آخرین روز پاییز است؛ ظاهرا در آستانه طولانی ترین شب سال و در ابتدای سردترین فصل سال ایستادهایم. موقعیت ترسناکی است؛ تاریکی و سرما وقتی دست به دست هم بدهند چه خوفناک خواهند بود! در شب یلدا، ظاهر قضایا حاکی از آن است که دوران سختی در پیش روی ماست. اما نمی دانم چرا هیچکس نگران نیست. بلکه برعکس، همه در تکاپوی فراهم کردن میوه ای و روشنکردن آتشی هستند تا کرسی را گرم کنند و دیگران را فرا بخوانند و گرداگرد آن بنشینند و با قصهخوانی و خاطره گویی و شعر و موسیقی، پشت این بلندترین شب سال را به خاک بمالند.
راستی در آستانه فصلی سرد، این دلگرمی و امید از چه روی است؟ مگر نه این است که همه می دانیم در پشت این ظاهر نگران کنندهی آشتی تاریکی و سرما، صحنه در حال تغییر است و از همین فردا روزها لحظه به لحظه و دقیقه به دقیقه بلندتر می شود و آفتاب، ذره ذره ارتفاع میگیرد و تا چشم به هم بزنیم، کمر چلههای بزرگ و کوچک شکسته است؛ و نرمک نرمک سرود بهاری از در دیوار به همه جا میتراود؟ جوانهها از زیر خاک سر برخواهند آورد و شکوفه ها از دل چوب خشک درختان سرک خواهند کشید و شکوه سرما و تاریکی به یکباره فرو خواهد ریخت.
این دقیقا همان نگاهی است که من به این روزهای جامعه مان دارم. نسلی جوان، سر برآورده و فناوریهای نوبهنو به خدمت او آمده اند و صدای چکاچک آگاهی همه جا به گوش میرسد. هیچ نیرویی در برابر این هجوم جوانی و آگاهی مقاومت نخواهد کرد و به زودی شاهد آب شدن یخهایی خواهیم بود که ذهن و زبان نسل تحولخواه ما را به سکوت و سکون کشیده است.
یلدا یکی از سنتهای زیبا و انسجام بخش ایرانی است که باید به طور جدی از آن مراقبت کنیم. همانگونه که از نوروز مراقبت کردیم. یلدا به معنی میلاد و مقارن ایام تولد حضرت عیسی، آن روح انسانی خداوند در روی زمین، است. یلدا شبی است که میترا یا خدای خورشید در آن زاده می شود و به منزله بشارتی بر تولد دوباره خورشید برای گرما بخشی و نورافشانی است. یلدا همچنین به معنی زایش است، شب سیاهی است که آبستن زایش روزی است که روز به روز می بالد و بزرگتر می شود.
جدای از همه این اشارتها و بشارتهایی که در یلدا هست، آنچه مرا مدهوش این شب می کند، و برای من آن را از جنس یک رویداد توسعهگون می سازد، تمرین گفتوگوست که در این شب، بین پیر و جوان و زن و مرد انجام می شود. یلدا تنها رویدادِ «گفتوگو محور» در میان آداب سنتی و باستانی ایرانیان است. رویدادی سنتی که کارکردی کاملا مدرن دارد. چرا که کسب توانایی گفتوگو مهمترین تحول و مهارتی است که یک جامعه توسعه خواه باید در خود ایجاد کند. بنابراین به طور جدی باید از این سنت محافظت کنیم و اجازه ندهیم سادگی و قدرت انسجام بخش این سنت به رقابتهای سخیف و آداب تکلف آور و نمایشگونه آلوده شود.
فراموش نکنیم که سنتها دو گونهاند: قابلیتْ زاینده و قابلیتْ زُداینده. برخی سنت ها قابلیت آفرین بوده اند، اما ما کارکرد آنها تغییر داده و درواقع تخریبشان کرده ایم. همانند سنت ارجمند «چهارشنبه سوری» که واجد پیام شور، حرارت و محبت و پایان دادن به سردی و زردی است. ولی ما آن را با مقاصد مختلف، به شورش و سوزش و کشمکش و تخریب تبدیل کردهایم. یلدا سنتی قابلیت آفرین است که میتواند برای جامعه ما نقش شبی برای تمرین گفتوگو را بازی کند. پس باید مراقب یلدا باشیم و نگذاریم به شبی برای رقابت و تفاخر و مصرف تجملی و ایجاد تمایزهای آسیبناک تبدیل شود. زنهار زنهار که باید از این شیوه پرهیخت و سادگی و دلربایی شب یلدا را به طور جدی محافظت کرد.
من بسیار خرسندم که دانشجویان، دست از تکاپو برنمیدارند و در هر شرایطی شور زندگی را در میان خود شعلهور نگاه میدارند. برگزاری این رویداد یلدایی برای من نشانه آغازی بر آب شدن یخهای ذهنی دانشجویان است. به این معنی است که آنان دارند متوجه میشوند که تلاش برای تعالی یک جامعه تنها به مبارزه یا کنشگری سیاسی محدود نمیشود و کنشهای فرهنگی نیز میتوانند تعالی بخش و توسعه آفرین باشند.
برای شما عزیزانی که در این رویداد شرکت کرده اید و برای آنانی که این رویداد را سازمان دادهاند آرزوی روزگاری نورانی و گرمابخش؛ و برای جامعهمان، امید گذار از شبهای یلدایی سکوت، ناآگاهی و ناهنجاری و رسیدن به روزگار روشناییهای دمادم افزونتر را دارم.
محسن رنانی
۳۰ آذر ۱۳۹۷