یکم: دکتر پزشکیان سلام
رئیس جمهورِ فقط یک ماه عزیز، انگار تو ایرانی نیستی!؟ تو نمیدانی که برای مردم ایران تراز سیاستمدار صادق و پاک و قدرتمند، فقط امیرکبیر است و مصدق و موسوی؟؟ پس برای چه نشستهای و دم فروبستهای؟ نکند در پشت صحنه با اصحاب قدرت بستهای؟ آیا با وجود آن که اصلیترین وزیرانت را زدند؛ و مجبورت کردند همان که قبلا تو را برای مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت کرده بود، اکنون وزیر کنی؛ و رقیبت را که خودشان برای ریاست جمهوری تاییدش کرده بودند حالا برای وزارت دولت تو هم رد صلاحیت کردند؛ و یک نظامی اصولگرای حامی حصر و برخورد با حجاب اختیاری را برای وزارت کشور به تو تحمیل کردند؛ و یک بوروکرات چفیهانداز را که تازه اکنون دانشجوی دکتری دانشگاه دفاع ملی است، گفتهاند بگذاری وزیر آموزش؛ تو باز هم ماندهای که بمانی؟
مگر تو انصاف نداری که اینگونه حقوق ناشی از رای مردم را به پای قدرت قربانی کردهای؟ ما داشتیم گزینش پیران فرسوده و خنثایی را که در اطراف خود گماشته بودی و ارتباط تو را با دیگر یارانت قطع کردهاند هضم میکردیم که ناگاه با فهرست وزرایت شوکه شدیم. نه، تو یا باید پای یک وزیر کشور اصلاحطلبِ تحولخواه میایستادی؛ یا باید پای یک وزیر آموزشوپرورش دانشمند و تحولخواه که نخواهد مغز بچههای مردم را با باورهای خام ایدئولوژیک ایمان سوز پر کند میایستادی؛ یا آن که همان جا عندالمجلس استعفا میدادی و با افتخار به خانه میرفتی، تا ما دلمان خنک شود! ما سالهاست خون جامعهمان به کمبود هورمونهای افتخارآمیز امیرکبیر و مصدق و موسوی دچار شده است! فکر کردیم تو آمدهای تا این کمبود را جبران کنی!!
چرا اصرار داری سپهسالار ناصری یا قوامالسلطنه پهلوی یا خاتمی ولایت باشی؟؟ مگر این قدرت چقدر مزه دارد که رهایش نمیکنی؟ پس کو نتیجه آن همه نهجالبلاغه که خواندی؟ پس کو آن همه قول که دادی؟ چرا جرأت نداری بعد از یک ماه که تو را انتخاب کردهایم بیایی افشاگری کنی و همه چیز را بگویی؟ چرا اینقدر منفعل؟ چرا همین حالا که هنوز وزیر کشورت و وزیر ارتباطاتت همان وزرای دولت قبلی هستند دستور نمیدهی که گشت ارشاد را برچینند و فیلترینگ را حذف کنند و اگر نکردند عزلشان کنی؟؟
آقای پزشکیان آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی! هنوز رئیسجمهور نشده رفوزه شدی! ای کاش میدانستی که در ایران رئیسالوزرای عاقبت بهخیر فقط کسی است که یا در حمام رگش را بگشایند یا با تبعید به روستا دق مرگش کنند و یا در حصر، گرد مرگ بر سر و رویش بپاشند.
دوم: رئیسجمهورْ مسعود!
امروز سحرگاه دوشنبه که دارم این متن را مینویسم خیلی به حال تو گریستم. چند بند بالا (بخش یکم)، ذهنیت اکثریت امروز جامعه ایران (بخش بزرگی از رایدهندگانت و بخشی از تحریمیها) است که خیلی خلاصه برایت نوشتم. گریستم چون ما تو را فریب دادیم، ما به تو رای دادیم چون نیاز به قهرمان داشتیم؛ و چون رفتار و گفتار تو جوری بود که ما احساس کردیم این همان قهرمانی است که میتواند برود و حق ضایع شده تاریخی ما را «ظرف یک ماه» بستاند؛ پس به صندوقها هجوم بردیم.
مسعود گرامی! میدانم که بین دو تیغه قیچی مردمی رنجیده و حکومتی ناسنجیده گرفتار شدهای و این آغاز مصیبت است. چهار سال آینده را (اگر دو طرف بگذارند بمانی) مصیبت خواهی داشت. اما بمان و این مصیبت را بر دوش بکش که ایران نیازمند است. تو تنها رئیسجمهور ایرانی که باید چوبهدار خود را بر دوش بکشی، چون دیری نخواهد گذشت که هر دو طرف به خون تو تشنه خواهند بود. از یک طرف توقعات آرمانی یک نسل ناصبور، و از سوی دیگر تعصبات ایدئولوژیک یک نظام حکمرانی ناتوان اما مغرور. اما تو بمان، که آیندهای پرابهام و گذرگاههایی سخت در پیش داریم و وجود یک رئیسجمهور متعادل در آن شرایط سخت، از نان شب برای ما واجبتر است.
می دانم که حکمتی داشته است که هنوز بعد از یک ماه که از انتخابات گذشته با مردم خودت صحبت نکرده ای! می دانم که حکمتی داشته است که برای انتخاب برخی وزرایت مقاومت نکردهای! من تاکنون شما را از نزدیک ندیدهام اما از این همین دور میفهمم که برای قربانی شدن آمدهای نه قربانی کردن؛ و اگر غیرازاین باشد، همه ما باختهایم! خبر دارم که کاندیداهای تراز اول وزارتخانههای تو را فقط به خاطر تحصنی یا امضای بیانیهای یا نوشتن نامهای در گذشتههای دور، رد صلاحیت کردهاند؛ اما صبور باش و بمان و چوبهدارت را بر دوش بکش و با گامهای آرام و کوتاه به پیش برو. ما چارهای جز این مسیر نداریم. نه این نسل سیاست را میشناسد و تاریخ میداند؛ و نه این حکومت، خلاقیت، استقلال اندیشگی و قدرت کوبنده این نسل را میفهمد؛ بنابراین هیچکدام زبان هم را نمیدانند و خطر همینجاست!
و تو بمان چون به تو نیازمندیم. ما به بازیگران سیاسی صبورِ پوست کلفت که فحش بشنوند ولی عصبانی نشوند و تحقیر شوند اما قهر نکنند شدیداً نیازمندیم. ما با کمبود مفرط صبر و کمبود مفرط آهستگی و کمبود مفرط آدمی روبروئیم که آمده باشد که آبرویش را بگذارد و برود نه اینکه آبرویش را با خود به خانه یا به حصر ببرد.
و در عجبم از حکومت که با امواج بحرانهایی که در همه حوزهها آفریده است و به تنهایی قادر به حل هیچ کدام نیست، به زبان پزشکیان را حمایت میکند اما در عمل کاری میکند که اعتماد مردم را به او نابود کند. آیا حکومت میداند که ملتی باید قیام و همراهی کند تا شاید دولت بتواند برخی بحرانهای خلق شده در چهل سال گذشته را مدیریت کند؟ بدون این قیام ملی برای حل بحرانها، افق دیگری در برابر ما نیست. حکومتی که اکنون در یک مورد بحرانی، بیست هزار مگاوات کمبود برق دارد، در حالی که تمامی فرصتهای ما را در یک ربع قرن گذشته برای تولید فقط یک هزار مگاوات برق اتمی در نیروگاه بوشهر، سوزانده است، معلوم است که با همان اندیشه، نمیتواند از این امواج بحران عبور کند. پس باید متوجه باشد که سرمایهاجتماعی پزشکیان باید بماند تا بتواند بحرانی را حل کند. تیشه به ریشه خویش زدن تا کی؟
آی حکومت! مسعود را هر روز می توان در میدان شهر به فلک بست! اما این کار را مکنید؛ نه به سود شماست، نه به سود ملت! چرا که مسعود، امروز هم نماد حکومت است هم نماد مردم؛ به این سرمایه بزرگ چوب حراج مزنید!
سوم: آقای رئیسجمهور!
آنچه در بخش دوم گفتم، حرفهای یک معلم توسعه بود که مساله امروزش نه دموکراسی است نه ایدئولوژی است، نه اصولگرایی است نه اصلاحطلبی؛ بلکه مسالهاش پایداری و امنیت ایران و سپس توسعه آن برای نسلهای آینده است. اما من یک کنشگر توسعهخواه ایرانیام که درباره «سرمایه اجتماعی» مطالعات و مقالات بسیار دارم و با هزاران دانشجو و کنشگر کشور در ارتباطم. همه دلخورند، همه احساس میکنند شما معامله کردهاید، بویژه آن که آن پزشکیان سخنور، بیش از یک ماه است با مردمش بیپرده و مستقیم سخن نگفته است. بیم آن میرود که آن امید و سرمایهاجتماعی عظیمی که در این دو ماه خلق شد، به یکباره تبخیر شود؛ و خسارت این برای امنیت و آینده کشور دهها برابر خسارت بمباران نیروگاه اتمی بوشهر توسط اسرائیل است.
شما برای تحقق شعارهایی که دادهاید و آنچه گفتهاید، در کنار حمایت حکومت، نه تنها به حمایت ۱۶ میلیون رأی دهند خود نیازمندید، بلکه باید بتوانید حمایت بخشی از ایرانیان تحریمکننده را هم بهدست آورید؛ و گرنه آنان که با رانت قدرت فربه شدهاند و اکنون با رانت ثروت همه را میخرند، یک لحظه به شما امان نخواهند داد. چه کسانی امروز با این ترکیب کابینه شما بیش از همه خوشحالند؟ تندروهای داخلی بعلاوه براندازان خارجی؛ و تقریبا بخش اعظم رایدهندگان به شما دلخور یا خشمگیناند؛ و این بسیار نگران کننده است.
پیشنهاد نه چندان دشوار من این است که اولا با مردم و نمایندگان جوانانی که شما را حمایت کردند رو در رو سخن بگویید؛ و دستکم برای پاسخ به بخشی از دغدغهها، نام چند وزیر را از مجلس پسبگیرید و برای این وزارتخانهها سرپرست بگذارید؛ آنگاه چند ماه فرصت دارید تا وضعیت دولت خود را ارزیابی کنید و شرایط را بهتر بسنجید و در تعامل با جامعه و حکومت گزینههایی پذیرفتهتری را بیابید.
بیگمان خداحافظی احتمالی دکتر ظریف (که گواهی میدهم صادقترین در میان اعضای شورای راهبری بود و سرمایهای برای دولت شماست)، میتواند به موج خداحافظیهای تازهای دامن بزند. اگر شما از اختیارات خود برای تغییر گزینه برخی وزارتخانهها استفاده کنید، ارتباط خود را با بدنه دوستداران بویژه جوانان حامی خود مجدداً برقرار و ساختارمند کنید؛ از یاران صادق خود در برابر مجاهدان شنبه و سایر فشارها حمایت کنید؛ همه طرفداران صادق شما، مثل ظریف، در کنار شما میمانند و بهتبع آن مردم نیز امیدوار خواهند ماند. انشاءالله.
آقای دکتر پزشکیان: من ۲۲ سال پیش، گرفتن پست و مقام دولتی را در این ساختار سیاسی برای خود حرام کردهام و تاکنون رعایت کردهام. با درخواست شما، بدون هیچ مواجب و منفعتی، سه هفته به تهران آمدم و شبانهروزی با شورای راهبری همکاری کردم و به خانه برگشتم. اگر هیچ اثری از عزم شما برای حفظ سرمایهاجتماعی خودتان پدیدار نشود، ما نه تنها کمکی نمیتوانیم بکنیم بلکه ممکن است مجبور شویم بابت همان سه هفته همکاری هم استغفارنامه بنویسیم. همه ما منتظر گفتوگوی شما با مردم و تصمیم شما برای حفظ دستاوردهای انتخاب چهاردهم هستیم.
با احترام – محسن رنانی – ۲۲ مرداد ۱۴۰۳
مصطفی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۲۵ ب٫ظهمایِ اوجِ سعادت به دامِ ما افتد
اگر تو را گذری بر مُقام ما افتد
حباب وار براندازم از نشاط کلاه
اگر ز رویِ تو عکسی به جامِ ما افتد
شبی که ماهِ مراد از افق شود طالع
بُوَد که پرتوِ نوری به بامِ ما افتد
به بارگاهِ تو چون باد را نباشد بار
کی اتفاقِ مجالِ سلامِ ما افتد
چو جان فدای لبش شد خیال میبستم
که قطرهای ز زلالش به کامِ ما افتد
خیالِ زلفِ تو گفتا که جان وسیله مساز
کز این شکار، فراوان به دامِ ما افتد
به ناامیدی از این در مرو، بزن فالی
بُوَد که قرعهٔ دولت به نامِ ما افتد
ز خاکِ کوی تو هر گَه که دَم زند حافظ
نسیمِ گلشن جان در مشامِ ما افتد
مرتضی شریفی مدرسه بنیان
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۳۲ ب٫ظدرود بر شما
بنده بکی از فعالان دو دوره انتخابات بودم و ، پیرو فرمایش شما چندهفته پرفشاری را گذراندم .
بیش از ۱۶۰ نفر را متقاعد کردم که به دکتر مسعود پزشکیان رای دهتد.
الان پر از تردیدم که چرا بد عهدی صورت گرفت
کورش
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۳۳ ب٫ظبسیار عالی، منم با شما در اکثر موارد موافقم اما درباره اینکه لیست برخی وزرا را پس بگیرد مخالف، آقای دکتر ما به پزشکیان رای دادیم و خواسته هایمان را از پزشکیان میخواهیم پس فرصت بدیم تا شروع به کار کند اگر نتوانست باید قولی که داده رای مان را پس بدهد اگر توانست باید تمام کسانی که این چند روز بهش حمله کرده اند عذرخواهی کنند
محمدعلی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۳۷ ب٫ظآقای رنانی
متنی نوشتم که بیش از ۲۰۰۰ کاراکتر بود و حذف شد
خلاصه
پاتون رو لای درب نگذاشتید و خودتون رو هم نه!
از خودتون برای خودتون قهرمان نسازید
بد فهمیدید. بد
محمد صادقیان رنانی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۳۷ ب٫ظدرود بر شما
دکتر چرا با من قهر کردید؟
من که پزشکیان نیستم!!!
معلم که باشید دروغ شاکرد را دوست داری باور کنی حتی اگر هفته قبل هم مادربزرگش فوت شده باشد.
چون دوست نداری رفوزه شود.
وای به زمانی که بعد از این همه زحمت و حمایت ببینید اصلا آمده برای رفوزه شدن !!!
امیر رفیعی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۳۸ ب٫ظآقای موسوی صادق است؟
فکر میکنم به آمار تسلط نداشته باشید، اما از دو نفر از کسایی که هم آمار بلد بودن و هم انتخاب ۸۸ را بررسی کرده بودند شنیدم که ادعای تقلب ۸۸ کذب بوده
آقای موسوی رو صادق در نظر میگیرید اون وقت؟
فرهاد
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۴۰ ب٫ظآقای دکتر رنانی عزیز سلام
پیام تکراری زیر متنی هست که بعد از رای خودم و خانواده ام به دکتر پزشکیان بعلت عدم دسترسی به خود شما به اینستای دانشجویانتون فرستادم:
“هموطنی هستم پزشک ،متخصص، آذری زبان ، گرچه به تلاشهای ستودنی آقای دکتر پزشکیان در احداث و تجهیز خانه های بهداشت واقفم ولی از ایشان در زمان ریاست دانشگاهش، و از دار و دسته و نزدیکانش در زمان نمایندگیش جز ظلم در حق خودم چیزی ندیده ام
از دور دوم ریاست جمهوری آقای روحانی هم بخاطر عدم پاسداری ایشان از حقوق مردم حتی در دور اول انتخابات حاضر شرکت نکرده ام.
ولی هم اینک بغض در گلو فقط بخاطر کنشگری و تلاشهای حضرتعالی و بامید اعتلای وطن به ایشان رای خواهم داد باشد که جای جای وطنم ، مهد آزادیخواهی و اراده ی ملت ایران باشد…..”
حسین
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۴۱ ب٫ظعالی بود جناب دکتر رنانی .سپاسگزاریم از حضورتان و فهم تان و شجاعت تان
میلاد
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۴۱ ب٫ظسلام آقای دکتر
متن شما را به چشم دل خواندم ولی جایی که فرمودید « این نسل تاریخ نمیداند و سیاست نمیشناسد» چشمم را زد. من به عنوان یک جوان ، با اندک اگاهی سیاسی و تاریخی خود، انتخابات را تحریم کردم. تحریم کردم چون این روزها رو میدیدم. شما از بزنگاههای پیش رو صحبت میکنید. با اندک اگاهی خود میدانم که منظور اصلی سخنتان، دوران پسا خامنهای و بحران جانشینی است. جسارتا شما و افرادی با تفکر شما، حاضرید هزینههای سنگین بپردازید به امید آنکه در آن دوره یک رئیس دولت مردمی زمام امور را در دست بگیرد. شما دیدید که در جریان معرفی کابینه، گروههای فشار با چه اقتداری مسعود را مجبور به پذیرش کردند. مطمئن باشید در آن بزنگاههم این گروههای فشار با تمام زور خود در صحنه حاضر خواهند بود. مسعودی که امروز نتواند به پشتوانه ۱۶ میلیون رای جلوی آن گروهها بایستد، در آن برهه حساس هم کاری از پیش نخواهد برد. یادگاری نوشتن روی دیوار مسعودها نجات بخش این جامعه نخواهد بود. تنها راه نجات، تخریب دیوارهایی است که جلوی آگاهی مردم را گرفته. به قول خودتان تفکری که مسئله را ایجاد کرده، نمیتواند آن را حل کند . ارادتمند، یکی از اعضای نسل ناآشنا به تاریخ و سیاست!
میلاد
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۴۱ ب٫ظدکتر حالا دیدید جامعه چقدر از روشنفکران خود جلوتر است؟
فرهاد
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۴۲ ب٫ظادامه……..
آدم سیاسی نیستم ولی همیشه برای خودم تحلیل داشته و دارم،از دیروز که ایشون کابینه رو معرفی کرده در حد انفجار داغونم ،شاید استاد عزیز ما دوباره رکب خورده ایم….شاید از قبل ایشون خدای نکرده با حاکمیت بسته،نمیدانم ولی اینقدر آگاهم که این کابینه هیچ سنخیتی با صحبتها،اعتقادات و منش رئیس جمهور ندارد
از شما ممنونم که حداقل صدای بیصدایان شدید
شاید باورتون نشود ولی اگر از دیروز بیش از شما نگریسته ام به یقین کمتر حرص نخورده ام…..
خدا به عصمت فاطمه زهرا بر ما مردم بی پناه رحم کند…..فقط همین
😥😭😥
زمانیفر
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۴۳ ب٫ظاقای رنانی عزیز
بند اول عالی بود
بند های بعدی مرتبط به دو فاکتور بود
1-تجربه
2-سن و سال
الان میبینم زمان جوانی بنده
خورشیدی ذر اسمان ایران بود
مهندس مهدی بازرگان
هم ولایتی همین مسعود خان که ما هم در لحظه اخر به ایشون رای دادم
اما شیر بیشه سیاستت ایران با کمال شهامت استعفا داد
من ان ایام صحنه را از تلوزیون دیدم
جوان بود و خام و در گروه هم اطاقی ها ایشون را لیبرال(که یک فحش بود)
خطاب کردیم
افسوس که در این ۴۴ سال از چی به چی رسیدیم……
مهدی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۴۶ ب٫ظمسعود پزشکیان از سوی جبهه انقلاب و تندرویانی مانند جلیلی و دارو دسته اش تحت فشار است
محمد امین
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۵۰ ب٫ظبا عذرخواهی، دست از وعظ و خطابه بردارید و قبول کنید که بعضی را فریب دادید و رای برای پزشکیان جمع کردید و اکنون نمیخواهید مسئولیت آن کنش را قبول کنید.
ف غ
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۵۲ ب٫ظجانا سخن از دل ما میزنی
مَهراد
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۲:۵۶ ب٫ظاستاد بزرگوارم
همانگونه که از شما در تعلیق بودن جامعه، سیاست و توسعه ایران که ریشه در ایدئولوژی و فردمحوری از مشروطهی آلوده شده را آموختیم! و همانگونه که عمر سازمانی این نظام را با نمودار و آمار در مرحله بیماریها از نوع نیاز به جراحی (تغییر بنیادین قانون اساس) نشان دادید!و اینکه نامه تاریخی شما به رهبر جمهوری اسلامی بنام《سقوط》آشکارا سه مرحلهی سقوط را بدرستی و جسورانه نمایان کرده بود و راهکار اول را تغییر بنیادین قانون اساسی داده بودید پس چرا شما بزرگوارم خود را قانع کردید در این سیستم تغییر نیافته رأی به یک معاملهگر با حکومت و نه مأخوذ به حیا در برابر خدا و حق مردم دهید؟ من باور نکردم! باور هم نمیکنم آن شاهواژههای حکمت، مصلحت و عزت را که مسعود لقلقهی زبانش کرده بود را شما در قاموس توسعه و اصول بنیادین جامعه زنده قرار دهید و بر همان منوال سه هفته از وقت شریفتان را فریفته باشید!!
شما بهتر از همه میدانستید که نه انقلاب و نه حتی تغییر و تحول از بالا به پایین اتفاق نمی افتد.
دیماه دیگری بمانند ۹۶ اما زودتر باتوجه به لین شرایط در راه است.
مهدی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۰۰ ب٫ظاولویت با اقتصاد هست
تیم اقتصادی ایشون رو دریابید
نه که اصلاحاتی کنند و . نه! فقط برای کم کردن سرعت سقوط . همین!
شما تصور کنید با مدیرانی دانا و پاکدست ، صرفه جویی کردید در بیت المال . به نظرتان بودجه های نجومی نهادهای بی خاصیت کمتر(و نه حتی حذف) خواهد شد؟
الباقی ، حتی اشمئزاز گشت ارشاد ، هیچ … چون خارج از اراده و اختیار ایشان است
ولی کاش به لفظ ، … اعلام برائت یا دستکم انتقاد کنند
حسین ویسمه
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۰۳ ب٫ظاینکه چرا اقای پزشکیان را انتخاب کردند دلیل داشته؛ دلیلش حریت و شجاعت ایشان نبوده، اتفاقا برعکس سادگی و خجالتی بودن ایشان بوده است و علم روان شناسی میگوید ایشان قطعا این پیشنهاد شما را انجام نخواهد داد.
حمیدرضا مرادی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۰۳ ب٫ظاین مثل نشنیدهیی خود کرده را تدبیر نیست
تا چه ها بر من رسد زین کردهٔ بیجای من
رنانی جان دوستت داشتم و دارم
رای ندادم و میدانستم گرگ در پوستین بره به گله زده
به انتخابت و همراهیت احترام گذاشتم و آرزو میکردم من اشتباه کرده باشم
ولی پیشنهاد میکنم تا دیر نشده استغفارنامه رو بنویس
گفتا ز که نالیم، که از ماست که بر ماست
امیرحسین
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۰۳ ب٫ظگویند آنچه پیر ببیند به خشت خام
چشم جوان در آینه پیدا نمیکند
ای خشت! پس چرا به جوان آن نمودهای
کآیینه پیش پیر هویدا نمیکند؟
ای آینه! چرا ننمودی به پیر خشت؟
او جز به سوی خشت نظر وا نمیکند
از حقیر
مسعود احمدی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۰۶ ب٫ظآفرین. چقدر خوب بود این متن.
ناشناس
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۰۶ ب٫ظتحلیلی دلسوزانه و منطقی از شرایط روز کشور را جناب دکتر رنانی فرمودند
مانا باشید
ویک
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۰۶ ب٫ظبرای ایران و احتمال انقراضش
بخش چهارم
تو باشرفی – من نیز شاید
متنتان را یادتان هست استاد
اینکه شاید اگر به همتی رای میدادیم
مهسا زنده بود
حال فرض کنید کابینه ی پزشکیان در آن زمان بود
چقدر احتمال برای حیات مهسا و سایر کشته شدگان را می دیدید
خشمگینم شاید به اندازه ی کوفتن سری و سرهایی بر دیوار
شما از مسیر سخت دموکراسی گفتید
انچه تصویر کردید و همان جوان جوانان کم تجربه در باره وهم بودش به شما هشدار داده بودند اتفاق افتاد
انگشت بر خون مهسا کردند و کردید
شما را به خاطر نظر متفاوت دنبال میکردم شاید دیدی دگر پیدا کنم
کنون متوجه شدم حس ناپخته خودم صحیح تر میگفت
حمیدرضا خدابخشی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۰۸ ب٫ظ«…خبر دارم که کاندیداهای تراز اول وزارتخانههای تو را فقط به خاطر تحصنی یا امضای بیانیهای یا نوشتن نامهای در گذشتههای دور، رد صلاحیت کردهاند؛…»
سلام دکتر عزیز حداقل اینکه برای وزارت نیرو که من خبر دارم اینگونه نبوده است و انتخاب خودشون بود
اعظم فراهانی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۱۰ ب٫ظسلام مانند همیشه دقیق بی طرف وبا شجاعت خدا نگه دارتون باشد شماهم سر مایه مردم هستید
لیلا باقری
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۱۲ ب٫ظعالی بود
میترا بابازاده
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۱۵ ب٫ظممنون دکتر رنانی عزیز ، بغض بزرگی در گلو داشتم از سکوت شما !
مرسی که سکوت را شکستید .
من منتظر بودم فرهیختگانی چون شما را این بار در کابینه ببینم تا شااااااید گندابی که در دهه های قبل ساخته اند بلکه خشکیده شود و دوباره بسازیم این ویران سرا را با کمک و همیاری هم .
این فریب و نیرنگ بزرگ در تاریخ ماندگار خواهد شد .
لطفا” بگویید و بگویید و بگویید تا دیگر جرات نکنند آبرو و اعتبار دیگران را به سخره گیرند و چون روباهی مکار مردم را بفریبند .
مجتبی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۲۲ ب٫ظبی شک محور مختصات ذهنی شما سیاست زده و مبتنی بر دادههای رسانهای هستش و همین موضوع انتخاب دادههای علمی برای تحلیلتون رو با تورش مواجه کرده است
گزارههایی که بر اساس اون ایران رو تحلیل میکنید بسیار گزینشی هستند و استانداردی که بر مبنای اون دارید ایران رو نقد میکنید وجود خارجی نداره.
۱- موضوعات اقتصادی دریچه اصلی نگرش به دنیا نیست
۲-امنیت زیرساخت لازم برای تحول اقتصادی هستش که در مناطق حساس مثل خاورمیانه با انفعال به دست نخواد آمد. لذا عدم انفعال منجر به واکنشهایی میشود که انتظارات کارشناسان دانشگاهی را برآورد نمی کند
۳-وجود نظام سلطه و پیوستش جنگ شناختی باعث میشود تا وزندهی به متغیرها تغییر کنه لذا با همون دیدی که وزیر آموزش و پروزش سویس رو میبینیم نباید شاخصههای وزیر رو تبیین کنیم
خداوند دلهای ما را بینا کند
مهدی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۲۵ ب٫ظجناب آقای رنانی مگر قرار نبود دولت پزشکیان در اداره کشور صدای همه باشد اگر انتظار داریم تماما از جبهه اصلاحات وزیر انتخاب کند گیرم امروز شما و عده ای خوشحال بودید و بعد از چند سال کش و واکش با قدرت ، همانند دولت خاتمی ، این دولت نیز از کارکرد ساقط میشد. صبر در این موارد و بررسی همه جوانب مهم است ، وزیر ارشاد ، وزیر خارجه و وزیر اقتصاد از افراد اصلاح طلب انتحاب شده اند این کم دست آوردی است ؟ وزیر نیرو سالها مدیر عامل مپنا بوده است ، آیا نامرتبط است ؟ اگر به گفته خودتان دغدغه کنونی شما ” پایداری و امنیت ایران و سپس توسعه آن برای نسلهای آینده است” مگر این پایداری و امنیت بدون مشاکرت دادن همه طیف های سیاسی امکان پذیر است؟ چه مطلوب ما باشد و یا نباشد ، امروز جناح اصولگرا قدرت تامه نظام را در دست دارد، و اگر نداشت ، صورت مساله چیز دیگری بود ، در چهارچوب این صورت مساله اگر راه حلی دارید بفرمایید. راه حل پزشکیان تعامل میان نیروها هست. لطفا نقش فاطمی را برای مصدق نداشته باشید ، بگذاریم این که در گود میدان با خشک سالی ، کمبود تراز انرژی ، تحریم ، جنگ محتمل و …سربشاخ شده است ، منش خود را پیاده سازد. آنچه شما میگوید مگر در دولت خاتمی و روحانی پیاده نشد ، اگر جواب میداد که داده بود.
Behnam
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۳۰ ب٫ظبغضت گلویم را درید. چیزی نمیتوانم گفت. به حضرت حافظ پناه بردم:
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِیفروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع
سخت میگردد جهان بر مردمانِ سختکوش
وان گَهَم دَر داد جامی کز فروغش بر فلک
زهره در رقص آمد و بَرْبَط زنان میگفت نوش
با دلِ خونین لبِ خندان بیاور همچو جام
نی گَرَت زخمی رسد، آیی چو چنگ اندر خروش
تا نگردی آشْنا زین پرده رَمزی نشنوی
گوشِ نامحرم نباشد جایِ پیغامِ سروش
گوش کن پند ای پسر وز بهرِ دنیا غم مَخور
گفتمت چون دُر حدیثی، گر توانی داشت هوش
در حریمِ عشق نَتْوان زد دَم از گفت و شنید
زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش
بر بساطِ نکتهدانان خودفروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مردِ عاقل، یا خموش
ساقیا مِی ده که رندیهایِ حافظ فهم کرد
آصِفِ صاحبقرانِ جرمبخشِ عیبپوش
اینکاره نیستم، ولی به نظرم میفرماید: وقتی داده کافی نیست، برای حل مسئله جوش نزن.
عوض نگهداری
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۳۲ ب٫ظدرود
بسیار عالی
گفتگو با مردم معجزه می کند واز طرفی این اخرین امتیازی بود که مردم به حاکمیت هدیه داد (ولو با اکراه)۰
ایشان باید بماند واین مهم را به قوه ی عاقله ی حاکمیت تفهیم نماید که بعضی مواقع خیلی زود ،دیر می شود!
تورج
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۳۵ ب٫ظمثل همیشه عالی و به موقع و امیدوار کننده ممنون که هستید جناب دکتر عزیز ما خیلی از شما آموخته ایم و حال شجاعت را هم به ما آموختید
طاهره ملکی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۴۶ ب٫ظاقای رنانی شما علیرغم حسن نیت زیادتان دارید بر سر قبی گریه میکنید که هیچ مرده ای در ان وجود ندارد !
… شاید به جد عاشق یک ایران ویران هستند و به خاطر همین هم میگویند دو سه قدم تا به قله نمانده است !
تعجبم از این است که علیرغم جمله مزبور باز هم شما دنبال پزشکیان هستید !
مخصوصاً که تا بحال هیچ رییس جمهور اصلاح طلبی خودش را مدیون رهبر ندیده بود و ان خسارتها که تابحال شاهدش بوده ایم ببار اوردند…
حالا شما از پزشکیان چه انتظاری دارید؟
رضا احمدي جوزداني
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۴۷ ب٫ظعزیزم
رنانی
متاسفم واقعا
من حقیر یک نانوازاده کشاورزم متولد ۵۵
بامادرم و خانرادم ( همسرو دوفرزندم ) ساکن نجف الادم و امور میگذرانیم
شناسنامه من سفیده
من همواره شمار تفکراتتان رادنبال میکنم سوم راهنمایی بودم که تقریبا تمام اثار دکتر شریعتی راخواندم
والان اورا نمیبخشم
و شاید شما را
فثط همین
کامران ملکی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۵۱ ب٫ظدروددلمان خون تست.درحسرت ایران آزادمانده ایم.تحمل این وضعیت واقعادیگرقابل تحمل نیست.شماره معکوس تحملشان شروع به کارکرده امیدوارم عاقبتمان بخیرشودبه امیدایران پاک وآزاد
نادی صبوری
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۵۵ ب٫ظجناب رنانی گرامی، پیام شما در بخش آخر از نظر من به ضد بخشهای نخست تبدیل شده و خود فشاری مضاعف بر پزشکیان بینوا تلقی میشود.
امیر احسانی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۰۱ ب٫ظعالی بود آقای دکتر
ولی به نظر بنده همین اتفاق هم که الان افتاده کاملاً قابل پیش بینی بود
امین بخشی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۰۲ ب٫ظسلام آقای دکتر رنانی استاد گرانقدر و عزیز به نظرم آقای رییس جمهور بایستی قبل از مرحله دوم با حاکمیت به توافق میرسید در آنصورت یا وارد انتخابات نمیشد یا اینکه حضور بسیار موثری داشت الان دیگه کار ازکارگذشته
با توجه به ارادت شخصی که به جنابعالی دارم
دراین دوره هر چقدر فکر کردم نتوانستم خودم رو راضی کنم که رای بدم.
فکر نمیکنم اتفاق خاصی بیفته
دوستدار شما
راستش را بخواهید
باقري
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۰۳ ب٫ظدرود بر استاد گرامی نگران و ناراحت .. ادمیان خوش باور به سادگی فریب می خورند ولی همواره خوشحال هستند لطفا انتظار نداشته باشید به راحتی بپذیرند که فریب خورده اند چون مبانی چرخش روزگار به هم می ریزد اکثرا تصور می کردیم در تنگنای قانون انتخابات بدرستی از فرصت پیش امده برای نجات ایران و اغاز اصلاح حکمرانی استفاده کردیم اما ظاهرا رقیب همه فن حریف است . ایا مسعود منتخب از انها بود؟ براستی چرا باید با توصیه اکیدرهبری ایشان را تایید صلاحیت کنند؟ ولی با این وجود بنده ایشان را دوست می دارم و به انتخاب خویش خرسندم هرچند ایشان در اولین اقدام گرفتار دامهای مدیریت مشارکتی و گفتار صادقانه شده اند. اصولا قضاوت ها براساس تجارب گذشته است ایکاش تجربه فردا متفاوت باشد
مهرداد یلقایی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۰۳ ب٫ظبسیار متشکرم دکتر امید دارم به نحوی که گفتید آقای رئیس جمهور عمل نمایند و الا تمام زحمات دلسوزان ونسل جدید به فنا رفته
امیر قضاتی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۰۵ ب٫ظعالی بود استاد رنانی، سپاس از قدرت قلم و اندیشه تان که اینچنین رسا و بی پروا حرف دل ۱۶ میلیون نفر را زدید.
مرتضی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۰۶ ب٫ظاحسنت، ولی مردم پزشکیان رو می شناختن چه می کنه، ولی بین بد و بدتر انتخاب کردند
مصطفی آذری پور
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۲۲ ب٫ظدرود، چندین سال است که مطالب شما را دنبال میکنم و در جلسات شما کم و بیش شرکت کرده ام و شما را با سواد تر از بسیاری از مدعیان یافته ام و از اینکه مانند خودم با جنگ میانه خوبی ندارید خوشحال بودم با اینکه هم شما و هم خودم جنگ ۸ ساله را با پوست و گوشت لمس کردیم و دریافتم که جنگ ارمغانی جز خرابی و ویرانی و ریختن خون انسان های بی گناه چیز دیگری ندارد .البته میدانم که جنگ خوان نعمتی بود برای کسانی که جنگ دو ساله را به ناحق ۸ ساله کردند و مهر دفاع مقدس روی آن زدند تا کسی خطوط به ظاهر قرمز آنرا زیر پا نگذارد و از عملکرد ۸ ساله آنها پرسش نگند ، بگذریم تا انتخابات ریاست جمهوری اخیر حتی دور اول هم رای ندادم ولی پیام امثال شما من ۶۰ ساله را مجاب کرد تا علیرغم میل باطنی و بخاطر ترس از جنگ به پزشکیان رای دهم ، ولی این را هم میدانستم که از فردای سکانداری پزشکیان کفن پوشان و آتش به اختیار ها و سفارت نوردان چوب لای چرخ او خواهند گذاشت ولی ای کاش رای نداده بودم و دل خوش بودم که رای نداده ام،بگذریم حرف بسیار است و موجب اطاله کلام .
باش تا صبح دولتت بدمد
کاین هنوز از نتایج سحر است،
زیاده عرضی نیست.
افسانه سپیدنامه
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۲۴ ب٫ظآقای رنانی عزیز میخواهم چیزی بگویم اما نمیتوانم آچمز شدیم کیش و مات و مبهوت مانده ام . حیف به آن همه تلاش و دوندگی و فحش و فضیحت جناح رقیب را به جان خریدن و نهایتا اصلاح طلب اصولگرا شدیم بدجور رو دست خوردیم .من در یک کلیپ از ایشان دیدم که براحتی گفته که مردم برایش مهم نیستند به دوستانم نشان دادم کسی اظهار نظر نکرد و ما با ناباوری ساده لوحانه و صداقت پخمگی از ان گذشتیم انگار همان کلیپ دقیقا نشان دهنده منش و مرام و وظیفه و بعد شخصیتی ایشان بود و ماساده لوحانه باورش نکردیم .حرفهای دوپهلو و چند پهلو در سخنانشان نشان از عدم ثبات شخصیتی داشت ما بازهم با اصرار دلمان باورش نکردیم .وقتی مصادره و رانت و لابی و باندها و خیانت به مردم سرلوحه کار سران باشد از امثال جناب پزشکیان قطعا انتظاری نمیتوتن داشت .اما باز هم به امید روزنه ای ولو کوچک کارمان را انجام دادیم اما…
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند .
نه هرکه آینه سازد سکندری داند
هزار نکته باریک تر زمو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
ارادت به شما استاد گرامی
مهران غلامی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۲۷ ب٫ظدرود و دوصد درود بر جناب رنانی فرهیخته و شجاع
من هم بعنوان یک ارتشی بازنشسته که پس از انتخابات ننگین ۸۸ در هیچ انتخاباتی شرکت نکردم و حتی در همین انتخابات هم در دور اول شرکت نکردم وقتی که حنجره زخمی و عرق پیشانی دکتر ظریف را در دانشگاه اصفهان دیدم ، از بی تفاوتی خود شرمنده شدم و با خود اندیشیدم که نکند خطر جلیلیون از یحیی سنوار و حرکت اشتباهش در هفتم اکتبر بیشتر است و ما خبر نداریم ؟!!
این جمله دکتر ظریف در دانشگاه اصفهان که گفت فرق میکند در جلسه شورای عالی امنیت ملی با حضور رهبری پزشکیان حرف بزند یا جلیلی…
مرا تحت تاثیر قرار داد و با وجود اینکه بسیار معتقد بودم که بقول استاد ملکیان این حکومت دیگه اصلاح پذیر نیست یا لااقل از راه صندوق نمیتوان آنرا اصلاح کرد ، باز بعد از پانزده سال رأی دادم به امید فردایی بهتر برای ایران.
اما حیف که منم احساس میکنم که گول گندم نمای جو فروش را خوردم
….
با خودم عهد بستم که اینبار تا پایان عمر در کار هیچ رئیس جمهوری به اندازه یک برگ رأی مشارکت و همراهی نداشته باشم که این راه که من می بینم به ترکستان است…
فرهاد
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۳۳ ب٫ظآقای دکتر رنانی، ما هم با بینش و دیدگاه های نخبگانی مثل جنابعالی، آقای دکتر فاضلی و… تصمیم گیری می کنیم.
من اهل سیاست و جامعه شناسی نیستم، اما باور کنید انتظار بیش از ابن، از رئیس جمهور پزشکیان نداشتم. اگر او هم با گرایشات حکومت زاویه داشت که اصلا تایید نمی شد.
انگار که رئیس جمهور، مسائل کشور را فراموش کرده اند. انتظار اول ما، رفع تحریم ها برای حل مشکل اصلی کشور، یعنی اقتصاد بود اما وزیر خارجه پیشنهادی، همان دیدگاه های اولیه خود در بزرگترین نهاد حکومتی را دارند و فرجی هم نیست. چه کسی حاضر می شود از فردا، جیب پر از پولش را خالی ببیند و مستمری را قطع کند؟ او کاسب تحریم است. من که نمی توانم.
اسامی پیشنهادی رئیس جمهور، درست است که ناشناسند، اما کارنامه خوبی هم ندارند. انگار که حل مسائل بزرگی چون آب، انرژی و محیط زیست هم فراموش شده است.
حل مسائل بزرگ کشور که به همدیگر تنیده اند، یک تیم یکدست می خواهد. با این ترکیب، خروجی مصوبات هیات وزیران، دیدنی است!!!
از یک طرف اما، کورسوی امید نجات کشور به دور از هر گونه آشفتگی، همین رئیس جمهور است. آیا باید منتظر باشیم و ببینیم چه می شود؟ اگر منتظر شدیم و آنچه که امید داشیم، نشد چه؟
بیم ها و امیدها، زیاد و کم است. واقعا بایستی چکار کنیم؟
حسین نعیمی پور یونسی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۳۴ ب٫ظسپاس. قلم بسیار خوبی دارید آقا محسن. سلامت و پیروز باشید.
اربابیان علیرضا
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۳۸ ب٫ظبا سلام ،مثل همیشه بسیار منطقی و دور از احساسات کور
علیرضا صالحیان
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۳۹ ب٫ظافسوس که نظام یکبار دیگر ما را دریچه دکتر پزشکیان فریب داد که البته قابل پیش بینی بود ولی نه تا این اندازه افسوس..
بهزاد حسینی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۴۴ ب٫ظبا خواندن هر بخش اشک ریختم، نه به خاطر امید بی سو شده، بلکه اشک شوق از وجود وجدانهایی زنده چون محسن رنانی. جانتان خوش
الف
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۴۹ ب٫ظای دکتر جان، خوش خیالی ها، فکر میکنی ما که رای ندادیم نمیخواهیم کشور اصلاح شود؟ نه عزیزم، فقط مطمئن بودیم حتی کوچکترین روزنه ها هم بسته است. شما استغفار نامه ننویسید ولی دلتان به این مافیای حاکم هم خوش نباشد.
نیما
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۵۱ ب٫ظبا سلام آقای دکتر…مطالب ارزنده ای در ابعاد و زوایای مختلف بیان فرمودید.انشالله که کارگر بیافتد.و امیدواریم که فرصت برای تعالی و توسعه و جبران عقب ماندگی ها برای ایران عزیزمان از دست نرود.
پاینده ایران…
یک ایرانی متنفر از روشنفکر نما های صندوقی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۵۸ ب٫ظچرا مملکت ما روشنفکران کوته فکری چون شما دارد؟ کدام کشور دچار کوتوله هایی مثل شما است
اینکه می توانند کشور ایران را فقیر کنند و همه چیز را نابود کنند اصولگرا و اصلاح طلب نیستند شما به ظاهر روشنفکرانی هستید که در بزنگاه سیستم فاسد را نجات دهید
ناخدا
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۰۴ ب٫ظامان از جهل!
عباس
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۰۴ ب٫ظباز هم امید کاذب، باز هم سراب. شما و امثال شما یا خیلی فریبکارید و یا خیلی ساده لوح. در حکومت ولایت مطلقه فقیه تغییر در جهت اصلاح امور کشور محال است محال است محال است. همه چیز بسمت طالبانی شدن پیش رفته و بعد از این هم خواهد رفت. فقط با براندازی به هر شکل ممکن می توان کشور را نجات داد.
عباس
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۰۵ ب٫ظباسلام کاش آقای پزشکیان شجاعت اینرا میداشت که در مقابل مردم یکبار برای همیشه میگفت من توان مقابله با این قوم را ندارم ومن در عجبم که ایشان با اینهمه دانش علمی وسیاسی و سبقه اجرایی هنوز این قبیله تمامیت خواه را نشناخته باشد وباز هم فکر کند که میشود کاری برای مردم کرد.وا آسفا سالی که نکوست از بهارش پیداست
آزاده
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۰۸ ب٫ظدر ساختاری که در آن قدرت سیاسی عمیقا با ثروت در هم تنیده، و هر دو به روابط خانوادگی و مذهب نان و آب دار آلوده اند، بعید است بتوان کار بزرگی کرد. اگر می شد کاری هم کرد آقای پزشکیان و همراهانش هیچ اشاره ای به تمرکززدایی از حکومت و کوچک کردن دولت نکردند و هیچ برنامه ای هم برای این کار ندارند. آبادانی و اقتصاد گوشه گوشه ی کشور به دست یک حکومت مرکزگرا است که کمترین بیماری ش فلج فکری است. چگونه در این شرایط می توان کسانی که دستی در سفره ی رنگین منابع و معادن کشور دارند را به آرامی از سر این سفره بلند کرد؟ جایی هم که هیچ کس از گردونه ی قدرت کنار نمی رود وعده دادن خامی است. ناگفته نماند که همه به امید برای بهبود رای ندادند؛ برخی چون شما، به پای صندوق آمدند از ترس روزهای سختی که کشور درپیش دارد تا بختک آزمند خودکامگی جان دهد و جا را به دیگری واگذار کند. شاید کشور بماند برای کسانی در آینده که از خود شروع کنند و دست از استبداد و تعصب بکشند و لقمه نانی را که به کار و تلاش برای خود و دیگران به دست آورند به گنج های بادآورده که حاصل خدافروشی و چاپلوسی قدرت است، ترجیح دهند.
روزبه
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۱۶ ب٫ظچه قلمی فرسودن.. احسنت
منطق سخن روشنه.
یا دلیر باش و سر به دار ده..
یا منفور باش و تن به ذلت…
اولی یک دار برپا میکند و ملتی به شور..
دومی صدها دار برپا خواهد کرد و قومی به گور…
فرشته ناصر
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۱۸ ب٫ظحرف دل همه ما بود ، اینروزها حال واحوالمان بس خراب است ، ودر شوک هستیم .
farokh
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۲۶ ب٫ظziba bood
مجید محزونی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۳۲ ب٫ظجناب پزشکیان
درود
لطفاً تا قبل از اینکه اثر جوهر رای دادن به شما را مجبور شویم با سفید کننده محو کنیم با ما صحبت کنید.
شاید بتوانیم درک کنیم
چرا با وزارت آموزش و پرورش اینچنین کردید.؟؟؟!!!
بگویید چرا ظریف عطای خدمت صادقانه را چون آذری به لقای دولت بخشید!!!
بگویید که با رای ما معامله بر گیسوان دختران و خواهران مان نشد.
بگویید واقعا جای وزیر کشور که مهمترین دلخوشی ما برای عینیت بخشیدن به لطف ما و اعتماد به شماست
در همین حد بود.!!!؟؟؟
ما گل یا پوچ بازی میکردیم که در مرحله پوچ بازی ریسک کردیم ؟؟؟؟
رییس جمهور
بین تمام دردهایمان ریشخند رسایی و خنک شدن دل و سخره کیهان نشینان و ووو را کم داشتیم که الحمدلله فراهم گردید!!!!!
فقط به ما بگویید چه شد
جناب پزشکیان شما قرار است به قول دکتر رنانی چوبه دار را بر دوش بگیرید
ولی یادتان باشد ما مردم مدتهاست در سایه چوبه دار و داغی درفش زندگی میکنیم
آنچه داشتیم و نداشتیم در طبق اخلاص پای گرو گذاشتن گردنتان گذاشتیم
اکنون بسم الله
تشنه شنیدنی از جنس صداقتیم
امیرحسین
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۴۰ ب٫ظچیزی بارها آزموده شده و هربار یک نتیجۀ ثابت داده. باز آزمودن و باز همون نتیجه رو گرفتن یه امر بدیهیه. اون پنجاه و یک درصد تحریمی دور دوم میدونستن که دیدن تفاوتهای دولتهای احتمالی جلیلی و پزشکیان میکروسکوپ میخواد و همچین تفاوت اندکی هم ارزش مشروعیتبخشی به این مضحکه رو نداره. الان البته مشخص شد با میکروسکوپ هم تفاوتی میون این دو تا نمیشه دید.
دکتر میترا ج.
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۴۴ ب٫ظجناب آقای دکتر رنانی…. هسته ی سخت قدرت بر نمی تابد آزادی را… آمال ملی و منافع ملی ، این هر دو در معرض هبا و هدر است..
مهدی نهاوندی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۵۲ ب٫ظبسیار زیبا مدت هاست به این نتیجه رسیده ام که جامعه شناس و حقوقدان فرهیخته و شجاع از نان و آب برای این کشور ضروری تر است
مجید
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۰۵ ب٫ظالبته از پزشکیان انتظار دیگری میرفت ولی همانطور که حرکت ایشان در تقدیم دودستی کابینه به رقبا درست نبود، خانه نشینی و خالی کردن اطراف پزشکیان هم واگذاردن عرصه به رقیب است تا رییس جمهور را تحت فشار مضاعف قرار داده و بکلی همین مقدار نتچیز را هم در اختیار گیرند. ضمن اینکه با مطالب جناب رنانی موافقم اما با قهر مخالفم در واقع نقطه ضعف جریان روشنفکری و اصلاح طلبان برآمده از آن این است که پررویی و وقاحت جریان رقیب را ندارند و اگر ذره ای ناملایمت و کم توجهی ببینند زود می رنجند و جایگاه را به رقیب تحویل میدهند. بی توجهی به اسم و عنوان از منظر شخصی صفت اخلاقی پسندیده ایست اما ووقتی پای منافع ملی و مردم در میان است همانند جنگ باید ایستاد و اگر لازم بود از آبروی عزیزتر از جان گذشت اکنون زمان ایستادن است نه به خانه رفتن و نشستن و سردرگریبان بردن.
محمدرضا نوروزی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۱۰ ب٫ظآقای رنانی ، سلام .
خیلی واضح ، مشخص و کاملا شفافه که نمیشه “مشکلات” حال حاضر کشور رو با “سیستم” جمهوری اسلامی حل کرد .
چه اصراری دارید تا این موضوع رو نفهمید؟!!!!!
نمیشه دیگه عزیزم ! از شما بعنوان تحصیل کرده و محقق بعیده .
باورکن نمیشه .
من درمورد “افراد” صحبت نمیکنم .
درمورد “سیستم” حرف میزنم .
از شمایی که اون متن و مقاله خوب با عنوان «سقوط» رو نوشتید انتظار خیلی خیلی خیلی بیشتری میره !
جواب نمیده برادر !!!! نمیشه !!!🙂
کاش میشد ولی نمیشه .
علی اسماعیلی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۱۲ ب٫ظفریب دادید و فریب خوردید. باز هم تکراری. متاسفم برای شما و اسمی که از خودتون خراب کردید.
علی رشیدی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۱۹ ب٫ظضمن سپاس اما چندنقطه ۱- نوشته ای ما تو را فریب دادیم، ما به تو رای دادیم چون نیاز به قهرمان داشتیم. این تفکر صحت ندارد و فقط زائیده ذهن شماست. واقعیت آن بود که کمتر کسی در چهره و منش پزشکیان چهره و کاریزمای یک قهرمان را می دید. شما و امثال من ایشان را فریب ندادیم چون ما که از ایشان دعوت نکردیم وارد صحنه انتخابات شوند. درستش این است که ما دانشگاهیان مردم را فریب دادیم با ساختن دوگانه همیشگی دیو و دلبر…. حتی ایشان هم مردم را فریب نداد چون صادقانه گفت من سیاست ها و منویات رهبری را اجرا می کنم… ما از کارهای خالص سازان جانمان به لب رسیده بود و فقط می خواستیم آنان را از عرصه قدرت تا حدی کنار بزنیم بخصوص ویر اطلاعات را که دانشگاه را به مرکز بازجوئی تبدیل کرده بود.
حمید
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۱۹ ب٫ظسلام جناب رنانی ۱۲سال هست که مرید شما هستم وافتخارشاگردی شماراداشتم جناب استادما به دروغ عادت کرده ایم واین خوب نیست شب انتخابات هرکارکردم رای بدم نتونستم شماهم نگران نباشید بزرگی شما برای ماثابت شده ولی هرچه زودتر مثل اقای ظریف تکلیف خودتون رامشخص کنید ممنون بابت سه هفته ای که برای ایران وقت گذاشتید
علی رشیدی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۲۳ ب٫ظ۲- جملات: نه این نسل سیاست را میشناسد و نه تاریخ میداند؛ یک نسل ناصبور، و … اصلا در شان شما نبود. برعکس شناخت جوانان امروز ما به دلیل تسهیل ارتباطات قوی با دنیا حتی گاهی از امثال ما هم بهتر است.
3- تجربه تاریخ به خوبی پیش روی ماست وقتی خاتمی رئیس جمهور شد همین توجیهات را آوردیم که صبور باشید و تعامل کنید و….. دوره روحانی نیز همین بود،… بازرگان هم به نوعی دیگر و به گونه ای دیگر…. اگر آن هنگام که پشتوانه مردمی داشتند به موقع مقابل قدرت متکی به سلاح و زور می ایستادند و یک تعامل پایاپای را پیش می بردند امروزه کشور در این چنبره گرفتار نمی شد. با گذشت زمان دارندگان سلاح و ثروت و زور خود را بیشتر جمع و جور کرده و پایه های اجتماعی دولت برآمده از انتخابات هم بیشتر سست می شود. یک بار بیائید عکس آن را امتحان کنیم.
رضا
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۲۵ ب٫ظمتاسفانه ایشان حتی بیش ازشهید جمهور از مرحله پرت است و انتخاب درستی از سوی حاکمیت بود واما شما دکتر و پژوهشگر ها با تمام وجود معتقدم اگر جهل سال دیگر نیز بگذرد در بر همین پاشنه میچرخد و در بزنگاه انتخاباتها جو گیر و فریب خورده سعی در دمیدن بر تنور انتصابات خواهید داشت خوشبختانه مردم هم سادگی و حقارت شما و هم کارکشتگی و خباثت حریف را شناخته آمد و در سکوت خویش بدنبال راه سومند
عماد
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۳۹ ب٫ظبسیار عالی دکتر. حقیقتا کلاه سرمان رفت.
علی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۴۴ ب٫ظتنها ایراد متن اینکه آقای رنانی، موسوی رو در حد امیر کبیر و مصدق بالا بردن،قیاس مع الفارق.
پورعبدی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۴۷ ب٫ظحالا اگر نماند چه می شود؟
کسی می آید که وزرای تندرو سر کار می آورد؟ کسی می آید که نمی تواند به وعده هایش عمل کند؟
شما از اونهایی هستید که هر بلایی سرت می آوردند میگویی چه خوب که بدتر نشد.
امیر
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۵۷ ب٫ظای کاش همونطور که فرمودید لااقل به خودشون زحمت بدن و با مردم صحبت کنن
محمد
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۵:۰۷ ب٫ظبا سلام و احترام
نیاز امروز جامعه ایران سیاست ورزی و تسامح و تساهل و مداراست. دموکراسی و جمهوریت برای مردمی که هنوز میزان پایبندی شان به قانون و قاعده در رانندگیشان هویداست هنوز نیاز به زمان و تمرین دارد و بایستی مراحل دموکراتیزاسیون و جمهوریت را پله پله پیمود.بقول روزنامه نگاری جانبدار!! مسعود هنوز از دالانهای سخت قدرت اطلاع کافی و وافی ندارد و واقعن چنین است اما تجربه سال۱۴۰۰ پیش روی ماست که با قهرمان با صندوق، افرادی به پاستور رفتند که سراسر خسارت شد برای مملکت… امروز روز ساختن دوگانه ی دولت ملت است تا بدانند که ما امت و آنان حکومت نیستند. به هر روی تمام صحبت جناب رنانی قابل تایید است و تمام اعتراضات جامعه مدنی به مسعود مقبول…خوبست بداند که سبد رای او در این انتخابات مبتنی بر مشارکت قشر متوسط دلسوز ایران بود که اکثرا در دهه۴۰زندگیشان هستند و همچنان دل در گرو ایران عزیز
پس
سیاست ورزی میکنیم و منتظر پاسخگویی و حرکت رئیس جمهور خواهیم بود.
سیجعل الله بعد عسر یسرا
سینا الوندی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۵:۱۲ ب٫ظاز آن زمان که نتوانستید روی حرفتان در یادداشت “سکوت ملی، امید ملی” بمانید حسم این بود که رنانی تمام شد.
شاید خودتان برای خودتان هزار توجیه داشتید ولی چیزی که در همه نوشته های بعد از آن کاملا واضح خودنمایی میکند، “هیجان” است نه “تعقل”!
رنانی قبلی هرچند با حکومت سر سازگاری نداشت و با اعتقادات من هم جور نبود ولی برای توسعه ایران مفید بود و برایم قابل احترام.
رنانی حالا ولی چنگی به دل نمیزند. کارش خیلی خوش بینانه، “اندکی بهتر از یک خبرنگار” است.
رنانی که من انتظار داشتم، علی القاعده امیرکبیر را نباید کنار موسوی میگذاشت یا اصلا انقدر کاسه کوزه ها را بر سر حکومت نمیشکست و همه ذینفعان را با پیچیدگی هایش تحلیل میکرد.
رنانی که من میشناختم هرچند بر سر مسائل هسته ای نقد بسیار داشت و حرفهایی برای گفتن، ولی الان باید میفهمید و مینوشت وقتی در دنیایی با این سطح از توحش زندگی میکنیم که ۴۰ هزار نفر را جلوی چشم جهان به فجیعترین شکل میکشند و و تشویق میشوند، اصلا نیاز به نیروگاه هسته ای نداریم. برق و علم و دانش و … مساله دوم ماست. اولویت اول، بقاست و برای این اولویت شاید باید الان بمب هسته ای داشته باشیم تا از قطار توسعه عقب نمانیم؟
رستمی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۵:۵۱ ب٫ظدرود آقای دکتر. حرف دلمان را زده ای
در عجبم از پیامهایی که شمارا به باد انتقاد گرفته اند. گویی که امیدواری اندک ایرانیان را نشانه رفته اند. چرا که پیامشان بویی از ایرانی بودن نمی دهد.
مجید زنجانی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۶:۰۲ ب٫ظسلام
بزرگترین دلیل رای دادنم عدم انتخاب جلیلی بود فراموش نکنیم اگر پزشکیان انتخاب نشده بود چه شرایطی داشتیم
ب.پ
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۶:۴۳ ب٫ظبنده مدتی است دیدگاههای شما را دار گروه تلگرامی وسایت اختصاصی شما دنبال میکنم به نظر میرسد جناب رنانی شما مانند مومنان هیچگاه به وجود خدا شک نمیکنند شما هم به صداقت این فرقه(فرقه سیاست) شکی ندارید.که البته بعید میدانم!امیدوارم شما با این خطابه سعی در شرمساری و بیداری وجدان خفته این قوم متحجر و ظالم و قدرت طلب داشته باشید.با باتوجه به پیشینه۴۵ساله وحتی ۱۰۰ساله ایران،قدرت مداران وقتی کرنش وبه فکر تقسیم قدرت می افتند که طبق ضرب المثل های قدیم سنبه پر زور باشد.به نظر میرسد سعی در بیداری افکار(حقوق تضییع شده) و در پی آن فعال افراد نمودن و ایجاد اتحاد مردمی و ایجاد فشارهای مکرر تنها راه برون رفت از پرانتز تاریک میباشد.
نرگس
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۷:۲۶ ب٫ظآقای دکتر رنانی عزیز
سلام
بدون رودربایستی یک عذرخواهی به ما بدهکارید
گفتید پزشکیان فرق می کنه
ولی الان دیدید پزشکیان و جلیلی و زاکانی و قالیباف همه یکی هستند.
عمر و جوانی ما که از بین رفت از بس در هر مقطعی گفتید و گفتند برهه حساس کنونی و نفهمیدیم کی این برهه ها که همتون دم می زنید تمام می شود.
ما به حاکمیت نباختیم
ما به شما باختیم
و الان آماج طعنه و متلک همکارانیم
تقی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۷:۳۲ ب٫ظدرود بر شما بعد از کوی دانشگاه ۷۸ رای ندادم خیلی ها هم نمیدونن یه کوی دانشگاه همتو علامه داشتیم سال ۸۳ حدس من همین اوضاع بود . حتی به یکی از رای دهندگان گفتم شنبه جلیلی ریس جمهوره.منظورمو نفهمیده بود. امروز فهمیده. با همه اینها شایدم حرف شما درست باشه شاید تو اون بزنگاهی که همه منتظرشیم . یه حرکتی به نفع مردم شد . من که امیدی ندارم .شاید شاید حدس شما درست باشه .
محمد
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۷:۵۱ ب٫ظاستادعزیز تلاشهای شما دردوران انتخابات ستودنی است من به حسن نیت شما ایمان دا رم اما فقط باقسمت اول پیشنهادشما موافقم بقول ان پیرمردروستایی خودشان میدانندومملکتشان
فرهاد
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۸:۲۷ ب٫ظاز نوشته معلوم است ادم عجول وبی صبری هستی. قدری دقت و تامل و صبر . ضمنا هیچ جناحی در ایران نه اکنون و نه اینده نمی تواند صدرصد تمامیت داشته باشد. وگرنه مسعود الان رئیس نبود.
فریدون محمودیان
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۸:۴۶ ب٫ظاقای دکتر رنانی اینجانب جوانی ۸۰ ساله! که تا انقلاب موسوم به “فرهنگی” استادیار برق پلیتکنیک تهران بوده و بعد اخراج کردن خود، پیمانکار و سازنده لوازم وتجهیزات صنعتی مربوط در بخش خصوصی واقعی شدم. عالقه مندم دیدگاه های خود را درخصوص معضلات واقعی صنعت برق ایران را خدمت شما جهت نقد و یا رهنمایی من و همکارانم عرض کنم. نام یکی از شرکتهای تأسیس شده من FULMEN است
احمدی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۸:۵۷ ب٫ظاقای رنانی شما مارو گول زدید
شما که تادیروز بین عقل و دلتون جنگ بود
تا دیدی پزشکیان هم دروغ گفت و وزیر سنی نذاشت جنگ بین عقل و دلتون به صلح پایدار رسید؟
امیر حسین ثابتی شب اخر تبلیغات بما اهل سنت گفت گول شماهارو نخوریم
شماها کذاب هستید
نامرد هستید
والشعراء یتبعهم الغاوون
ما گمراه شدیم که از شماها پیروی کردیم
ا.م
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۹:۱۳ ب٫ظسلام دکتر رنانی عزیز؛ پیامتان سوزان و سوزناک بود. ایشان فردی کهن سال، کم حوصله اما بی غل و غش. دست فرمانش خوب نیست و با هر حرکتی امکان کوبیده شدن به در و دیوار برایشان وجود دارد. بعید است بتوانند تعامل عملیاتی با کابینه اش داشته باشند و برقراری دیالوگ با مردم نیز برایشان دشوار است.چاره کار ریل گذاری و تعیین نقشه راه توسط مشاورین راهبردی با استفاده از همان شعارهای انتخاباتی و به راه اندازی گفتمان پویا و به روز شده (و نه ایستا) و کاربردی شده مطابق مطالبات به حق مردمی در هر مدت زمان سه ماه و تزریق و تبیین آن به کابینه است. اهمیت انتخاب کابینه شایسته استانی چون به مردم چسبیده تر هستند کمتر از انتخاب کابینه ملی نیست، لطفا نگذارید دستاورد کمیته ها و شورای راهبری از بین برود و آنرا به استانها هم تعمیم بدهید. “شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل … کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها”
علی ابراهیمی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۹:۱۵ ب٫ظسلام و خدا قوت جناب رنانی عزیز صحبت های شما بسیار متین و بجاست ، اما به نظر بنده باید به دکتر پزشکیان فرصت بدیم تا فارغ از جناح بندی ها بعد از تشکیل کابینه به وعده های خود که به مردم داده اند عمل کنند و گرنه با فشار ممکن ست که آنچه مدنظر دارند نتوانند عملیاتی کنند ، بعد از آن بیایند نسبت به عملکرد خود به مردم پاسخگو باشند ، (خلاصه وار)
علی ابراهیمی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۹:۲۶ ب٫ظوقتی که دکتر پزشکیان تحلیفش انجام نداده شب همان روز این همه مشکلات و سرشان آوار کرده اند از ترور هنیه و عملاً جلوگیری از روابط مسالمت آمیز با دنیا و امنیتی شدن جو کشور نبود یا کمبود برق ، و هزاران مسأله دیگر باید خیلی بیشتر از قبل پشت رییسجمهور منتخب مان بایستیم و از ایشان حمایت کنیم…
اسدالله ترکاشوند
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۹:۵۰ ب٫ظبسیار عالی و متقن، جناب دکتر رنانی عزیز حرف دل ما را زدید، درود بر شما بنده مسئول ستاد ایثارگران دکتر در تهران و مناطق ۲۲ گانه بودم و هزاران ایثارگر و خانواده معظم شهدا را پای کار آوردم و با امید و آرزوی تغییر به دکتر پزشکیان رأی دادیم؛ کابینه ایشان پاک ما را ناامید کرد، امیدوارم نصیحت ناصحان و دلسوزانی چون دکتر رنانی عزیز و دکتر ظریف گرامی را گوش کنند و بیش از این موجب دلسردی مردمی که با هزاران آمال و آرزو و علی رغم میل باطنی به پای صندوق آمدند و حرفهای نیش دار تحریم کنندگان با جان و دل خریدند نشوند.
عماد طهماسبی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۰:۰۱ ب٫ظخدا سایه رنانی را از سر ملت ایران کم نکند
جواد بیگی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۰:۱۲ ب٫ظدرود
این ساختار فقط نیاز به رفراندوم و تغییر قانون اساسی دارد.وسلام
مسعود
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۰:۱۴ ب٫ظآنچه دکتر زنانی و دیگر رهبران فکری دلسوز و آینده نگر را نگران کرده ، از دست رفتن امید است. امید به تغییر و فردایی بهتر
که اگر از دست برود نه ملک خواهد ماند و نه امنیت. اقتصاد پیشکش
بهروز رشیدیانی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۰:۲۸ ب٫ظسلام و درود
پیگیر مطالب ارزنده ی شما هستم.
در توصیه ای که به دکتر پزشکیان و ظریف داشتید، خود نیز صبور و بردبار باشید!
جامعه نیه سیاست می داند نه تاریخ میخواند!
من برای نوشتن یک مطلب تحقیقی سیاسی تاریخی ۱۴ ماه تمام روزانه بین ۸- ۱۰ ساعت وقت گذاشتم و با ریسک بالا آنرا منتشر کردم.(۴۲۰۰ ساعت).
بازخوردهایی که گرفتم دلگرم کننده نبود، جامعه ما ضعیف است.
درود، بدرود.
ا
دکتر سید محمود میرافضلی
۲۲ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۱:۰۰ ب٫ظجناب دکتر رنانی سلام و درود بر شما
حقیقتا ابتدا که این نوشته را در کانالهای تلگرام دیدم تعجب کردم . فکر نمی کردم شما چنین مانی را بنویسید. به نظر من دیدگاه جنابعالی تاحدی غیر منطقی و غیر واقعیت نگرانه است . از نوزده وزیر ..
۵ تا سهم رهبری بوده
۱۴ تا سهم پزشکیان
از این ۱۴ تا ده نفر توسط پزشکیان پیشنهاد شده بر مبنای نظر شورای راهبردی که مورد موافقت مقامات و جناحها و لابی با مجلس قرار گرفته و معرفی شدند مجلس
۴ نفر نیز از بیرون .. مثلا مجلس یا جناحها بهش تحمیل شده و پزشکیان هم قبول کرده تا بتونه رای اعتماد بگیره
به نظر من کار پزشکیان تا حد زیاد و قابل قبولی تا الان موفق بوده
حالا باید ببینیم مجلس چه کسانی رو می پذیره
تحول یک امر ناگهانی و آن و آف نیست .. باید تدریجی رخ بده .. همه باید صبور باشیم
اکبر کرمانی
۲۳ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۰:۰۶ ب٫ظدیدار ایشان با رهبر میباشد و هرگز موقعیتی فراهم نگردید تا رئیس جمهور با مردم گفتگو کند ۲. بین تمام وزارتخانهها چرا وزارت آموزش و پرورش و وزارت کشور معامله شد
پارسی
۲۳ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۱:۳۱ ب٫ظنخبگان در هر جامعه ای، باید چراغ راه جامعه و هدایتگر مردم باشند، اما در کشور ما، نخبگان بیشتر، وبال جامعه و موجب گمراهی جامعه اند و بیش از آنکه نخبه برازنده نامیدن شان باشد پخمه باید نامیدشان
نخبه ای که نتواند حتی به اندازه بیش از نیمی از مردم عادی جامعه، قدرت تشخیص و تحلیل و پیش بینی تحولات را داشته و هر بار، پس از وقوع حادثه، بر موج آن سوار شود و دست پیش بگیرد تا پس نیفتد و در عین حال، ژست حق به جانبی به خود بگیرد، صلاحیت مرجعیت و ارجاع را ندارد
آزاده
۲۳ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۱:۳۹ ب٫ظمنتخب مردم در یک ساختار خودکامه که به رفت و روب اموال و منابع عمومی عادت کرده تنها یک بخت بزرگ دارد که جایگاه خود را بیابد و دست نااهلان را اندکی از سفره ی گسترده کوتاه کند. این بخت همین روزهای اول پس از انتخاب است که آقای پزشکیان از دست داد. چندی می گذرد و رقیب خود را باز می یابد و سنگرها را محکم، حمله های بی امان خود را از سر می گیرد در برابر کسی که هزار و یک مشکل دارد تا کشور را اداره کند و با یک تیم ضعیف و دو سویه باز توان جنگیدن با رقبا را نخواهد داشت.
مرتضی
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۰۳ ق٫ظتلاش مذبوحانه نکنید آقای استاد. صادقانه بپذیرید که فریب خوردید و بدتر از آن فریب دادید. شما با تشویق و ترغیب به شرکت در انتخابات، آینده ی جوانان و نوجوانان این مملکت رو تباه کردید. شما در استمرار سیاهی و تباهی نقش داشتید. تاسف و تاثر من بابت این مساله ست که جوانان کتاب نخوانده و سرکش، اثبات کردند که درک سیاسی عمیق تری و دقیق تری نسبت به شما دارند. فردای بعد از جمهوری اسلامی شاید امثال حسین شریعتمداری رو به خاطر عداوت آشکار با خواست اکثریت ملت با یک گلوله خلاص کنند، اما شما و امثال آقای ظریف که در تحریک قشر خاکستری برای شرکت در نمایش حاکمیت نقش داشتید را به هزار ضربه ی چاقو زجرکش خواهند کرد. آن روباه مکار (ظریف) جایزه اش رو گرفت و به موقع متواری شد و شما همچنان نفهمیدید که بازی رو به حاکمیت باختید. بر ندانستن و نفهمیدن اهتمام نورزید و توبه نامه تان رو الساعه تنظیم کنید؛ گرچه مورد بخشش واقع نخواهید شد.
احسان
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۱۲ ق٫ظجناب رنانی عزیز، با تمام احترامی که برای شما قائلم ولی باید این نکته را لحاظ کنم که: دلیل شما و امثال شما برای تازیدن به نسلهای جدید چیست؟؟؟؟
تا کی باید شاهد تحلیلهایِ مقصرانگارانهیِ نسلهای جدید از سمت جامعهشناسان و امثالهم باشیم؟؟؟ و دقیقا دلیل اینگونه تحلیل از کجا میآید؟؟؟ چه غرور کاذبی باعث میشود که شما و امثال شما این مسیر فکری را داشته باشید؟؟؟ و دقیقا بگویید که نسل شما و نسل پدران ما چه چیزی به جز خرابی و ویرانی برای ما باقی گذاشتهاند که اینطور به نسل خودتان میبالید (یا شاید هم نبالید، ولی به نسل من نگاه تحقیرانه و “اینها که فلاناند” دارید)؟؟؟
خواهشا کمی از موضع خود کوتاه بیایید و یا مفصل در مورد نسل جدید حرف بزنید و یا مذاکرهای با این نسل صورت دهید، تا شاید کمی موضعتان شفاف شود.
الهام
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۴:۵۷ ق٫ظسلام دکتر رنانی عزیز.نمیخوام دیدگاه خونده بهمن اهل یه روستا هستم و یادمه تعریف میکردن تو ده ما گوسفندها ی ده را میدزدن.کدخدای ده متوجه میشه که دزدها کیا بودن.دزدها هم میدونستن که کدخدا شناساییشون کرده…..کدخدا هم میاد و یه فرد منصف را میفرسته وسط ماجرا بدون اینکه ماجرا را تعریف کنه تا بلکه دزدها کوتاه بیان و تکرار نشه.اما دزدها قانع نبودن و میان از بین دوستانشون نادان جمع را که نمیدونسته بقیه دزدی کردن یا اونقدر خنگ بوده که نمیدونسته کدخدا متوجه شده را میندازن جلو تا حرف هایی بزنه که باب میل اکثریت قوم منفعت طلب باشه و مردم ده که ابتدا شاکی بودن و معترض به دزدی اینبار میبینن خب انگار بد هم نمیگه این فرد نادون اینه که میرن اعتراض را پس میگیرن و این دوست نادون هم از این طریق رهی بیشتری به نفع دزدها جمع میکنه.احتمالا مجلس به وزرای معتدل اندکی هم که ….رای نخواهد داد
محمد امینی
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۵:۰۵ ق٫ظچیزی که استاد رنانی از آن طفره میرود پاسخ به این سوال است که بعنوان مدافع تمام قد پزشکیان و شرکت در انتخابات و عضو شورای راهبری انتخاب وزرا اکنون این هیأت وزرا را چگونه توجیه میکند.
البته ایشان سابقه طولانی در آفریدن امیدهای واهی و خیالی در نوشته هایش دارد. مثل دادن نوید تغییر مسیر کشور بعد از اعتراضات ۱۳۹۸. ایشان و سایر رای دهندگان بامید تغییر آزموده را برای بار سوم آزمودند. نتیجه البته از قبل مشخص بود. چیزی بدتر از نتایج ۱۳۷۶ و ۱۳۹۲ در انتظار ماست.
اما واکنشهای خوانندگان. درصد قابل توجهی نه فریب شرکت در انتخابات را خورده بودند و نه انتظاری بیش از این داشتند. این امیدوار کننده است که علیرغم تبلیغات و هیاهوی اصلاح طلبان و چهره هایی مانند ظریف و رنانی، درصد قابل توجهی از مردم میدانند که در بار سوم نمایش فیلم نیز پایان آن تغییر نخواهد کرد.
دسته دیگر ذوب شدگان در رنانی و برند او هستند که هر چه او بگوید با آفرین و احسنت آنان همراه میشود. آنها نیز باید یاد بگیرند که مستقل و منطقی و بر مبنای شواهد تصمیم بگیرند.
در اخر، استاد رنانی، انتظار حرف زدن با مردم از رئیس جمهوری که نشست خبری را تعطیل میکند و به بیت می شتابد، رویا بافی است. انتظار پس گرفتن وزرایی که خودش معرفی کرده نیز همچنین.
اکبر
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۷:۱۱ ق٫ظدرود بر شما
بنده کشاورز زاده ای هستم که به مسائل اجتماعی علاقه دارم و در این حوزه شما و دیدگاه هایتان را پذیرایم. با دوستانی که تحریم شکنی کرده بودیم از واکنشتان خرسند شدیم و هنوز امیدواریم آنچه باید بشود!! اگر چه هنوز آوای امیرمان آویزه گوشمان است که”مملکت مردم بیدار میخواهد” سپاسگذارم، به امید دیدار
بهنام
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۸:۳۵ ق٫ظکاشکی لااقل از قرآن و نهج البلاغه افاضه نکند تا این تتمه ایمان مردم حفظ بماند.
ایران دل
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۸:۵۱ ق٫ظزمین شوره سنبل برنیارد درآن تخم و عمل زایل مگردان..!
دیکتاتوری، ایدئولوژی و بنیادگرایی اصلاح پذیر نیست چون امکان پذیر نیست..
آنچه در ابتدا باید درست شود تغییر سیستم، ساختار و نوع نظام سیاسی است.. و تمام
فریب جامعه؛ هیچ اعتباری برای حاکمان نخواهد گذاشت.. بدون سرمایه اجتماعی، فروپاشی حتمی است..
شاطی
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۹:۴۱ ق٫ظدوستان تحلیل من از کابینه دکتر پزشکیان این هستش که نظام و ارکان قدرت به آقای پزشکیان پیشنهاد دادهاند که اگه در معرفی برخی از وزرا همکاری کنی، ما هم سعی میکنیم تمام وعدههایی رو که دادی جامه عمل بپوشانی.
اگه این پیش بینی درست باشه من به آقای پزشکیان حق میدم چرا که مهم هدف هستش وسیله مهم نیست.
حالا، اگه وزرا مد نظر استاد رنانی معرفی میشد، ولی نظام در تحقق وعدهها کارشکنی میکرد، به نظرتون دکتر پزشکیان رو میشد یه رئیس جمهور موفق تلقی کرد.
باید به آقای پزشکیان فرصت داد که میتونه به وعدهها عمل کنه یا نه.
ایران دل
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۹:۵۹ ق٫ظاز ابتدا از قواره این رئیس جمهور پیدا بود که نقش یک عروسک خیمه شب بازی و بله قربان گو را بازی می کنه.!
یعنی همه چیز رو از قبل بسته و اراده ای از خود ندارد و مردم رو بازیچه خودش کرده.. تا زمانیکه حاکمیت مردم و قانون دموکراتیک وجود نداشته باشد؛ تشنگان قدرت و ثروت ملی همواره وجود دارند..
یک رئیس جمهور واقعی باید مردمی و دارای شجاعت، استقلال فکری، سواد و دانایی، برنامه و هدف، عدالت و انصاف، قدرت مدیریت، وطن پرستی، خردمند و آگاه و متخصص و سالم باشد..
سید رحیم
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۱:۰۲ ق٫ظمن از تحریمیانن
در آینده بیشتر به ریش شما خواهیم
خندید
ما پیروزیم
شما اده دلان هم جز مایید
با عرض پوش ا لحن بیانم
سروری
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۱:۳۷ ق٫ظدکتر رنانی بزرگوار
سلام
اگر نفرمایید که در سنت باقی ماندی. عرض می کنم که در روز اول ورود دکتر پزشکیان به نهاد ریاست جمهوری سر انجام کار را قرآن کریم بطور شفاف و آشکار بیان کردند.
آیه ۳۸ سوره اعراف که در تفال آقای دکتر پزشکیان به قرآن نقشه راه و آینده ایشان را روشن نمود.
به خود و دیگران و همچنین به شما عرض می نمایم: اففلا تعقلون
علی
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۱۶ ب٫ظ“توقعات آرمانی یک نسل ناصبور”!
دکتر بنظر شما چقدر وقاحت نیاز است که نسلی که تمام زندگی اش در آتش آرمانهای موهوم نسل قبل سوخته را “نسل ناصبور” بنامید؟!!
علی اصغر
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۲۱ ب٫ظچقدر زود امیدمان نا امید شد. باز هم این نظام چند صباحی پشت سر پزشکیان به جان کندن و تقلا برای بقا ادامه خواهد داد.
و ما سر خورده تر از همیشه پایمان را از جلوی درب برمیداریم.
از آقای پزشکیان ناراحت نیستم اما از افرادی چون دکتر ظریف و دکتر رنانی که با سخنان آتشین و مقالات پرشور؛ امیدوارمان کردند که پای صندوق برویم کمی دلخورم. و از خودم متنفرم که پنجه در خون کشته های ۱۴۰۱ زدم و با رای دادن به پزشکیان ؛بر ادامه روند موجود رضایت دادم.
دشت لاله
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۳:۲۴ ب٫ظما پاره ای از ایرانیان به اندازه بیدار شده ایم. حسن فردوس و مسعود …، دیگر برای ما رنگی ندارند. اصل نظام فاسد و ایدئولوژیک است. مشکل ما ریشه در اعتقاداتمان دارد.
علی
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۶:۴۶ ب٫ظعرض سلام و ادب، جناب استاد رنانی عزیز من حدود ۱۵ ساله که با نوشتهها و سخنرانهای شما آشنا شده و از آنها بسیار بهره بردهام و ارادت بسیار بسیار خاصی به جنابعالی دارم. اما موقعی که بیانیه شما برای شرکت در انتخابات را خواندم، عمیقاً غصه دار شدم. میدانم که شما نیت خیر دارید اما بدبختانه کار از این حرفها گذشته. شما و برخی دیگر از هموطنان گرامی یکبار دیگر در تیرماه فریب خوردید! چند بار باید آزموده را بیازمائیم!؟ این حمایتها حتی در حق حکومت هم جفاست، ملت و میهن که جای خود دارد! باید کنار بنشینیم و بگذاریم تا بیفتد و بیند سزای خویش!
مخلصم و ارادتمند.
علی
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۶:۵۸ ب٫ظبا وجود اندیشمندان و متفکرینی چون محسن رنانی ملت ایران به یقین عاقبت بخیر نمی شوند.
کسی که خواسته های حداقلی نسل سوختۀ امروز را “توقعات آرمانی” میخواند، ثابت کرده که در تحلیل و شناخت اوضاع بسیار عقب افتاده است، نه درکی از اصول اولیۀ زندگی دارد و نه حقوق انسانی را به رسمیت می شناسد.
علی صفری
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۰:۴۸ ب٫ظبا این اتفاقات شاید شما متوجه شده باشید که اکثریت مردم که در انتخابات شرکت نکردن دچار بیماری بی توجهی نیستند.
داوود
۲۴ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۱:۵۷ ب٫ظاین دقیقاً اشتباه شماست دکتر رنانی عزیز. نه اشتباه مسعود. اشتباه شما که انتظاری متفاوت داشتید. خوشحالم با همه اعتقادی که به شما داشتم پای تحلیل متفاوتم ایستادم.
بلبل بیکار
۲۵ مرداد ۱۴۰۳ در ۶:۵۱ ق٫ظدرختی که تلخ آمد اندر سرشت
گرش برنشانی به باغ بهشت
ور از جوی خُلدش به هنگامِ آب
به بیخ انگبین ریزی و شیرِ ناب
سرانجام گوهر به کار آورد
همان میوه تلخ بار آورد
بهمن
۲۵ مرداد ۱۴۰۳ در ۷:۱۰ ق٫ظدکتر رنانی مارو مسخره کردید الکی امید واهی دادید حالا اما امیدوارم از اشتباهتون درس بگیرید.
هر چند بعید میدونم
این مملکت درست بشو نیست. با وجود شما روشن فکر هایی که همیشه امید واهی میدهید و این دزدان مبتلا به شهوت قدرت و فساد.
امیرعباس
۲۵ مرداد ۱۴۰۳ در ۷:۳۷ ب٫ظدرود بر شما استاد گرامی
متن رو هر روز میخونم
و هر روز نکات تازه ای کشف میکنم
سیاوش
۲۶ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۰:۰۱ ق٫ظبا عرض سلام خدمت آقای دکتر رنانی. جناب دکتر در حق سپه سالار بد نوشتید. اگر همان نهادگرایی که شما در اون تخصص دارید را در نظر داشته باشید سپه سالار از اولین کسانی بود که در ایران نهاد سازی کرد. لطفا افراد زبونی چون مسعود را با سپه سالار مقایسه نکنید.سپه سالار خدماتی به کشور کرد که بی نظیر بود و نتیجش فکر تجدد. از شما تعجب کردم.
علی
۲۶ مرداد ۱۴۰۳ در ۱:۳۰ ب٫ظپیامبر در روایتی فرموده اند: خیرالناس، انفعهم للناس.
متفکر علوم انسانی که نخستین دغدغه اش استیفای حقوق مردم نیست، اگر برود غاز بچراند سود بیشتری به جامعه می رساند.
بهلول
۲۷ مرداد ۱۴۰۳ در ۸:۰۷ ق٫ظدست مریزاد
محمد رضا
۲۷ مرداد ۱۴۰۳ در ۹:۳۷ ق٫ظنظرات دوستان رو خوندم و فقط می خوام از جانب خودم حرف بزنم.
به عنوان کسی که قرار نبود رای بده ، اما رفت و توی هر دو دوره به آقای پزشکیان رای داد، می دونستم که ایشون نمیتونه مشکل اقتصاد رو حل کنه ، نمیتونه شکاف بین جامعه و حاکمیت رو تدبیر کنه ، پایگاه اجتماعی قدرتمندی نداره و هزار تا چیز دیگه…. رای دادم فقط برای این احتمال که یک قطره خون کمتری از دماغ کسی بیرون بیاد. که شاید حاکمیتی تصمیم بگیره عقلانی تر برخورد بکنه. که ما هم قبول بکنیم بخشی از مشکلات مائیم. که ایران بمونه. و این هدف نهایی من از رای دادن بود.
بترسید از روزی که استان همجوار ، کشور همسایه بشه.
اونجا همه امون، همه چیزمون رو باخت دادیم.
فرامرز اکباتانی
۲۷ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۴۲ ب٫ظبا درود خدمت شما جناب دکتر رنانی که برای بسیاری از ایرانیان و از جمله خود من قابل احترام هستید.
با کمال احترام به شخصیت والای شما اجازه می خواهم که خدمتتان بگویم که گمان می کنم شما در بیان این دیدگاه،یا توصیه،هر چه که نام بگذاریم،آنقدر که برای افراد( وزیران پیشنهادی) جایگاه قائل هستید،به واقعیتهای محض و مطلق نظام حکمرانی در ایران آنقدر که باید و شاید نیستید…
خود حضرتعالی از سالها پیش توصیه ی به خیر کردید و عامدانه مورد بی توجهی قرار گرفت تا جائی که موجبات دلسردی شما را فراهمساخت( مستند این ادعا نوشته های خود شماست)..
آنچه که موجب شگفتیست اینکه در شرایطی که تمام مسئولین نظام از بالاترین رده ها تا شخص رئیس جمهور منتخب دائما بر طبل جنگ می کوبند و در ضرورت جانبداری تمام و کمال از محور مقاومت می گویند و تبلیغ می کنند،چگونه می توان انتظار بهبود روابط تعاملی با جهان را داشت؟
آیا جناب پزشکیان کلمه ای در مورد حل مشکلات ناشی از fatfگفته یا نوشته اند؟
آیا اشاره ای به ضرورت رفع فیلترینگ داشته اند؟
فرامرز اکباتانی
۲۷ مرداد ۱۴۰۳ در ۲:۵۰ ب٫ظنوشته ی من البته بیش از دوهزار کاراکتر شد و ناچار شدم بخشهایی از نوشته ام را حذف کنم،اما مجمل خدمت شما بگویم که وقتی به مشکلات سخت و بسیار سنگین چیره بر جامعه و کشور فکر می کنم،نمی توانم آنچنان که شما هستید خوشبین باشم…
در کشور ما این نخبگی افراد(اینجا فرض می گیریم که وزیران پیشنهادی همه نخبه و بهترین باشند،که البته نیستند) نیست که جریان توسعه و پیشرفت را تسهیل و تسریع می کند،بسیار مهمتر از آن باید به سیستمهای بسیار فعال ترمز توجه داشت..
با احترام و سپاس
علی صفری
۲۷ مرداد ۱۴۰۳ در ۸:۱۲ ب٫ظمن در کامنتی گذاشته بودم اشتباهات کلمه بی توجهی رو به جای بی تفاوتی نوشته بودم .در واقع جمله من به این صورت بود .
شاید شما بپذیرید که اکثریت مردم که در انتخابات شرکت نکرده اند دچار بیماری بی تفاوتی نیستند .
شما سر مردم کلی منت گذاشتید که در انتخابات مجلس به خاطر مردم شرکت نکردید و عذاب وجدان داشتید .
جا دارد که الان از مردم به خاطر تشویق مردم به شرکت در انتخابات عذر خواهی کنید .
شما ذهنتان در سالهای ۷۶ تا ۸۴ منجمد شده و هنوز در آن سالها سیر می کنید .
نوید
۲۸ مرداد ۱۴۰۳ در ۸:۵۹ ق٫ظبیچاره ی بیچاره مردم ایران که شاید ایده پرداز ترین روشنفکرانش که شما باشید نیز گاه در طرف ظالمان به آنها سُر می خورید اینچنین مستانه نامش را مقاله و تحلیل می گذارید! بیچاره مردم ایران…
علی
۳۰ مرداد ۱۴۰۳ در ۱۰:۱۳ ق٫ظبا آموزه های دین آخوندی طی صدها سال، ترس و طمع جزء لاینفک معیارهای مردم ما شده است، و همین عامل بدبختی مدام ماست.
علی
۱۲ شهریور ۱۴۰۳ در ۹:۰۰ ق٫ظدر وارونگی مملکت همین بس که با توجه به نظرات، اغلب مخاطبان بسیار بیش از محسن رنانی می فهمند، اما او اندیشمند و متفکر نامیده می شود، و دیگران عوام!
علی
۱۳ شهریور ۱۴۰۳ در ۲:۰۹ ب٫ظدر ترافیک که امکان حرکت آزادانه نیست، بنز و بی ام و ناچار به توقفند، و موتورسوار و دوچرخه سوار و پیاده از آنها پیش می افتند.
همین گونه اند نامداران و تریبون داران و در جوامع دیکتاتوری، فیک و بی مایه.