این یادداشت را چند روز بعد از فاجعه حمله به دانشگاه کابل نوشتم، اما ترسیدم ادعایی که کرده ام صحت نداشته باشد. پس صبر کردم تا همه واکنشها انجام شود تا ادعای خود را به آزمون سپرده باشم و اکنون زمان انتشار آن فرارسیده است.
جان پدر کجاستی؟
یک بار دیگر ایدئولوژی کور، قلب علم و دانش را نشانه گرفت. این نه اولینبار است و نه آخرینبار که تعصب مذهبی و ایدئولوژی آفرینی از دین، فاجعه آفریده است. هنوز داغ جنایاتی که داعش به نام دین در سوریه و عراق رقم زده بود بر دلها مانده است که ناگاه میشنویم این گروه در حمله به دانشگاه کابل، دهها دانشجو، بلکه دهها سرمایه آینده کشورشان را به خاکوخون میکشد. این هشداری است به تمامی آنان که بیپروا میکوشند تا دین را به ابزاری ایدئولوژیک تبدیل کنند. ایدئولوژیک کردن باورهای دینی ماهیت رحمانی دین را به مقاصد شیطانی میآلاید و دین را از مسیر امن ایمانی به گذرگاه هواهای شیطانی میکشاند.
این قلم ضمن ابراز شرم و اندوهناکی از آفت بنیادگرایی که به جان جوامع اسلامی افتاده است و ضمن تسلیت به ملت دوست، همسایه و همزبان افعانستان، بویژه استادان دانشگاه کابل و خانوادههای داغدیده آن عزیزان، به تاکید از هر کس که دستش به دامن عالمان جهان اسلام میرسد استدعا دارد این درخواست را به گوش آنان برساند که: «آآی علمای جهان اسلام، از اهل تسنن و تشیع، ما انتظار داریم تا شما این اقدام غیرانسانی و غیراسلامی و غیراخلاقی را محکوم کنید». حمله به دانشگاه کابل، یک نماد است برای یک ایدئولوژی. شرم آور است که هنوز هیچیک از مفتیان نامدار اهل سنت و مراجع تقلید اهل تشیع این حمله را که قربانیان آن از هر دو مذهب اسلام بودهاند محکوم نکرده و واکنش درخوری به این اقدام غیرانسانی نشان نداده است.
هشتکی که این روزها با عنوان «جان پدر کجاستی؟» به صورت گسترده در شبکههای مجازی میچرخد، گرچه اشاره به پیام پر از عشق و نگرانی پدر یکی از دانشجویان کشته شده در حمله به دانشگاه کابل دارد، اما به طور ضمنی آنان که باید موضع پدری برای جامعه اسلامی داشته باشند را نیز مورد خطاب قرار میدهد: کجا هستند پدران غمخوار ملتهای مسلمان؟ چرا سخنی نمیگویند؟ چرا واکنشی نشان نمیدهند؟ اگر این جنایات در دین اسلام محکوم است چرا کلیدداران دین زبان در کام کشیده اند و گریبان چاک نمیکنند؟ و اگر مورد تایید است چرا رودربایستی را کنار نمیگذارند و تکلیف خلقی سرگردان را روشن نمیکنند؟
آن امامجمعهای که چند هفته پیش با انتشار کلیپی از موهای پریشان دخترک دوچرخه سوار، دینش را برباد رفته میدید و خلقی را برای محکومیت آن به خیابان کشانید تکلیف ما را روشن کند که بالاخره بین اسید پاشی به صورت زنان اصفهانی به نام دفاع از حجاب و حمله به دانشجویان افغانستانی به نام مبارزه با علوم فاسده غربی تفاوتی هست یا نه؟ بگویند که بالاخره بین فرمان داعش برای ناامن کردن دانشگاههایی که علوم غربیان را ترویج میکنند و فرمان امام جمعهای که فرمود باید جامعه را برای خوشحجابان ناامن کنید تفاوتی هست یا نه؟
البته همه ما پاسخ را میدانیم، آنچه نمیدانیم این است که چرا متولیان دین تا این حد از گفتن آن وحشت دارند؟
ترامپ یا بایدن؟ اصلا مساله، این نیست! مساله همینجاها زیر متکای ما و مدعیان جامعه ماست!!
محسن رنانی
۲۴ آبان ۱۳۹۹