شعر و داستان ۲۳ آذر ۱۴۰۱
یادداشت‌ها ۱۴ آذر ۱۴۰۱
فُحش‌های مبارک؟

استاد برجسته حوزه آموزش است. به قیافه و رفتار بچه‌ها که نگاه می‌کند متوجه می‌شود که مشکل آموزش آنها در مدرسه چیست. همیشه گفت‌وگو با او برای من آموزنده بوده است. دکتر محمدرضا سرکار آرانی را می‌گویم. چندسال پیش گفت: محسن! اینقدر برای نظریه‌پردازی درباره توسعه ایران غصه نخور؛ توسعه حاصل قصه‌های مادران است نه […]

یادداشت‌ها ۱ آذر ۱۴۰۱
استفراغِ مبارک!

دلم روزی چند بار می‌پرسد چرا در این زمانه که ساعت به ساعت دارد تحولات تازه‌ای رخ می‌دهد و باید زودبه‌زود نوشت و گفت، اینقدر دیر به دیر چیزی منتشر می‌کنی؟ عقلم می‌گوید دیگر از نوشتن و گفتن چه سود؟ می‌گوید همین نوشته که داری می‌نویسی هم از نوع دست‌وپا زدن بی‌ثمر روشنفکری است. خدایی […]

یادداشت‌ها ۵ آبان ۱۴۰۱
شمسه‌های ایران

مولوی خسته بود، فرسوده بود، از بارِ فقهی ‏که سی سال بود عرق ریزان به دوش می‌کشید. ‏البته که ‏منافع کلانی برایش داشت؛ مفتی قونیه ‏بود؛ در عالم اسلام شأنی داشت و منزلتی؛ ‏حاکم قونیه محترمش ‏می‌داشت و دم و دستگاه ‏پُررونقی راه انداخته بود که از در و دیوارش ‏رفاه می‌بارید. اما دلش راضی […]

یادداشت‌ها ۲۱ مهر ۱۴۰۱
تقلید و توسعه (در سپاسگزاری از مراجع عظام)

«استاد عزیز! سلام مجدد؛ دیروز بچه‌های من همه با هم به این نتیجه رسیدند که دیگه مرجع تقلید نداشته باشند. چون گفتند همه مراجع سکوت کرده‌اند و چیزی نمیگن….». متن بالا پیامی است که یکی از همکاران دانشگاهی، که خودش جانباز قطع نخاعی دوران دفاع ملی‌‌مان بوده و اکنون فلیسوف علم و محقق دینی است […]

یادداشت‌ها ۱۱ مهر ۱۴۰۱
آخرین تار موی

دوستان هی می‌پرسند چرا در این زمانه بیم و امید ساکتی؟ راستش دو مطلب تحلیلی نوشته‌ام و کنار نهاده‌ام. آخر دیگر چه سخنی مانده است با حکومتی که نه گوشی برای شنیدن دارد و نه مهارتی برای دیالوگ؟ دیالوگ را رها کنید، با چهل سال حکمرانی هنوز مهارت سخن گفتنِ درست با جامعه را هم […]

یادداشت‌ها ۲۴ شهریور ۱۴۰۱
مغولیت مدرن

یک: مغولان عصر جاهلیت، ساختمانها را تخریب کردند و تن‌ها را به خاک و خون کشیدند اما به تدریج که حاکم شدند و امنیت برقرار شد، دست از خشونت برداشتند و متمدن شدند. نخست مسلمان شدند و سپس زبان فارسی آموختند، آنگاه به ترویج فرهنگ و معماری و اقتصاد پرداختند، نخستین پول کاغذی (چائو) را […]

یادداشت‌ها ۳ شهریور ۱۴۰۱
کتاب صفر توسعه

کتاب صفر توسعه (کتاب توسعه ۱۴۰۰) منتشر شد. این نخستین کتاب از یکصد کتابی است که امیدوارم تا پایان این قرن (هر سال یک «کتاب توسعه») توسط پویش فکری توسعه منتشر شود. این، کتاب نیست، بلکه یک خط‌کش است، «خط‌کش توسعه». در یکصد سال گذشته، بی‌ نقشه علمی (نظریه توسعه) و بی خط‌کش (شاخص‌های ارزیابی)، […]

مقدمه‌ی رنانی بر کتاب‌های دیگران ۹ خرداد ۱۴۰۱
تحولات عقلانیت و گذار به توسعه

 بیش از هفتاد سال برنامه‌ریزی توسعه در ایران و پیامدهای آن برای جامعه و محیط طبیعی کشورمان بیانگر نوعی شکست در سازماندهی توسعه در ایران است. بخش اعظم منابع طبیعی (از جمله نفت، آب، جنگل‌ها و…) در این دوره به نام برنامه‌ریزی توسعه، یا مصرف شده یا آسیب دیده‌اند و آنچه امروز همچنان در دست […]

یادداشت‌ها ۲۰ اسفند ۱۴۰۰
به زخم‌های ایران سلام کنیم

روزی که من از تمرکز بر فعالیت‌های دانشگاهی به عرصه کنشگری و روشنفکری اجتماعی آمدم برخی از دوستان و همکاران دانشگاهی‌ام اعتراض کردند که «چرا کار آکادمیک که در آن موفق بوده‌ای را رها کرده‌ای و به حوزه روشنفکری رفته‌ای؟». پاسخم این بود: من علم را برای علم نمی‌خواهم. اگر علم نتواند دردی از دردهای […]

کتاب ها ۱۹ اسفند ۱۴۰۰
کتاب توسعه ۱۳۹۹

از ۱۳۲۷ که سازمان برنامه و بودجه تاسیس شده است تا کنون، بیش از هفت دهه است که برنامه‌ریزی توسعه داریم. اما هنوز «نظریه ملی توسعه» نداریم و هنوز «کتاب ملی توسعه» نداریم. یعنی دولت‌ها برنامه‌های توسعه را، به عنوان اسناد یا کتاب‌هایی که حدیث آرزومندی مقامات ارشد کشور در آنها ثبت می‌شد، به مجلس […]