انقلاب صندلی اول

  • محسن رنانیمحسن رنانی

فشار لابی‌ها و تبانی‌ها از دو سو به‌کار افتاده‌ است تا نخستین تجربه فراخوان رئیس‌جمهور به مشارکت مدنی و کارشناسی، یعنی تجربه تشکیل شورای راهبری برای انتخاب وزرا در فرایندی از مشارکت گسترده کارشناسان، را به شکست بکشاند. یکی عادت کردگان به قدرت یعنی تمامیت‌خواهانی است که به شیوه گذشته، کشور را در انحصار خود می‌بینند و می‌خواهند، و هرگونه مشارکت «دیگری»‌ را در نظام سیاسی به هر شکلی به توطئه دشمن گره می‌زنند تا حرف خویش را پیش ببرند و رئیس‌جمهور را از مشارکت دادن طیف گسترده‌تر کارشناسان و نخبگان ملی بترسانند. پس درسایه مصونیت امنیتی می‌ایستند و به هر کس انگی می‌زنند و تیرهای زهرآلود اتهام و نسبت‌های دروغ را می‌پراکنند بلکه رئیس‌جمهور را از این تصمیم تحول‌آفرین خود منصرف کنند. دیگری نیز عادت کردگان به منفعت و کسانی است که ماموریتی جز نشاندن خود یا بستگانشان در پست‌های مدیریتی ندارند و گفتمان مشارکت‌جویانه و عدالت‌طلبانه پزشکیان جز لقلقه زبانشان نیست. رئیس‌جمهور و حلقه اول یارانش باید مراقب باشند که شکست این تجربه ارزشمند (مشارکت کارشناسان در پیشنهاد نامزدهای وزارتخانه‌ها) می‌تواند سایر مشارکت‌طلبی‌های رئیس‌جمهور در آینده را، پیشاپیش بی‌اعتبار سازد. گروه اول هدفشان شکست دولت پزشکیان است؛ اما گروه دوم در قالب مصلحت‌جویی‌های دلسوزانه، دنبال سهم خود و یاران و تباران خود هستند، اما نتیجه‌اش همان است: یعنی شکست دولت چهاردهم و کاهش سهم پزشکیان از ذخیره سرمایه ‌اجتماعی حاصل از پویش مدنی‌ای که در انتخابات اخیر خلق شد. این یادداشت پیرامون این گروه دوم است.

طبق قانون اساسی، در نظام سیاسی، صندلیِ اول از آن رهبری است؛ اما در بوروکراسی و سازمان اداری کشور، صندلیِ اول از آن رئیس‌جمهور است. اگر نظام سیاسی بخواهد انقلاب سیاسی از بالا را شروع کند، فرمان آن را رهبری صادر و آن را هدایت و حمایت می‌کند. اما اگر قرار باشد انقلاب مدیریتی در ساختار سازمانی و اداری کشور شروع شود فرمان و هدایت و حمایت از آن توسط رئیس‌جمهور انجام می‌شود.

شفافیت فعالیت‌های اقتصادی شرکت‌های دولتی و نهادهای عمومی، سالم‌سازی و شیشه‌ای کردن نظام بودجه‌ریزی، شایسته‌گزینی و پایان دادن به تبارگماری و گزینش‌گری‌‌های ایدئولوژیک یا طایفه‌گرایانه، تمرکززدایی مالی و اداری از مرکز به سوی استان‌ها، حذف فرایندهای شخصی‌شده، رانتی و فساد‌آمیز از نظام تصمیم‌گیری و گسترش فرایندهای تصمیم‌سازی مشارکتی، تقویت نهادهای مدنی به عنوان چشم نگران و بازوان کنشگری جامعه، بسط عدالت مالیاتی و مهم‌تر از همه بسط دموکراسی عمومی و کارشناسی به تمامی ارکان نظام تصمیم‌سازی، از اقداماتی است که رئیس‌جمهور می‌تواند از طریق آنها انقلابی در ساختار اداری ناکارآمد و فسادآمیز کنونی ایجاد کند.

رابطه این دو انقلاب (انقلاب سیاسی از بالا و انقلاب بوروکراتیک از بالا) مثل رابطه دو دایره متداخل است (عموم و خصوص من وجه) که هر کدام می‌تواند دیگری را تقویت یا تضعیف کند. بهترین حالت آن است که هر دو با هم رخ دهند و همدیگر را تقویت کنند. با این‌حال اگر نظام سیاسی نخواهد دست به انقلاب سیاسی از بالا بزند، دستکم می‌تواند در برابر انقلاب بوروکراتیک رئیس‌جمهور خنثی عمل کند و اگر تقویت نمی‌کند نکوشد آن را زمین بزند.

دکتر پزشکیان به عنوان نخستین کنش مدیریتی تحول‌خواهانه خود، حتی پیش از آن که رسماً رئیس‌جمهور شود، دست به حرکتی زد که پیام یا معنی نمادین آن، آغاز انقلاب از بالا در سازمان اداری کشور توسط صندلی اول بود: دستور تشکیل «شورای راهبری» برای بررسی صلاحیت و پیشنهاد نامزدهای وزارت در دولت چهاردهم. این تصمیم برای نخستین بار در تاریخ ایران جریان انتخاب وزرا را از پشت‌درهای بسته و از بستر چانه‌زنی‌ گروههای قدرت، اگر نه به میدان بازی جامعه رنگین‌کمانی ایران، بلکه دستکم به فرایندی کارشناسی با مشارکت کارشناسان و صاحب‌نظران حامی «گفتمان مسعود» منتقل کرد (ترجیح می‌دهم و به نظرم ضرورت دارد که دکتر پزشکیان به عنوان بخشی از انقلاب صندلی اول، بپذیرد و خودش نیز ترویج کند تا مردم ایران بتوانند خیلی ساده او را «مسعود» هم خطاب کنند؛ نه همیشه آقای رئیس‌جمهور یا دکتر پزشکیان. همچنین درخواستم این است که به عنوان بخشی از انقلاب صندلی اول، دستور دهد هیچ عکسی از او در ادارات دولتی چاپ و نصب نشود. او باید تلاش کند عکس خودش را به دیوار قلب‌های گرم ایرانیان بچسباند نه بر دیوارهای سرد ادارات).

درواقع مسعود، بخشی از انقلاب صندلی اول را در زمان تبلیغات انتخاباتی شروع کرده بود: با سلوک مردمی‌اش و با شکستن سنت‌ها و ملاحظات مرسوم سیاسی ایران در رفتار و گفتار. اما سختی کار او در تداوم این انقلاب، از اکنون است که به کاخ ریاست‌جمهوری رفته است و در محاصره بوروکرات‌ها و تکنوکرات‌های کهنه‌کاری قرار گرفته است که در امر استفاده از قوانین اداری و اطلاعات تکنیکی برای کنترل سیاست‌مداران (با هدف تداوم جذب و توزیع رانت و تبارگماری و عدم‌شفافیت) خُبره‌اند.

من با تاخیری چندروزه به شورای راهبری دعوت شدم و در پایان کار نیز به اصفهان برگشتم تا مثل گذشته در بیرون از قدرت بایستم و به ماموریت اصلی خود یعنی نقد فرایند‌های ضدتوسعه در جامعه و حکومت (نگریستن و گریستن) بپردازم. اما همان دوره کوتاه حضورم در شورای راهبری تجربه تازه و بی‌نظیری بود برای این که بفهمم حتی اگر معجزه‌ای رخ دهد و مقامات ارشد کشور ما یک مرتبه دموکرات شوند و فرمان انقلاب از بالا را هم صادر کنند، اصولا نه تنها مردم عادی (که بهترین جلوه بی‌اعتقادی آنها به قانون و دموکراسی در الگوی رانندگی‌شان قابل مشاهده است) بلکه حتی بخش بزرگی از نخبگان و دانشگاهیان و دموکراسی‌‌طلبان و توسعه‌خواهان کشور نیز، در عمل، به اصول‌همکاری و دموکراسی باور و تعهدی ندارند. شرح لابی‌ها و تبانی‌ها و رقابت‌های غیراخلاقی، و شایعه‌پراکنی‌ها و تهمت‌انگیزی‌ها و طایفه‌گرایی‌ها و قو‌م‌گرایی‌ها و عدم شفافیت‌هایی که در فعالیت برخی کمیته‌های بررسی نامزدهای وزارت گذشت بماند برای وقتی دیگر؛ به گونه‌ای که شورای راهبری چند بار مجبور شد قواعد کار کمیته‌ها را اصلاح کند تا راه سو‌ء رفتارها را ببندد. با این حال نتیجه کار شگفت‌انگیز بود: در همان فرایند پر اشکال، نتایج، چنان متنوع و متفاوت و غیرقابل پیش‌بینی بود که باعث شد به کارآمدی «دموکراسی کارشناسی» حتی وقتی پر از ‌اشکال است باور بیشتری پیدا کنیم. آنچه تضمین کننده سلامت نهایی کار کمیته‌ها بود، تنوع سنی، جنسی، قومیتی، تخصصی و فکری کمیته‌‌ها بود. تقریبا در بین ۲۶ کمیته‌ای که تشکیل شده بود، تنها یک کمیته کارش از نظر اعتبارسنجی آماری و فرایندی دارای ایراد جدی بود و بقیه کمیته‌ها در هنگام اعتبارسنجیِ فرایند کارشان (قبل از آن که فهرست پیشنهادی‌شان به شورای راهبری بیاید)، امتیازهای متوسط تا عالی گرفتند.

در شورای راهبری نیز بخشی از همان اشکالات وجود داشت، اما تنوع فراوان اعضا و نظرات، مانع از شکل‌گیری برخی رفتارهای مخرب و غیردموکراتیک می‌شد. یک توافق صریحی که در شورا به خوبی رعایت و موجب بهبود نتایج شد این بود که پذیرفتیم که هر کاندیدایی که لابی می‌کند و فشار می‌آورد، یعنی نشان می‌دهد که «شیفته خدمت» است، صلاحیت ندارد و به او رای ندهیم؛ و با این قاعده، تقریبا تعدادی از لابی‌گران حرفه‌ای کلا از دامنه انتخاب حذف شدند. در یک مورد که یک مقام سیاسی آشکارا پیام داده بود که فلانی خط قرمز من است و حتما باید در فهرست پیشنهادی به رئیس‌جمهور برای فلان وزارتخانه بیاید، اکثریت اعضا به استناد همین پیام، با یک رأی‌گیری علنی، کلاً نام آن فرد را از فهرست کاندیداها حذف کردند.

در حالی که برخی بورکرات‌های خسته دولت‌های قبل نیز چشم‌نهاده بودند که دوباره صندلی وزارتی به آنها پیشنهاد شود، اما شورای راهبری خیلی مقاومت کرد تا چنان نشود و واقعا هم نشد و جز در دو یا سه وزارت‌خانه که واقعا به دلیل صلاحیت‌های تخصصی و مدیریتی، شورا به گنجاندن کسی از وزرای سابق در فهرست پیشنهادی رأی داد، بقیه پیشنهادها از نیروهای تازه نفس و جوان‌تر و دارای تخصص‌های روزآمدتر بودند. برای آن‌که حجم فشارهای غیردموکراتیک که روی اعضای شورا بود را درک کنید، همین یک قلم را بشنوید: یکی از اعضای شورا پیام‌رسان تلگرامش را به من نشان داد که در همین سه هفته دوره فعالیت شورای راهبری، یازده هزار پیام برای او آمده بود که او نگشوده بود؛ چون می دانست اکثر آن پیام‌ها یا گله‌مندی یا اهانت یا چانه‌زنی است و یا ارسال اطلاعات درست یا غلط برای تاثیرگذاری روی نظر او در مورد نامزدهای وزارت‌خانه‌ها.

بنابراین من گرچه بخشی از آنچه در کمیته‌ها گذشته بود را ضد اصول رفتاری شهروند دموکراسی‌خواه می‌دانم، و حتی رفتار برخی نخبگان و افراد صاحب صلاحیتی را که واقعا شایسته وزارت بودند ولی با کمیته‌ها همکاری نکردند (چون در شأن خود نمی‌دانستند که به عنوان عضو کمیته در کنار جوان‌تر‌ها بنشینند یا به عنوان نامزد وزارت، در کمیته‌ها حضور پیدا کنند و به پرسش‌های اعضای کمیته پاسخ بدهند)، نیز ناتوانی در فرود آمدن و همراهی با دموکراسی کارشناسی می‌دانم؛ با این‌حال نتایج همه کمیته‌ها را با درجه‌ای از اعتبار از متوسط تا بسیار خوب، معتبر می‌دانم (شاید جز یک کمیته).

اکنون نوبت آقای رئیس‌جمهور و همکاران نزدیک اوست که درجه دموکراسی خواهی خود را نشان دهند و آشکارا به جامعه نشان دهند که باورشان به دموکراسی سلسله‌مراتبی کارشناسی، سخنی تبلیغاتی و صوری نیست و حتی حاضرند کسانی را که ممکن است گزینه اولشان نباشد، برای احترام به دموکراسی کارشناسی در فهرست وزرای پیشنهادی قرار دهند. دموکراسی هزینه دارد و نمی شود هم تمامیت خواه بود و هم دموکرات. چنین روشی (دموکرات بودن تا زمانی که برای ما منفعت دارد) همان تجربه شکست خورده‌ چهل‌ساله‌ای است که ما را با امواج بحران‌های امروز روبه‌رو کرده است. اگر می‌خواهید، آن را تکرار کنید؛ اما بدانید که ویژگی تمایز بخش اصلی دولت مسعود نسبت به دولت‌های پیشین، که قرار است اصل «صدق» (راست‌گویی و راست‌کردای) باشد، مخدوش خواهد شد.

از سوی‌دیگر، در یادداشت «کابینه اتفاق ملی» گفتم که «وفاق»، ماموریت اصلی رئیس‌جمهور است؛ اما ماموریت اصلی کابینه، رقم زدن یک «اتفاق ملی» در همه حوزه‌ها است. خودِ پذیرش نتایج یک فرایند دموکراتیک کارشناسی برای انتخاب وزرا بخشی از این «اتفاق ملی» است. درواقع مقاومت در برابر فشارهای تبارگمارانه و طایفه‌گرایانه و پذیرش حذف بوروکرات‌های چهل‌ساله و گاهی صاحب‌نامی که یک بار با مدیریت خود جامعه را به این نقطه بحرانی رسانده‌اند، خودش یک «اتفاق ملی»‌ است.

متاسفانه خبرهایی می‌رسد که آنان که لابی‌هایشان در کمیته‌ها و شورای راهبری بی‌نتیجه‌ مانده است، اکنون از پنجره وارد شده‌اند و یاران اصلی رئیس‌جمهور در دولت را تحت فشار قرار داده‌اند تا خودشان یا یارانشان به صندلی وزارت بازگردند.

اکنون نخستین آزمون رئیس‌جمهور در پیشبرد «انقلاب صندلی اول» فرا رسیده است. این فقط دشمنان خارجی نیستند که با حمله به ایران در روز اول ریاست‌جمهوری مسعود، می‌کوشند دولت او را زمین‌گیر و بی‌اعتبار کنند، دوستان داخلی نیز ممکن است با فشار و لابی ولی با زبان مصلحت‌اندیشانه، پوشیده همین راه را بروند. به گمان من حتی اگر در بین کاندیداهای برآمده از فرایند شورای راهبری، تعدادی نیز کارآمدی‌شان به خوبی افرادی نباشد که دیگران پیشنهاد می‌دهند یا به‌خوبی کسانی که خود رئیس‌جمهور به توانمندی آنها اعتقاد دارد، اما هزینه بی‌‌اعتبارسازی نخستین تجربه دموکراتیک کارشناسی پزشکیان (یعنی تشکیل شورای راهبری) برای دولت چهاردهم بیشتر خواهد بود. آیا حلقه اول یاران رئیس‌جمهور متوجه هستند که اگر تصمیم مسعود در این آزمون اولِ دموکراسی خواهی یا انقلاب از بالا در ساختار بوروکراسی، بی‌اعتبار شود آنگاه کدام گام دومی را می‌تواند بردارد که جامعه و نظام کارشناسی کشور اعتماد و با او همراهی کند؟

البته شورای راهبری یک شورای مشورتی بوده است و رئیس‌جمهور «حق دارد» کسانی را خارج از فهرست‌های پیشنهادی این شورا برگزیند (این شورا برای هر وزارت خانه بین ۳ تا ۵ نفر را پیشنهاد داده است) اما اگر تعداد این گزینش‌گری‌های از بیرون فهرست خیلی زیاد باشد، معنی دار خواهد بود. همچنین اگر برخی از انتخاب‌ها مثلا به‌جای آن که از میان ۳ نفر یا حتی ۵ نفر اول فهرست شورای راهبری باشد، فردی باشد که در آخر فهرست قرار داشته و پایین‌ترین امتیاز را آورده است، پرسش برانگیز خواهد بود. طبیعی است که برخی را رئیس‌جمهور به مصالحی نخواهد برگزیند یا برخی را مراجع امنیتی تایید نکنند؛ اما نه‌این‌که برای تعداد زیادی از وزارت‌خانه‌ها، نفرات اول پیشنهادی شورای راهبری، با افراد معرفی شده از بیرون یا با افراد واقع شده در انتهای فهرست، جانشین شوند.

بنابراین به گمانم اگر مسعود و حلقه یاران اولش، کسی را از پایین فهرست هر وزارتخانه یا از بیرون فهرست بر می‌گزینند خوب است در چند خط مزیت او یا علت این انتخاب را نسبت به معرفی شدگان شورای راهبری توضیح بدهند تا هم حدود چهارصد کارشناس و صاحب‌نظری که در فرایند بررسی نامزدها مشارکت داشتند و هم جامعه ایران احساس اعتمادش به حرکت ارزشمند ٰرئیس‌جمهور را از دست ندهد و شور کارشناسی ایجاد شده برای بهبود بوروکراسی به یاس نگراید. من حتی خبر دارم که بسیاری از نامزدهای معرفی شده توسط شورای راهبری، حاضر به این از خودگذشتگی هستند که اگر صلاحیت آنها از سوی نهادهای رسمی استعلام شونده رد می شود، رسما اعلام شود تا این حذف شدگی به پای رئیس‌جمهور نوشته نشود و اعتبار تصمیم تحول‌آفرین رئیس‌جمهور مخدوش نشود.

اکنون هم در میان یاران رئیس‌جمهور و هم در میان نخبگان کشور گفت‌وگو‌ها و درخواست‌هایی وجود دارد که به اتکاء تجربه شورای راهبری و با رفع نقاط ضعف آن، نامزدهای استانداری‌ها و مقامات استانی نیز در یک فرایند کارشناسی استانی-ملی پیشنهاد شوند؛ اگر اعتبار شورای راهبری منتخب رئیس‌جمهور مخدوش شود هر فرایند جدیدی مثل آن که طراحی شود، پیشاپیش اعتبارش مخدوش خواهد بود.

درپایان نیز از همکاران ستاد انتخاباتی دکتر پزشکیان درخواست دارم وضعیت پویش «کمند» ‌(کمیته مردمی نظارت بر دولت) را روشن کنند. نباید تجربه دولت‌های پیشین در راه‌اندازی پویش‌های مردمی و نظارتی در زمان انتخابات و سپس به فراموشی سپردن آنها، تکرار شود. ستاد انتخاباتی پزشکیان در ایام تبلیغات انتخاباتی، پویش «کمند» را به‌راه انداخت و سپس شخصیت‌هایی مثل دکتر ظریف آن را ترویج کردند و خود مسعود هم آن را تایید کرده است. اکنون مسئولان ستاد یا رسماً اعلام کنند که «کمند» یک شگرد انتخاباتی بوده است و تمام شد، یا رسما اسامی دست اندرکاران آن را اعلام و ماموریت آینده آن را مشخص و شیوه ارتباط مردم با آن را تعریف کنند. از نظر من سکوت در مورد «کمند» به‌معنی «فریب» مردم است. بنابراین سرنوشت «کمند»‌ در کنار تجربه «شورای راهبری» می‌تواند دو تجربه نخستین و نمادین رئیس‌جمهور در جلب مشارکت مردمی و نخبگانی در دولت چهاردهم باشد که سایه ‌آن بر کل دوران این دولت خواهد افتاد.

محسن رنانی / ۱۳ مرداد ۱۴۰۳


یادداشت «کابینه اتفاق ملی» را در این پیوند بخوانید.

https://renani.net/?p=6182
محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

نظرات (40)

wave
  • مهدی

    ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ در ۶:۱۹ ب٫ظ

    مشکل اصلی این بود که به هر دلیلی شورا تصمیم گرفت تا نام افراد منتخب را بیان نکند که اگر نام این افراد بیان میشد، فشار اوردن به رییس جمهور از طرق دیگر، سخت تر میشد. در یک فرایند شفاف هیچ اشکالی برای بیان نام افراد پیشنهاد شده وجود ندارد و بهانه هایی مانند اینکه اعلام نام افراد و سپس انتخاب نشدن از جانب رییس جمهور میتواند حیثیت آنها را از بین ببرد، کاملا دیدگاهی جهان سومی و ضد توسعه و غیر واقع بینانه است. کاش جنابعالی اصرار میکردید که نام های خروجی از شورای راهبردی و حتی کمیته ها به صورت شفاف اعلام شود تا راه سوءاستفاده و فشار از بیرون تا حد زیادی بسته شود.

    پاسخ
  • علی محمدزمانی

    ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ در ۶:۴۸ ب٫ظ

    دموکراسی و توسعه خواهی همانند دوچرخه سواریست، اگر از پدال زدن غافل شویم، زمین می خوریم. کمند می تواند این نقش را ایفا کند.

    پاسخ
  • امید

    ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ در ۷:۱۷ ب٫ظ

    با عرض سلام خدمت آقای رنانی عزیز
    ضمن تشکر از احساس مسولیت و دلسوزی فوق العاده شما که در مطلب فوق به خوبی نمایان بود، خواهشمندم:
    جدای از اینکه چه اتفاقی در فرایند انتخاب کابینه می‌افتد، شما کما‌فی‌السابق صادقانه پیگیر خواسته های علمی و عقلانی بزرگان و دلسوزان ملت باشید و در دام مصلحت اندیشی رایج این روزها نیافتید و مردم را در جریان انچه باید بدانند قرار دهید.
    به امید سعادت و سربلندی ملت

    پاسخ
  • امیر

    ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ در ۷:۲۹ ب٫ظ

    درود
    نمیدانم چرا اینقدر شما نحابت بخرج میدید. چرا شورای راهبری بعنوان یک مطالبه گر از مسعود عمل نمکنند. چرا فقط انذار میدهید. وقتی برای درخواست رای به پزشکیان به دوستان زنگ میزدی برخی حاضر به ادامه مکالمه نبودند و هنوز گله مندند.
    این آخرین فرصت ایران است نه مسعود. برخیزید شما هم کمی مثل انها که خطرشان را انذار میدهید پر رو باشید و مطالبه گر کنید و تگذارید ای شومی دامن ایران را در این شرایط پیچیده بگیرد. مگر اینهمه وقت کارشاسی کشک بود؟
    مردم آخرین باری بود که به امثال جنابعالی اعتناد کردند.
    ببخشید اگر تند بود ولی واقعا دیگر حتی فرصتی برای انذلر نمانده.
    شاد باشید و سلامت🌹

    پاسخ
  • علی

    ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ در ۷:۳۰ ب٫ظ

    تاکید بر توهمی بنام دموکراسی در قلب دیکتاتوریِ آشکار، یا فریب است و یا جهالتی حاد.

    پاسخ
  • سیامک میربها

    ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ در ۹:۱۸ ب٫ظ

    سلام ، برای شما سلامتی و خستگی ناپذیری آرزو می کنم ، با شعور و درک ضعیف خود ، سخنان و عقیده شما رو در خصوص استفاده رئیس جمهور از پیشنهادات شورای راهبری ، بسیار عالی و درست میدونم و امیدوارم نصایح و توصیه های شما رو به گوش جان بشنوند و انشاا… عمل کنند ، هرچند که چندان خوشبین نیستم .

    پاسخ
  • ا.م

    ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۰:۰۲ ب٫ظ

    سلام محسن جان؛ قبل از اعلام نتایج نمیشد نظر حاج مسعود رو داشته باشید و یک حداقل استعلامات را از نهادها بگیرید؟ یعنی تو همین جمع کوچک هم نمیتوان با حضور رییس جمهور دموکراسی رو پیاده کرد که بعدا گفته بشود ایشان حق دارند به گزینه های دیگری متوسل بشوند؟ به نظر میرسه که کمیته ها و شورای راهبری تا حدودی نشتی داره که امیدوارم نقطه شروع اصلاحات همینجا باشه.

    پاسخ
  • امیرعباس

    ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۰:۱۰ ب٫ظ

    سلام و درود
    یک نمونه از این مطلبی که نوشته ای را ارسال می کنم
    آقایی به اسم علی … از ایلام
    در دوره اصلاحات رییس مجاهدین انقلاب اسلامی و مدیر کل سیاسی ایلام
    به بردن احمدی نژاد مجاهدین انقلاب اسلامی را رها کرد و نیروی محسن رضایی شد
    در سال نود و دو از طرفداران ریاست جمهوری آقای رضایی بود
    به محض شکست ایشان و پیروزی روحانی
    طرفدار روحانی شد و استاندار کرمان شد
    در روزهایی آخر دولت روحانی به شدت از اعتدال حمایت می کرد
    اما با پیروزی رییسی همه گذشته را انکار و شد طرفدار رییسی
    تنها استانداری بود که از دولت روحانی در دولت رییسی ماند
    ایشان برای مجلس شد نیروی قالیباف و به عنوان مشاور قالیباف تایید شد
    ابتدا که اسم لاریجانی برای ریاست جمهوری مطرح بود قراربود در ستاد ایشان باشد
    با تایید پزشکیان به این ستاد پیوست والان خاتمی اورا برای وزیر کار مطرح کرده است
    این چه استقامتی بر اندیشه است؟
    اگر مستندات خواستی در ایمیل تقدیم می شود

    پاسخ
  • کریمی

    ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۱:۱۳ ب٫ظ

    با سلام
    آقای دکتر لطفا پوزش مرا بپذیرید که اینجا پیام می گذارم.
    لطفا به دست اندر کاران توجه می دهید که یک بار دیگر پیشینه افراد ادمین کانال میز ایرانیان را مورد توجه قرار دهند؟ نگرانم برای افرادی که اطمینان می کنند، مشکلی پیش بیاید.
    من به دلایلی مدتی به یکی از این افراد پیام می دادم. حتی متاسفانه اطلاعت کاملتری به ایشان در قابل رزومه دادم. بعد متوجه شدم تعامل بیشتر ممکن است دردسر ساز شود.
    ممنونم.

    پاسخ
  • فرزاد

    ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۱:۱۷ ب٫ظ

    درود بر محسن عزیز

    با فرمایشات جنابعالی کاملا همدل هستم غیر از نکته آخر که تکلیف تداوم‌ و نحوه کار کمند را ستاد انتخاباتی آقا مسعود باید تعیین کنند!

    پاسخ
  • بهرام یزدان‌پناه

    ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۰:۱۴ ق٫ظ

    درود، چون همیشه از خواندن نوشته‌‌‌های شما علاوه بر دریافت‌های
    تازه لذت هم میبرم .
    ولی متأسفانه اولین دستور ایشان برای تخصیص ۴۰۰همت برای راهپیمائی اربعین
    و سفارش دیگر ایشان مبنی بر اینکه همه چیز باید برای رفاه راهپیمایان مهیا باشد به بدترین شکل در ذهن من رشوخ کرد.

    پاسخ
  • میرجانی

    ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۰:۳۹ ق٫ظ

    ای کاش یک ایران هزار از شما داشت …

    پاسخ
  • علی

    ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۸:۴۹ ق٫ظ

    با سلام و عرض احترام.
    آقای دکتر اکثر جامعه که چند هفته گذشته اخبار فعالیت کمیته ها و شورای راهبری را پیگیر هستند بی صبرانه منتظرند تا به عنوان یک شهروند خروجی نهایی جمعی از عقلا و به تعبیر شما حدود ۴۰۰ نفری که طی جلسات متعدد اقدام به معرفی ۳ تا ۵ نفر برای هر سمت در کابینه نموده اند را مشاهده نمایند.
    سئوال اینجاست علی رغم اعلام جنابعالی و آقای دکتر ظریف در هفته گذشته مبنی بر اتمام کار شورا و تاکید چندباره جنابعالی بر پیشنهادی بودن این لیست برای رئیس جمهور چرا اسامی کاندیداهای پیشنهاد شده به عموم جامعه اعلام نمی شود
    همین خود در جامعه نوعی تردید ایجاد کرده که این کار یک شوی تبلیغاتی بوده و لیست پشت درهای بسته نهایی خواهد شد. به نظر حقیر هیچ اشکالی ندارد با عنایت به تاکید جنابعالی مبنی بر پیشنهادی بودن لیست، اسامی برای عموم اعلام شود. حال آقای رئیس جمهمور و دیگر مسئولان عالی کشور مختارند هر کس را خواستند (حتی غیر از لیست شورا) انتخاب کنند.
    به هر حال جامعه تشنه شفافیت و اطلاع رسانی است آقای دکتر. به نظرم اعلام اسامی هیچ خدشه ای هم به شخصیت افرادی که گزینه نهایی نخواهند شد وارد نخواهد کرد.

    پاسخ
  • علی

    ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۵۷ ب٫ظ

    ۱. در کشوری که نهادهای امنیتی بر تمام امور سیطره دارند و برای نصب یک مدیر رده پائین تاییدیه های متعدد عقیدتی و حراستی نیاز است، هیچ نهادی حتی شورای راهبری نمی تواند مقامی در حد وزیر را عبور از خوان آنها و خوانهای بعدی منصوب کند.
    2. علی الحساب به هزینه های چند صد میلیاردی اربعین از جیب مردم بپردازید.

    پاسخ
  • دانشجوی مهندسی دانشگاه اصفهان

    ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۲۰ ب٫ظ

    درود ، امیدوارم پیوند نیکتان با آقای رئیس جمهور نگسلد. خداوند ایران را از روزنامه کیهان و آن رئیس … در امان نگاه دارد.😃

    پاسخ
  • احمد

    ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۰۸ ب٫ظ

    دکتر عزیز وجودت مایه دلگرمیست.

    پاسخ
  • نبی غلامی

    ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۲۷ ق٫ظ

    عالی بود. امیدوارم این یادداشت، مستقیما به دست رئیس جمهور برسد.

    پاسخ
  • جواد

    ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۲۶ ق٫ظ

    دم دکتر رنانی گرم
    واقعا به این ها امیدواره
    ما نیستیم هیچ چیز درست نمیشه

    پاسخ
  • نواب

    ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۱۸ ب٫ظ

    با سلام و سپاس
    پیشنهاد می شود برای موضوع “کمند” یه کارزار راه اندازی کنید که افراد بتوانند با امضای آن اهمیت موضوع را به گوش تیم رئیس جمهور برسانند.

    پاسخ
  • نبی غلامی

    ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ در ۹:۰۸ ب٫ظ

    عالی بود. امیدوارم بعد از معرفی کابینه، گزارشی در مورد رعایت یا عدم رعایت ایده آل ها داده شود.

    پاسخ
  • آرمین

    ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ در ۹:۲۴ ق٫ظ

    چرا حالا که لیست نهایی شده اعلام نمی کنید؟! قرار بر شفافیت بود! مردم حق دارند بدانند چه کسانی برای پست ها معرفی شده اند.
    چرا آن دو یا سه وزراتخانه ای که گفتید محرمانه است؟! چرا همین دو یا سه وزارتخانه که کل سرنوشت مردم ایران را تا این لحظه به این شکل فجیع رقم زده اند باید محرمانه باشند
    چرا دم از دموکراسی می زنیم ولی انتخاب وزراتخانه های اصلی برعهده حکومت و سخص و عده ای خاص است؟!
    چرا کشورهای غربی را محکوم به این می کنیم که دموکراسی ندارند ولی در بیشتر آن کشو.رها به صورت خیلی حرفه ای انتخابات انجام می شود و حتی هر کس برای ریاست جمهوری کاندیدا می شود باید لیست وزرایش و برنامه هایش مشخص باشد
    چرا در ایران این گونه نیست و فقط شوی دوکراسی برقرار است و تصمیمات اصلی توسط شخص یا عده خاصی گرفته می شود؟!!!

    پاسخ
  • علی

    ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۱:۴۷ ق٫ظ

    هرچیز جز انقلاب در خشت اول، فریب است.

    پاسخ
  • علی

    ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ در ۶:۱۲ ب٫ظ

    درود بر شما
    رنانی هم اگر به این هباءِ منثور امیدوار نبود الان رنانی نبود، یکی بود مثل بنده و جنابعالی.

    پاسخ
  • مصطفی جعفری

    ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ در ۶:۲۴ ب٫ظ

    سلام وعرض ادب خدمت استاد فرزانه ودلسوز
    برادر گرامی به عنوان یک کشور پویا و باروجود یک پشتوانه ۸۵میلیونی استفاده مکرر از یک طیفی از افراد خاص ‌و تکرای تحت عنوان با تجربه نه به نفع ملک هست ونه به نفع ملت
    در کجای دنیای پیشرفته چهر های تکرای در یک سمت می بینید باید پشتوانه ‌جانشین پروری ها با اجرای قوانین ومقررات به گونه ای باشد که یک فرد حداکثر دو دوره چهار ساله درتاریخ عمر سیاسی خود باشد واگر هم نیاز با شد در پژوهشکده ها و دانشگاه‌ها به عنوان مشاورین سیاسیت باشند وتحربه های خود را انتقال دهد و مدام چهره ها عوض شوند در تمام دنیا در هر جلسه ای سه ردیف است وزیر ردیف اول معاون وزیر ردیف دوم ‌ردیف سوم کارشناسان وهمه اینها از یکدیگر کسب تجربه می کنند ‌جانشینان به حقی خواهند بود

    پاسخ
  • کاوه کیان

    ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۰:۱۷ ق٫ظ

    جناب دکتر رنانی گرامی، ما ایرانیان با اکثریت قاطعی آدم های دیکتاتور و خود خواهی هستیم. چه راست، چه چپ، چه مذهبی، و چه غیر مذهبی – از میوه فروش
    سر گذر و راننده تاکسی و معلم و دکتر و پدر و مادر. که دلیلش دیکتاتوری تاریخی ما. دیکتاتوری ساقط شده دیکتاتور دیگری آمده. و هم چنین دچار کور رنگی فرهنگی، یعنی فقط سفید و سیاه میبینیم و طیف وسیع خاکستری مد نظرمان نیست. شاید ریشه در ثنویت اهور مزدا و اهریمن دارد .اصولا حکمرانی مادام العمر فساد پذیر است، حتی اگر حاکم فرد صالحی بوده باشد. اصولا انسان ظرفیت قدرت بلا مناضع در زمان نا محدود را ندارد.جوامع پیشرفته انرا چند صد سال پیش در یافته اند.‌به همین جهت حکومت را دوره ای کرده اند. ضمن اینکه همه افراد هر جامعه ای منافع متغیر و حتی متضاد دارند. پس در پایان هر دوره ای در انتخابات گروهی راضی و گروه دیگری ناراضی می‌شوند. و در دوره بعدی ممکن است راضی ها ناراضی و ناراضی ها راضی شوند و در طول زمان توازنی بر قرار. نه اینکه برای سی چهل سال همیشه گروهی راضی و دیگران ناراضی تا بالاخره گروه ناراضی دست به شورش و انقلاب بزند،
    با احترام – کاوه.

    پاسخ
  • امیر

    ۲۰ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۳۰ ب٫ظ

    دوست عزیز، تا زمانیکه اساسنامه یک کمپانی از پایه ایراد دارد، و رئیس هیئت مدیره با کارگردانان و مشاوران اصلی‌شان به بیراهه میروند، تغییر در مدیران میانی (بخوان وزرا)، حکم تغییر چیدمان صندلی‌ها در تایتانیک را دارد. شما متوجه این مهم نیستید؟!

    پاسخ
  • جواد

    ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۰۶ ب٫ظ

    امروز لیست وزیران کابینه پزشکیان اعلام شد
    واقعا نتیجه کار شورای راهبردی همین بود 😅اینهمه بیانیه و تشکلات و .. اینا همه ۴۵ ساله مسئولیت دارند کاری نکردند الان میخان چیکار کنند
    اینهمه زحمت کشیدی دکتر جان رفتی تهران و برگشتی اصفهان

    پاسخ
  • مجید محزونی

    ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۲۴ ب٫ظ

    جناب آقای رنانی استاد ارجمند سلام
    با اعلام اسامی وزرا زبانم خشک و قسم های برای آنها که برای رای دادن راضیشان کردم تبدیل به نفرین شد. تمام خستگی ها مانده و نیشهای طعنه دار هم افزوده شد. هنوز نمی‌فهمم جای مردان سیاست چه به فرهنگ و هنر و آموزش.
    یا کم از رادان ناهمشهری کشیده بودیم که الان نوچه او وزیر کشور شود.
    اینقدر قحط الرجاال جوان و ورزشی کم داشتیم که فردی با سابقه دشمنی و عداوت با این سیستم وزیر ورزش شود. از همه بدتر پیغام بنده را به آقای طیب نیا برسانید و بگویید جناب علی آبادی وزیر نیرو همان سفارش شده طیب نیا رییس فولاد مبارکه هست که با شرکت مپنا زیر و زبر فولاد مبارکه را زیر سایه دولت ایشان در اختیار دارد .
    حالا ما مانده ایم و یک دنیا خستگی و ما امیدی
    دلم به حال دخترم که رای اولی بود میسوزد .
    عجب پدر دروغگو و خوش باوری دارد . دوباره راحت فریبش دادند . باید اگر خواستگاری برایم آمد خودم تحقیق کنم زیاد به حرفهای پدر اعتباری نیست.

    پاسخ
  • محمد

    ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ در ۵:۱۳ ب٫ظ

    جناب دکتر رنانی باسلام
    امروز لست اسامی کابینه ارائه شد
    این بود آن‌همه مانور بر روی اولین همفکری در چینش کابینه؟
    گویا مقالات حضرتعالی و دیگر دوستان در راستای شورای راهبردی و کیفیت کار آن تنها آرزوهای سیاسی شما و جناب ظریف بوده است که محقق هم نشد. وگر نه در این شرایط که ۵۰درصد مردم نیامدند و دیگران هم مشروط رسیده به افرادی چون مومنی و دنیا مالی و خطیب و علی آبادی که شورای راهبردی و مشورت با افراد نخبه لازم نداشت!!!
    لطفا اعلام نظر بفرمایید…

    پاسخ
  • علی

    ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ در ۷:۴۸ ب٫ظ

    تبریک به آنها که رأی ندادند!

    امروز که لیست وزرای پیشنهادی آقای پزشکیان رسماً منتشر شد، احساس کردم همۀ آنها که رأی ندادند، شم سیاسی قویتری از ما که به آقای پزشکیان رأی دادیم، داشته‌اند.
    من منکر وجود برخی افراد اندک متناسب با خواست رأی‌دهندگان در بین وزرای پیشنهادی نیستم، شاید به اندازه انگشتان یک دست! که احتمال می‌دهم آنها را هم مجلس رد کند.
    اما جا دارد این کابینه پیشنهادی را قبل از هر کس به مقام معظم رهبری، سپس به آقای شریعتمداری، آقای جلیلی، آقای جبلی، و آقای قالیباف، همچنین ائمه جمعه سراسر کشور تبریک بگویم.
    کابینه‌ای که یک فرد مهم توانا برای تغییر در راس هیچکدام از وزارتخانه‌های سیاسی‌، آموزشی‌ و فنی‌اش نیست.

    https://t.me/ghomeishi3/3146

    (✍️ رحیم قمیشی)

    پاسخ
  • عباس

    ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ در ۸:۳۵ ب٫ظ

    سلام آقای دکتر رنانی
    من از سال۹۶ به بعد دیگر رای ندادم.تو این انتخابات چیزی نمانده بود تحت تاثیر مقالات شما قبل از انتخابات نظرم عوض شود که باز خدارو شکر بر عقیده خود استوار ماندم که با این ساختار و قانون اساسی انتخابات هیچ فایده ای ندارد.امروز که لیست کابینه آقای پزشکیان مشخص شد،خیلی خوشحال شدم که تحت تاثیر شما و نوشته هایتان قرار نگرفتم و رای ندادم.
    دیدید که کوه موش زایید.هرچی گفته بود جناب پزشکیان باد هوا بود و آفرین و احسنت به خامنه ای که اینبار نیز خیلی ها رو گول زد.

    پاسخ
  • علی

    ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۰:۳۱ ب٫ظ

    به نظر نه وفاق ملی است و نه اتفاق ملی، ما فقط اتفاق تعدادی سیاستمدار که پیش از این به مدت چهار دهه، امتحان ناکارآمدیشان را پس داده‌اند را شاهدیم. وقتی سابقه نامزدهای پیشنهاد شده را بررسی کنید به نظر می‌آید که اتفاق دو حزب باشد و بهتر است این کابینه را کابینهٔ اتفاق حزبی، بنامیم. دو حزبی که پیش از این جداگانه به تناوب ملت را می‌دریدند وخونشان را در شیشه می‌کردند، اینک پس از سال‌ها، مخالفت و منازعت به این نتیجه رسیدند که اختلاف بینشان را فراموش کنند تا برای چاپیدن و چپاول، فراغ بیشتری بیابند. هر عاقلی با یک نگاه به کابینه کذایی متوجه می‌شود که نه از وفاق ملی خبریست و نه از اتفاق ملی.
    با کابینه معرفی شده آینده دولت همین الان قابل پیش‌بینی است، لابی‌گری، تبانی، اما نه به شیوهٔ تنهاخوری بلکه یکجاخوری.

    پاسخ
  • محمد

    ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۱:۵۳ ب٫ظ

    عمو محسن عزیز
    حتما میدونید نظریه خطای کنکورد چی هست ، همچنین به این امر اشراف دارید که چنانچه بخواهیم فرضیه‌ای را جزء معرفت علمی محسوب کنیم باید ابطال‌پذیر باشد ، با توجه به این دو نکته از شما درخواست دارم که لطفا بفرمایید تا کجا بر نظریات و نوشته هاتون در قبل از انتخابات و دعوت بر رای دادن استوار هستید ؟ نقطه ابطال پذیری فرضیات و نظراتتون در این امر کجاست؟
    انتخاب وزرا که تو زرد از آب درآمد و نقش کمیته ها عملا هیچ به حساب آمد ، حالا دوستان و همفکران شما سطح خواسته ها و امید و آرزوها رو در حد معاونین و استاندار و فرماندار پایین آوردند ، اگر اون هم نشد نقاط ابطال پذیری تا کجا پایین تر خواهد رفت ، آیا اصلا نقطه و شهامتی برای پذیرش شکست و عذر خواهی وجود دارد؟

    پاسخ
  • بلبل

    ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۳۸ ق٫ظ

    لیست وزرا منتشر شد. همین دیروز. منتظر توجیهات استاد رنانی هستم. چون ظاهرا اینبار نیز سرکنگبین صفرا فزوده. نمی‌دانم بعد از انتشار لیست قطعی وزرا باید به حال طرفداران و مبلغان پزشکیان خندید یا گریه کرد. انتخاب اولین وزیر حوزوی برای وزارت علوم را خدمت استاد رنانی و اعضای کمیته راهبری و پیروان برند رنانی تبریک عرض میکنم.

    پاسخ
  • امین محمدی

    ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۰۲ ق٫ظ

    لیست وزرا منتشر شد. همین دیروز. منتظر توجیهات استاد رنانی هستم. چون ظاهرا اینبار نیز سرکنگبین صفرا فزوده. نمی‌دانم بعد از انتشار لیست قطعی وزرا باید به حال طرفداران و مبلغان پزشکیان خندید یا گریه کرد. انتخاب اولین وزیر حوزوی برای وزارت علوم را خدمت استاد رنانی و اعضای کمیته راهبری و پیروان برند رنانی تبریک عرض میکنم.

    پاسخ
  • احمد امینی

    ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۴۹ ق٫ظ

    ای خفتگان به لالایی محسن و جواد مبنی بر اصلاحات و توسعه، باشد که با دیدن لیست وزرا از خواب بیدار شوید. شورای راهبری نتیجه اش انتصاب فردی حوزوی به وزارت علوم است.

    پاسخ
  • حسنعلی

    ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۶:۵۱ ق٫ظ

    جناب پروفسور رنانی لطفا نظرتان را در مورد وزرای معرفی شده توسط پزشکیان خصوصا وزرای علوم و اموزشعالی را بفرمایید‌. آیا نتیجه شورای راهبری این بوده؟

    پاسخ
  • باقري

    ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۴۵ ب٫ظ

    سلام براستاد گرامی و دوستداران ایشان بیاد داشته باشیم با انتخاب دکتر پزشکیان از بروز و ادامه خطای مهلک جلوگیری کردیم اما انتظارمفرط از یک نفر برای اصلاح حکمرانی در کشوری همچون ایران بسیار خوش باوری و غیر منصفانه است فقط اندکی به شرایط و فشارهای داخلی و خارجی توجه کنیم ایا واقعیت ها را قبول داریم یا در عوالم خیالی هستیم کسانی موفق می شوند که در هر شرایطی باقی بمانند و امید خود را از دست ندهند. سابقه و صداقت رئیس جمهور منتخب نشانه مسیر درست است اما رسیدن به نتایج ایده ال متاثر از شرایط متحول و عموما تابع رفتارهای سیاسی است. با ارزوی سر بلندی ایران و حاکمیت خردورزی

    پاسخ
  • دکتر صمد اورعی

    ۲۶ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۳۳ ب٫ظ

    جناب دکتر رنانی سلام

    از شما همیشه لذت بردم.

    سطح تمدن و فرهنگ جامعه مانند یک کامپیوتر است. به منظور افزایش سرعت و قابلیت های کامپیوتر شما باید قطعات کامپیوتر را تغییر دهید. برای توسعه و پیشرفت جامعه عادات فرهنگی مردمش را باید ارتقا داد.

    من یک فرد ۶۲ ساله هستم که تا ۱۵ سالگی در مشهد به دنیا آمدم و بزرگ شدم، سپس به آمریکا رفتم. من در ۲ سال گذشته برگشته ام. آنچه من مشاهده کردم این است که مردم، فرهنگ، جامعه اصلاً تغییر نکرده است. منفی نگری، خرافات، عدم آموزش و دانش عمومی دقیقاً همانی که ۵۰ سال پیش بود است.

    مثلاً فرش پهن کردن و نشستن روی چمن های کنار جاده، عدم نظم و انضباط در رفتارهای رانندگی، دروغگویی، تقلب و بی وقاری و فساد فردی همان و بدتر از آن است که من در کودکی به یاد دارم.

    همانطور که بدون بهبود تراشه ها، مادربردها و پردازنده نمی توان سرعت کامپیوتر و یا عملکرد آن را بهبود بخشید، نمی توان انتظار داشت که جامعه و کشور بدون تغییرات اساسی مردم پیشرفت کنند.

    بنابراین باید از سرزنش دولت ها دست برداریم و به خودمان، تک تک اعضای جامعه نگاه کنیم.

    تغییر از ما شروع می شود و تنها در آن صورت به دولت ها سرایت می کند و گسترش می یابد!

    پاسخ
  • محمد رضا

    ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ در ۹:۱۱ ق٫ظ

    روند دموکراسی توی ایران متاسفانه غلطه. تو همه جای دنیا دموکراسی از پایین به بالا هست ، اما ما می خواهیم توی ایران دموکراسی رو از بالا تسری بدیم. مشکل اینجاست که وفتی دموکراسی از بالا بخواد گسترش داشته باشه ، دیکتاتورهای کوچولوی پایینی ، باهاش روبه رو میشن و چون تعداد این دیکتاتورها (که میشن امثال خود ما) تو لایه های پایینی بیشتره ، روند دموکراسی از بالا یا متوقف میشه یا تبدیل به یه دیکتاتوری از بالا میشه.

    چیزی که ما نیاز داریم ، درک این موضوع هستش که حقوق اولیه برای همه یکسان و برابر و باید محترم شمرده بشه. که مهمترینش حق آزادی تو عرصه های اولیه مورد توافق هستش. برای جامعه ما شامل آزادی بیان ، آزادی پوشش ، آزادی اقتصاد

    به نظرم یه فرآیند گذار ۴-۵ ساله برای درک و پذیرش این موضوع نیاز هست. که البته تا حدی توی برخی حوزه ها پیشرفتهایی شده. اما کافی نیست.

    بعد از اینهاست که میشه تفییرات موثر رو ایجاد کرد.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید