چند سال پیش در سالگرد مرحوم مهندس سحابی، سخنانی داشتم درباره تفاوت نخبگان توسعهخواه و غیرتوسعهخواه. آن سخنان را این جا بشنوید.
بر خلاف روشنفکران انقلابی که تلاش میکنند از امواج اجتماعی برای رسیدن به اهداف خویش بهره ببرند، روشنفکر توسعهخواه هر گاه لازم باشد با جامعه مخالفت میکند و در برابر امواج اجتماعی دست به نقد و مخالفت میزند حتی اگر هزینه بدهد و اعتبار عمومیاش آسیب ببیند.
در شرایط کنونی برای من ثبات زندگی اجتماعی و سیاسی ایرانیان اصل است چون هیچ چیزی همچون «ثبات» شرایط حرکت به سوی توسعه را تسهیل نمی کند و هیچ چیزی به اندازه بیثباتی توسعه را پرهزینه نمی کند و به تعویق نمیاندازد.
بنابراین برای من هر حرکت انتخاباتی که شرایط را بیثبات کند ضدتوسعه تلقی میشود و باید از آن پرهیز کرد، خواه از جنس هجوم سلبی برای رأی دادن به کاندیدای خاصی باشد، خواه از جنس تحریم. در شرایط کنونی، انتخابات بیقرار، همه ارکان ملی ما را بیقرار میکند.
ما یا نباید در صدوبیست سال گذشته سه بار برای دموکراسی انقلاب میکردیم یا یکبار برای همیشه باید بیاموزیم و تمرین کنیم که دموکراسی صبوری میخواهد، گذشت میخواهد و خون دل میخواهد.
هیچ دموکراسی بالغی در جهان وجود ندارد. همه دموکراسیها در حال تکامل و در مسیر بلوغ خویشند. اما هر کدام در یکی از مراحل بلوغ قرار دارند. این نکته را که دموکراسی در همین افتوخیزهای غیردموکراتیک تکامل مییابد قبلاً در مقاله «دموکراسی یعنی تمرین دموکراسی» باز کردهام.
این روزها یک خبر دروغین در برخی گروههای مجازی به گردش درآمده است که میگوید عدهای، با ذکر نام، در حال برنامهریزی برای تخریب یکی از نامزدها و احتمالا ایجاد آشوب در روزهای منتهی به انتخابات هستند. نام من هم جزء آن عده آورده شده است. ضمن تکذیب این خبر دروغین و اظهار افسوس و تاسف از این بیاخلاقیها و شایعهپردازیهای اعتمادسوز، شک ندارم که هر چه این انتخابات، صرف نظر از میزان مشارکت و نتیجه آن، «آرامتر» برگزار شود، منافع ملی ما بیشتر تضمین میشود. ما بیش از کل تاریخ بعد از انقلاب، در چند سال آینده نیاز به آرامش و ثبات ملی داریم.
من همواره پیشبینیهای مهمی که در گذشته داشتهام را بیش از آنکه با منطق تحلیلی انجام داده باشم، با احساس شهودی انجام دادهام. نمیدانم چرا خیلی جدی احساس میکنم، صرف نظر از نتیجه انتخابات، همه شرایط داخلی و خارجی آماده افقگشایی ملی است و نظام سیاسی دارد تلاش میکند که به آن مدلی که خودش احساس اطمینان میکند به سوی این افقگشایی برود. بالاخره افقگشایی، نگرانیها و احتمالا التهابهای ناشی از تعارض منافعی دارد که نظام، نگران مدیریت آنهاست. من مدیریت سفتوسخت انتخابات را در این چارچوب میبینم: یعنی تلاش برای ایجاد بستر مطمئن و شرایط کم ریسک برای افقگشایی در آینده.
براین اساس به گمانم نباید شرایط آرام کنونی دستخوش بیثباتی شود. بنابراین همه ایراندوستان، خواه رأی بدهند خواه نه، باید مراقب باشند که در این هفته منتهی به انتخابات، به هیچ حرکت التهاب آفرین یا موجی که از آن استهلاک اخلاق ملی، تخریب بیشتر اعتماد عمومی و احتمالا تنش و بیثباتی سیاسی پدیدار میشود، دامن نزنند.
به غیر از خبر دروغین یاد شده، دو مساله دیگر باعث شد که این یادداشت را بنویسم. یکی تماسهای نزدیکان برخی از کاندیداها برای همکاری و اعلام حمایت من، که ضمن احترام به همه آنها، از آنان پوزش خواستم؛ و دیگری پرسشها و پیگیریهای برخی از دوستان برای دانستن نظر من در مورد انتخابات. به همین خاطر تصمیم گرفتم نامهای که دقیقا یک ماه پیش، و قبل از پایان ثبتنامّها، به دکتر ظریف نوشتم را منتشر کنم. نظر من در مورد انتخابات همچنان همان است که در آن نامه آمده است (نامه را در ادامه ببینید). از دکتر ظریف نیز سپاسگزارم که اجازه انتشار این نامه را دادند.
محسن رنانی / ۲۱ خرداد ۱۴۰۰
متن نامه به دکتر ظریف
به نام حضرت دوست
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هرکجا هست خدایا بهسلامت دارش
سلام بر دکتر ظریف عزیز!
فطر، عید شکافنده دلها و آشکار کننده فرصتها بر شما مبارکباد!
پیام اعلام قطعی عدم کاندیداتوری شما را که دیدم، دلم روشن شد.
البته پیش از آن نیز، وقتی فایل گفتگوی آرشیوی شما منتشر شد، بسیار شادمان شدم؛ نه از آن جهت که یک فایل محرمانه منتشر شده بود، که بیگمان در شرایط کنونی برای انسجام اجتماعی آسیبناک بود؛ بلکه از آن جهت که احتمال ورود دکتر ظریف به انتخابات را به صفر میرساند. پس آهنگی گذاشتم و به شکرانه انتشار آن فایل، یک دل سیر رقصیدم.
با خود گفتم: آفت انتخابات از سر ظریف و آفت ظریف از سر انتخابات رفع شد.
اگر ذرهای تردید در دلتان بود و احتمال مجاب شدن یا مجبور کردنتان برای کاندیداتوری از سوی اصلاحطلبان وجود داشت، واقعه انتشار فایل صوتی، همه آنها را منتفی کرد و این از همان رحمتهای پوشیدهای است که خدا در پاسخ به مومنانی که به مرز استیصال رسیدهاند و زیر لب «رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر» میخوانند، فرو می ریزد.
این انتخابات ظرفیت صفر و صدی شدن دارد و هر دو وضعیت برای کشور ما خطرناک است. و شما ظرفیت و ظریفیت آن را داشتید که انتخابات را به سوی صفر یا صد ببرید.
این انتخابات نه باید چنان بی رونق باشد که مشروعیت و مقبولیت رئیسجمهور بعدی شدیداً پایین بیاید؛ که اگر چنین شود، رئیسجمهور آینده یا جرأت نمیکند دست به هیچ اصلاح اساسی بزند و یا مجبور میشود برای جبران آن عدم مقبولیت، دست به اقدامات پوپولیستی بزند؛ و ما دیگر نه فرصت بیعملی و تعلیق و تعویق بحرانها را داریم و نه انرژی اجرای سیاستهای پوپولیستی جدید را.
و نیز انتخابات نباید چنان پر شور، هیجانی و ملتهب شود که به سمت دو قطبی شدن برود؛ که در دو قطبی شدن هر طرفی که پیروز شود، نهایتا کشور و ملت زیان می کنند. چون یا رای دهندگان قطب بازنده وارد فاز قهر و تمسخر و تخریب میشوند که دیگر دولت جدید، بدون وجود یک فضای پذیرنده و نوعی وفاق و همدلی ملی، نمیتواند با اعتماد به نفس بر مدیریت بحرانّهای کشور تمرکز کند؛ یا کشور وارد یک کشمکش فراگیر سیاسی و اجتماعی تازه می شود که تمام انرژی و وقت و ذهن مقامات می رود به سوی مدیریت این کشمکش و مساله مدیریت بحرانهای اقتصادی و اجتماعی کشور از دستور کار خارج می شود.
نباید کشور در شرایطی قرار گیرد که بخواهد انرژی مقامات بویژه رهبری صرف مدیریت و تعادل بخشی به کشمکشها شود. این آخرین بازمانده انرژی و اعتبار مقامات سالخورده ما فقط باید صرف عبور کشور از بحرانهایی شود که در این دو دهه برای خود آفریدهایم. به گمانم آنچه در سالهای پس از ۸۸ بر کشور ما رفت فاجعه بود و ناشی از آن بود که کشور دو قطبی شد و شرایط «انسداد تعاملی» بر کشور حاکم شد، و روز به روز امکان حل به موقع و کم ّهزینه معضلات و بحرانها کمتر و کمتر شد.
آمدن شما دو حالت داشت: یا رد صلاحیت می شدید که نه تنها نوعی دلزدگی و ناامیدی تازه خلق میکرد و از رونق انتخابات و اعتبار و مقبولیت دولت جدید میکاست، بلکه عملا کشور از یک نیروی ارزشمند حرفهای در حوزه سیاست خارجی محروم میشد و فرصت های نقشآفرینی در آینده را از شما می گرفت؛ یا تایید صلاحیت میشدید که خطر رفتن انتخابات به سوی دو قطبی شدن را در خود داشت. چون به گمانم شما تنها فردی بودید که در صورت ورود به انتخابات امکان ایجاد موج و دوقطبیسازی انتخابات را داشتید. وقتی انتخابات دو قطبی میشد، دو نتیجه داشت؛ یا شکست میخوردید که این را تندروان نوعی تایید ملی بر رویکرد مخرب خود میگرفتند و همچنان رقم تندروی بر دفتر سیاست می زدند؛ یا پیروز میشدید، که دوباره برای سالها تمام ائتلاف حاکم، بسیج میشد تا بتواند شما را مهار کند و نشان دهد که بی کفایت هستید و انتخاب مردم غلط بوده است. و این یعنی ماندن کشور در همین وضعیت همافزایی بحرانها، که عاقبت آن ناپیدا و خوفانگیز است.
بنابراین اگر ذره ای احساس ناراحتی از انتشار فایل صوتی یا احساس رودست خوردگی از منتقدان خود را دارید، دل خوش دارید که به گمانم این رحمتی بوده است پنهان که بر شما و جامعه ما نازل شده است.
و العاقبه للمتقین
محسن رنانی / ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰