعلوم است، در این پیوند ببینید.

محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

اقتصاد سیاسی محیط کسب و کار در ایران

سخنرانی در کمسیون سرمایه‌گذاری و تأمین مالی اتاق بازرگانی ایران
  • محسن رنانیمحسن رنانی

متن سخنرانی محسن رنانی در کمسیون سرمایه‌گذاری و تأمین مالی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و بازرگانی ایران که در آذرماه ۱۳۹۳ در مجله حقوق و اقتصاد به چاپ رسیده‌است.

https://renani.net/?p=481
محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

بحران‌های اقتصاد ایران و مسئولیت اصلاح طلبان

سخنرانی در بنیاد باران
  • محسن رنانیمحسن رنانی

در اسفند سال ۱۳۹۱ در بنیاد باران با حضور آقای خاتمی و دیگر اعضای بنیاد باران درباره «تکینگی در اقتصاد ایران»‌ و نگرانی‌هایی که در صورت ادامه شرایط موجود، در مورد اقتصاد ایران باید داشت سخن گفتم. خوشبختانه با انتخابات خرداد ۱۳۹۲ روند امور در کشور با تغییرات جدی روبه رو شد و امیدهایی برای توقف فرایندهای مخرب در اقتصاد و جامعه ایران پدیدار شد. در اسفند ۱۳۹۲ نیز مجددا برای سخنرانی در بنیاد باران دعوت شدم. با عنایت به این که در این نشست نیز آقای خاتمی و برخی اصلاح طلبان برجسته حضور داشتند، ترجیح دادم درباره مسئولیت اصلاح طلبان برای مشارکت در حل بحران های اقتصاد ایران سخن بگویم. بنابراین عنوان بالا برای سخنم برگزیدم.

با عنایت به حساس بودن محتوای بحث، هیچکدام از سایت‌های رسمی، محتوای سخنم را به صورت کامل پوشش ندادند و هر کدام به گونه ای بر بخشی از سخنان من تاکید کردند و حتی عناوین متفاوتی برای آن برگزیدند. در این میان یک سایت شخصی – احتمالا از روی فایل صوتی سخنرانی – متن تلخیص شده اما کامل‌تری از مطلب را منعکس کرده است. در پیوندهای زیر می ‌توانید روایت‌های مختلف از این سخنرانی را ببینید.


پیوند به گزارش سخنرانی در سایت‌های خبری رسمی: 

سایت بنیاد باران 

خبر گزاری جمهوری اسلامی

سایت خبر آنلاین

جوان آنلاین

ایسنا

بانک اطلاعات نشریات کشور


پیوند به یک گزارش سخنرانی در یک سایت شخصی:

بخش اول مطلب

بخش دوم مطلب


محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

موانع نرم توسعه در جمهوری اسلامی ایران

نگاهی به محصول سی سال سیاست ورزی در ایران
  • محسن رنانیمحسن رنانی

پیوندها:

پایگاه اطلاع رسانی اصلاح

محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

پیام‌های رای «عدم‌اعتماد»

مقاله منتشر شده در روزنامه شرق
  • محسن رنانیمحسن رنانی

مقدمه:

نخستین ویرایش این نوشتار، دو مقدمه بلند دیگر داشت: «مقدمه نخست» در باب اینکه چرا این نوشته آخرین نوشته انتقادی من در سال جاری خواهد بود و من که هم ذاتا منتقد زاده شده‌ام و هم رسالت روشنفکری خود را در این کار می‌بینم، چرا تا پایان سال نه دولت دکتر روحانی را نقد خواهم کرد نه در باب زنهار مخالفانش چیزی خواهم نوشت؛ و «مقدمه دوم» این بود که این قلم از سال ۸۱ تاکنون دست به شش پیش‌بینی مهم در حوزه اقتصاد سیاسی ایران زده که همه‌اش محقق شده است و همان نگرانی‌هایی که باعث شده بود تا دست به بیان یا انتشار آن شش پیش‌بینی بزند، اکنون هم مرا به نوشتن این یادداشت واداشته است.       
اما به توصیه مقامات روزنامه آن دو مقدمه مفصل را حذف کردم و به این مقدمه کوتاه ـ که می‌خوانید ـ بسنده کردم. آن دو مقدمه از باب خودستایی نگاشته نشده بود، بلکه مقدمه‌ای بود برای پیش‌بینی‌ای که می‌خواهم در این نوشتار بکنم و آن همه را گفته بودم تا آنان که باید، سخنم را جدی بگیرند و در باب مصالح و منافع این مردم جدی‌تر اندیشه و روش‌های بهتری پیشه کنند. اکنون در این نوشتار نیز می‌خواهم دست به ریسک دیگری بزنم و عواقب رای نیاوردن برخی از وزرای پیشنهادی آقای روحانی را به نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی گوشزد و پیامدهای اقتصادی آن را پیش‌بینی کنم. گرچه روی سخن من با نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی است، اما درواقع بقیه قوای کشور نیز مخاطب این نوشته‌اند. راستش امروز (سه‌شنبه ۲۲ مرداد) از وقتی که اخبار مذاکرات مجلس در باب اعضای پیشنهادی کابینه یازدهم را شنیدم، به خود می‌ژکیدم و با خود می‌پیچیدم که کاری باید کرد و چیزی باید گفت. گویا برخی نمایندگان محترم مجلس همچنان متفطن برخی واقعیت‌های اطراف ما نیستند؛ و چنین شد که خود را مجبور کردم که آنچه گفتنی است را شتابزده بگویم به آن امید که مصالح مردمان این دیار در تصمیمات نمایندگان محترم مجلس به‌طور جدی‌تری مورد توجه قرارگیرد.

جان کلام:
یک: اقتصاد ایران به علل متعدد که مهم‌ترین آنها ناکارآمدی، بی‌ثباتی فضای سیاسی، تداوم تنش‌های خارجی و تیره بودن بلندمدت فضای کسب‌وکار است، سال‌هاست دچار «کهولت سیستمی» شده است. یعنی انرژی‌اش تمام شده و نای ایستادن بر پای خود را ندارد و اگر اکنون همچنان ایستاده است به غیرت و همت زنان و مردان نجیبی است که صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشته‌اند.

دو: در سال ۱۳۹۱ به‌تدریج شواهدی آشکار شد که حاکی از آن بود که اقتصاد ایران وارد مرحله «تکینگی» (بخوانید: تکینه‌گی) شده است. یعنی در بسیاری از حوزه‌ها به وضعیتی رسیده است که نه امکان بازگشت به شرایط گذشته را دارد و نه امکان پیش‌بینی آینده را. حالت تعلیق کامل. چنین شرایطی بسان «چاله»ای می‌ماند که اقتصاد در آن فروغلتیده و هرچه زور می‌زند و تلاش می‌کند و وام می‌گیرد و سرمایه می‌گذارد به نتیجه نمی‌رسد و اشتغال و رفاهی در آن تولید نمی‌شود، گویی اقتصاد فقط بکسواد می‌کند و بس؛ و آنچه می‌ماند گرد و خاک حاصل از تورم و رکود و بیکاری و فقر بیشتر برای مردمان است. نقدینگی عظیم، بدهی‌های سرسام‌آور معوق بخش خصوصی، کسری بودجه، اعتبار عظیم مورد نیاز برای تکمیل مسکن مهر و سایر پروژه‌های ناتمام، بدهی‌های دولت به بانک‌ها و بخش خصوصی، منابع عظیم مورد نیاز برای پرداخت یارانه‌ها و… همه‌وهمه مواردی هستند که مانع بازگشت اقتصاد ایران به تعادل‌های پیشین می‌شوند.

سه: خروج هر سیستمی از چاله، مستلزم ورود یک شوک بزرگ و پرانرژی به آن سیستم است. به نظر می‌رسد مشارکت گسترده مردم در انتخابات یازدهم و نتیجه نامنتظره آن، به‌مثابه یک شوک نسبتا بزرگ برای اقتصاد ایران عمل کرده است. اما این شوک، «نسبتا» بزرگ بود نه به اندازه کافی بزرگ. بنابراین موجب ایجاد امید در ذهن جامعه و ذهن فعالان اقتصادی شده است ولی این امید هنوز از اندیشه افراد به دست و پای عملشان منتقل نشده است. دو حرکت دیگر لازم است که نظام سیاسی انجام دهد تا این شوک اولیه را تقویت کند و مردم باور کنند که اوضاع عوض شده و ‌رو به بهبود است و امید از اذهان به سوی دست‌ها و گام‌ها نیز برود و انتظارات ذهنی به عمل واقعی تبدیل شود. فقط اشاره می‌کنم که این دو اقدام یکی نشان دادن عزم جدی برای حل‌وفصل مناقشه اتمی است و دیگری ایجاد یک وفاق ملی با کشیدن خط پایان بر مناقشه سال‌های گذشته.

چهار: رفتار مردم در انتخابات اخیر حاصل نوعی تعارض (ترکیب دلزدگی و امید) بود که نهایتا موجب شد این تعارض به هجوم مردم به صندوق‌های رای بینجامد. اگر مقامات کشور و کاندیداهای ریاست‌جمهوری هوشیاری نکرده بودند این تعارض می‌توانست به دلزدگی و بی‌تفاوتی نسبت به صندوق‌ها بینجامد. اکنون نیز در عرصه اقتصادی این تعارض روانشناختی برقرار است. یک حرکت کوچک مثبت می‌تواند اقتصاد مردد کنونی را به سمت بهبود ببرد و یک حرکت کوچک منفی می‌تواند آن را به سمت چرخه تازه‌ای از رکود و تورم بغلتاند.         

پنج: در سال‌های اخیر اقتصاد ما در زمین سیاست زمینگیر شده است. تنش‌های سیاسی خارجی همه افق‌های برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری را کدر کرده است. بنابراین در شرایط کنونی برای اقتصاد ما راه‌حل اقتصادی وجود ندارد. همه راه‌حل‌های اقتصادی از سیاست آغاز می‌شود. هرگونه تنش جدید در فضای سیاسی ما مستقیما وارد اقتصاد می‌شود و آن را آشوبناک می‌کند.     

شش: رای مردم در انتخابات اخیر به آقای روحانی نه رای حزبی و جناحی بود و نه رای عقیدتی. رای انسان‌های خسته از دولتی تنش‌آفرین و نگران از آینده پرابهام بود. این رای با نسبت‌های متفاوت متعلق به همه گروه‌ها و جناح‌ها هم بود. وقتی رای مردم به دولتی رای عقیدتی یا حزبی است میزان صبر و مقاومت آنان برای به‌ثمرنشستن سیاست‌های آن دولت بالا خواهد بود. اما وقتی رای مردم از جنس عقیدتی و حزبی نیست و نوعی تلاش هیجانی برای تغییر وضع موجود است، آستانه صبر و پایداری رای‌دهندگان برای به‌ثمرنشستن سیاست‌ها پایین می‌آید و همین که نشانه‌های موفقیت پدیدار نشد یا نشانه‌هایی پدیدار شود که نشان دهد در بر همان پاشنه می‌چرخد و سیاست‌های کشور و تنش‌های بین قوا همان‌هاست که بود، به‌سرعت امید و اعتماد رای‌دهندگان از دست می‌رود و به سوی راه‌حل‌های شخصی هجوم می‌برند. طلا و دلار می‌خرند، سرمایه‌هایشان را نقد می‌کنند، سرمایه‌ها را از کشور می‌برند، از بخش تولید به بخش خدمات می‌روند و قس‌علی‌هذا.    

هفت: نحوه برگزاری مراسم تنفیذ و تحلیف حاکی از هوشیاری مقامات کشور نسبت به حساس بودن مساله بود. حتی نیامدن برخی از چهره‌های مدنی نیز نشان از هوشیاری آنان و تلاش همه برای مراقبت از فضای امید و نشاط و حرکت به سوی ثبات و اعتماد بیشتر بود. اما مرحله رای‌اعتماد به کابینه مرحله پایانی و مهم‌ترین مرحله از دوره استقرار دولت است. عدم رای‌اعتماد به‌کل کابینه و رای نیاوردن برخی از وزرا، نخستین پیام آشکار به مردم چشم‌به‌راه ایران و به جهان و به سرمایه‌گذاران خارجی و داخلی است مبنی بر اینکه چیزی عوض نشده است. درواقع در سال‌های اخیر تنش‌های سیاسی داخلی و خارجی عمدتا ناشی از رفتارهای دولتمردان نهم و دهم بود. یعنی ریشه بی‌ثباتی‌ها در درون دولت نهفته بود. اکنون آن منشا بی‌ثباتی پایان یافته است. اگر مردم احساس کنند که منشا بی‌ثباتی از درون دولت بیرون آمده است و به میان قوا منتقل شده است و مثلا از این پس درگیری و تعارض و تقابل میان دولت و سایر قوا شکل خواهد گرفت، به‌سرعت امیدشان به بهبود اوضاع را از دست می‌دهند و رفتارهای معقول و امیدوارانه ماه‌های اخیر را کنار می‌گذارند و با تغییر رفتار خود به‌سرعت اقتصاد را وارد دور تازه‌ای از مسابقه تورمی خواهند کرد.

جمع‌بندی:

بنابراین صحنه و نتیجه رای اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی دولت، یکی از مهم‌ترین مراحل ارزیابی مردم در باب آینده این دولت را شکل خواهد داد. اگر وزرای دولت رای‌اعتماد بگیرند، جامعه و فعالان اقتصادی برآورد خواهند کرد که تنش چندانی بین دولت و سایر قوا نیست و دولت می‌تواند با جدیت اهداف اعلام‌شده خود را دنبال کند. این باعث می‌شود امید ایجادشده تقویت شود و اقتصاد با تقویت امیدهای موجود اندکی دیگر از چاله‌ای که در آن است بیرون بیاید. اگر رای‌اعتماد مجلس منجر به رای نیاوردن چند نفر از وزرا شود، این پیام به جامعه منتقل می‌شود که دولت با مشکلات جدی‌ای روبه‌رو خواهد بود و بنابراین مردم با اصلاح برآورد خود از آینده اقتصاد و کشور، رفتار تازه‌ای در پیش خواهند گرفت. درواقع عدم رای‌اعتماد به برخی وزرای دولت به این معنی است که هنوز توافق و عزم سیاسی جدی‌ای در مجموعه قوای کشور برای عبور از شرایط پیش‌رو، به‌وجود نیامده است. در یک کلام: تخریب اعتماد و امیدی که مردم به روحانی بسته‌اند به‌منزله بیدار کردن زمینه‌های مشکلات در حوزه‌های مختلف خواهد بود. با شکستن اعتماد و امید مردم به دولت روحانی، غول مشکلات را از شیشه آزاد نکنیم.


این مطلب را در سایت فرارو مطالعه کنید.

https://renani.net/?p=375
محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

اقتصاد ایران در محدوده سیاست

متن گزیده دو سخنرانی با یک موضوع
  • محسن رنانیمحسن رنانی
https://renani.net/?p=175
محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

توسعه بازی دولت های مردد

گفتگویی درباره بن بست برنامه‌ریزی در کشور
  • محسن رنانیمحسن رنانی
محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

توسعه ملی در کمند سیاست

نگرشی سیستمی به نظریه امتناع توسعه
  • محسن رنانیمحسن رنانی
محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

سیاست مداران توسعه خواه

دسته بندی سیاست‌مداران بر مبنای توسعه خواهی
  • محسن رنانیمحسن رنانی

در علم اقتصاد دولت‌ها را و به تبع آن سیاست‌مداران را به سه دسته «کارشکن»، «مردد» و «توسعه‌خواه» تقسیم می‌کنند. سیاست‌مداران کارشکن نه تنها خدمتی به توسعه جامعه نمی‌کنند بلکه در مسیر آن کارشکنی نیز می‌کنند. بسیاری از سیاسیون عصر قاجار کارشکن بودند. سیاست‌مداران مردد البته دوست دارند جامعه توسعه یابد و سعی در بسترسازی برای آن نیز دارند و برنامه‌های توسعه اقتصادی-اجتماعی پیاده می‌کنند، اما همین که رشد نهادهای مدنی و رشد قدرت جامعه با اقتدار آن‌ها در تعارض می‌افتد، مردد می‌شوند و حاضر نیستند به نفع جامعه مدنی از اقتدار خود بکاهند. اما سیاست‌مداران توسعه‌خواه در مسیر توسعه و تعالی جامعه، نه تنها حاضر است از اقتدار خود بکاهد، بلکه حتی از اعتبار خویش نیز برای گذشتن جامعه از شیب‌ها و پیچ‌های تند خرج می‌کند.

در واقع نشانه‌های یک سیاست‌مدار توسعه خواه سه چیز است. نخست اینکه نمی‌کوشد به یک شخصیت اسطوره‌ای مقدس تبدیل شود و حتی اگر جامعه و اطرافیانش برای اسطوره کردن او کوشیدند، او با رفتار و گفتار خود، اسطوره زدایی می‌کند. زیرا سیاست‌مدارانی که اسطوره یا مقدس می‌شوند، از حوزه نقد و از حوزه قانون خارج می‌شوند و اگر در تصمیم‌گیری مرتکب خطاهای بزرگ شدند، جامعه نمی‌تواند مانع آن‌ها شود. بنابراین، سیاست‌مداران اسطوره‌ای معمولاً تصمیمات بی‌بازگشت و پرهزینه می‌گیرند. سیاست‌مدار توسعه‌خواه برای پرهیز از اسطوره شدن، در انظار مردم حرف‌های عادی می‌زند، رفتار عادی می‌کند، می‌خندد، شوخی می‌کند، با مردم عادی می‌جوشد و دائماً به امکان اشتباه خود اذعان دارد و از همه می‌خواهد سیاست‌های او را نقد کنند.

دوم اینکه سیاست‌مدار توسعه‌خواه، سرمایه خود را (که عبارت است از توانایی‌ها، تجارب، اعتبار سیاسی و مقبولیت) در مسیر تحولات جامعه خرج می‌کند، تا جامعه مرحله گذار را با تنش اندک و هزینه کمتر طی کند. بنابراین اگرچه ممکن است اتخاذ یک موضع یا سیاست، از اعتبار و مقبولیت سیاست‌مدار بکاهد، اما او اگر دریابد که با چنان موضع یا سیاستی، تحولات جامعه مطمئن‌تر و کم‌هزینه‌تر خواهد بود، بی‌گمان آن سیاست یا موضع را اتخاذ خواهد کرد. بنابراین سیاست‌مدارانی که هم می‌خواهند تحولات جامعه را رهبری کنند و هم می‌خواهند هیچ گردی بر قبای اعتبار و مقبولیت آن‌ها ننشیند، توسعه‌خواه نیستند، بلکه مردداند.

سرانجام، سیاست‌مدار توسعه‌خواه با داشتن دو ویژگی اول، عملاً ویژگی سومی خواهد یافت و آن اینکه با تکامل و رشد جامعه از اقتدار سیاست‌مدار کاسته می‌شود و به اقتدار جامعه (نهادهای جامعه مدنی) افزوده می‌شود. پس سیاست‌مدارانی که یا تحمل هیچ گونه نقدی را ندارند، یا در اتخاذ مواضع خود یکدندگی و سماجت می‌ورزند، حتی اگر به تنش و بحران بینجامد، یا یک مرتبه به حالت قهر (و برای حفظ اعتبار خود) عرصه سیاست را ترک می‌کنند، همگی مردداند و نه توسعه خواه. تاریخ پیش از دوم خرداد (تا انقلاب مشروطیت) آکنده از سیاست مداران مردد است.

دوم خرداد، آغاز پیدایش نسلی از سیاست مداران توسعه خواه است، و علت توفیق عظیم آقای خاتمی، در همین ویژگی‌های توسعه خواهانه اوست. اکنون پرسش این است که طیف گسترده‌ای از کاندیداهایی که در این دوره به میدان آمده‌اند، و طرفدار اصلاحات و بسط نهادهای جامعه مدنی هستند، آیا همگی به واقع توسعه‌خواه هستند یا در عمل به گونه سیاست‌مداران مردد عمل می‌کنند؟ رفتار آن‌ها در روزهای آینده، پاسخ این سوال را خواهد داد. در میان طیف کاندیداهای اصلاح طلب، آن‌هایی به واقع توسعه‌خواه هستند که اگر احتمال می‌دهند حضور آن‌ها در صحنه، موجب پراکنده شدن آراء جبهه اصلاحات می‌شود، یا موجب کاهش رای کاندیداهای ائتلاف اصلاح طلبان می‌شود، با انصراف خود از کاندیداتوری، راه را بر پیروزی قاطع اصلاح طلبان، بگشایند. این هم نوعی خرج کردن از سرمایه اعتبار و شخصیت فردی است، در جهت هموار ساختن تحولات جامعه مدنی.

محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید