ما هنوز درکی قدیمی و سنتی از انقلاب داریم. ماهیت انقلابهای قرن بیستویکم کاملا متفاوت از انقلابهای قرنهای پیش از آن است. شهری شدن، فناوری اطلاعات، و جهانیشدن، ماهیت و پویایی جنبشهای انقلابی را تغییر داده است. مارک بایسینگر در کتاب «شهر انقلابی» با تحلیل تحولات تاریخی و بررسی نمونههای اخیر انقلابها، چارچوبی نظری برای تحلیل انقلابهای مدنی شهری در عصر جدید ارائه میکند. محتوا و نظریه اصلی کتاب در دو نکته قابل خلاصه است. یکی «نظریه فضایی انقلاب» و دیگری «قدرت تعداد» به جای قدرت اسلحه.
نویسنده «نظریه فضایی انقلاب» را معرفی میکند که در آن به اهمیت فضاهای شهری برای شکلگیری و پیشبرد انقلابها تاکید میشود. او استدلال میکند که فضای فیزیکی شهر، بهویژه فضاهای عمومی و مرکزهای شهری، نقش کلیدی در شکلگیری و گسترش شورشها و انقلابها ایفا میکند. این فضاها بهعنوان مکانهایی برای تجمع و اعتراض، در شکلدهی به جنبشهای اجتماعی و انقلابی اهمیت ویژهای دارند. اکنون شهرها بهعلت ویژگیهای خاص خود (از جمله تراکم جمعیت، ارتباطات فوری و دسترسی به منابع) به مکانهای ایدهآل برای انقلابها تبدیل شدهاند. معترضان میتوانند به راحتی در خیابانها، میدانها و سایر فضاهای عمومی گردِهم آیند و اعتراضات خود را سازماندهی کنند.
بایسینگر بهویژه بر فضاهای عمومی شهری مانند میدانها، پارکها و خیابانها تأکید میکند. این فضاها بهعلت قابلدسترس بودن و نمادین بودنشان برای مردم، بهعنوان نقاط کانونی برای اعتراض و تظاهرات عمل میکنند. بهعنوان مثال، میدان تیانآنمن در چین یا میدان التحریر در مصر نمونههایی از این فضاها هستند که در آنها انقلابها و اعتراضات بزرگ شکل گرفتهاند. شهرها نهتنها بهعنوان فضاهای فیزیکی برای اعتراض عمل میکنند، بلکه بهواسطه تراکم جمعیت و نزدیکی به مراکز قدرت، میتوانند فشار بیشتری بر دولتها وارد کنند. از طرفی، این فضاها میتوانند بهعنوان نمادهایی برای به چالش کشیدن مشروعیت و قدرت حاکم عمل کنند. فضاهای شهری در حقیقت بهطور نمادین و فیزیکی، مکانهایی برای اعمال قدرت و مقاومت هستند.
با این حال، بایسینگر همچنین به این نکته اشاره میکند که فضاهای شهری برای معترضان علاوه بر فرصتها، چالشهایی نیز دارند. دولتها قادرند با استفاده از نیروهای امنیتی و ابزارهای نظارتی، این فضاها را تحت کنترل بگیرند و بهسرعت اعتراضات را سرکوب کنند. همچنین، فشردگی و تراکم در فضاهای شهری میتواند معترضان را بهطور فیزیکی در معرض خطر قرار دهد. در کنار فضاهای فیزیکی، بایسینگر بر تأثیر شبکههای دیجیتال و رسانههای اجتماعی نیز تأکید میکند. فناوریهای جدید به معترضان این امکان را میدهد که خارج از محدودیتهای فیزیکی شهر، اعتراضات خود را گسترش دهند و بهسرعت اطلاعات را به اشتراک بگذارند. این شبکههای دیجیتال بهطور قابلتوجهی بر نحوه سازماندهی و هماهنگی انقلابها و اعتراضات شهری تأثیر میگذارند. نظریه فضایی انقلاب در کتاب شهر انقلابی بر این نکته تأکید دارد که فضاهای شهری بهعنوان مکانهای مرکزی برای مقاومت و انقلابها اهمیت دارند. این فضاها به معترضان این امکان را میدهند که با استفاده از قدرت جمعیت و نشانههای نمادین، رژیمهای حاکم را به چالش بکشند.
یکی از نظریات اصلی مارک بایسینگر در کتاب «شهر انقلابی»، مفهوم «قدرت تعداد» به جای «قدرت اسلحه» است. این نظریه بهویژه در تحلیل انقلابهای شهری و مدرن اهمیت دارد. نویسنده استدلال میکند که در انقلابهای معاصر، بهویژه آنهایی که در شهرها رخ میدهند، قدرت تعداد افراد معترض بیشتر از قدرت اسلحه و ابزارهای نظامی مخالفان معترض است. برخلاف انقلابهای گذشته که حملهها، جنگهای چریکی و خشونتهای مسلحانه نقش محوری داشتند، در انقلابهای شهری امروز، توانایی بسیج جمعیت بزرگ و غیرمسلح بهعنوان یک ابزار اصلی مقاومت عمل میکند. اعتراضات خشونتپرهیز و تحصنها در فضاهای عمومی از ابزارهای اصلی این نوع انقلابها هستند. تعداد معترضان و حجم مشارکت اجتماعی در اعتراضات، نیروی فشار اصلی بر دولتها و نهادهای قدرت محسوب میشود. قدرت تعداد به این معناست که وقتی تعداد زیادی از مردم به خیابانها میآیند و مقاومت میکنند، حتی حکومتها و نیروهای امنیتی هم نمیتوانند بهراحتی آنها را سرکوب کنند.
نظریه «قدرت تعداد» به این معناست که انقلابها و اعتراضات مدرن بیشتر بر حجم مشارکت جمعی تکیه دارند تا خشونت مسلحانه. در این نوع انقلابها، حضور گسترده مردم در خیابانها و توانایی سازماندهی اعتراضات از طریق شبکههای اجتماعی و رسانهها، بهعنوان یک نیروی قدرتمند برای فشار بر حکومتها عمل میکند.
اهمیت این کتاب برای ما بهدلیل تناسب محتوای کتاب و نظریه مطرح شده در آن با شرایط و تحولات جامعه امروز ایران است. جامعه ایران از یک سو به عنوان یک جامعه شهری شده که ماهیت آن در طول چند دهه گذشته بشدت تغییر کرده است و مهاجرت از مناطق روستایی به مناطق پیرامونی شهری و جابجایی طبقاتی دو ویژگی اصلی آن را تشکیل می دهد؛ و از سوی دیگر به عنوان جامعهای که در یکونیم دهه گذشته جنبشهای اعتراضی در آن، از نظر ظرفیت و فراوانی، روندی صعودی داشته است، ماهیتی انقلابی پیدا کرده است. به عبارت دقیقتر، نظریه مطرح شده در این کتاب میتواند چارچوب تحلیلی دقیقتری در اختیار کارشناسان و علاقه مندان به تحولات جامعه ایران قرار دهد.
فراموش نکنیم که در سال ۱۳۵۵ تنها ۴۷ درصد جمعیت ایران، شهرنشین بودند و اکنون ۷۷ جمعیت شهرنشین شدهاند. الگوی انقلاب اسلامی در ایران تکرار شدنی نیست؛ اما ایران به سرعت در حال پیدا کردن استعداد انقلاب شهری است. آشنایی با انقلابهای مدنی شهری و پیامدهای آنها برای جوامعی که چنین انقلابهایی را تجربه کردهاند، میتواند هم برای صاحبنظران و دغدغهمندان آینده ایران و هم برای احزاب و نهادهای مدنی و نیز برای مسئولان سیاسی آگاهی بخش باشد.
ترجمه دکتر داوود نجفی از این کتاب نیز ترجمهای روان و رساست. به او دستمریزاد میگویم و امیدوارم شاهد ترجمههای بیشتری از او در زمینه باشیم.
محسن رنانی / ۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاهتان را بنویسید