خشونت شاخ و دم ندارد. وقتی در تحلیل سیاست یا در بحث توسعه میگوییم فضا «خشونت آمیز» است، به معنی پرتاب سنگ و چماق و گلوله به سوی هم نیست، بلکه به معنی «وجود احتمال خشونت» است. یعنی وجود نگرانی هر یک از مدعیان قدرت یا مطالبهگران میدان سیاست یا نهادها و کنشگران جامعه مدنی از این که طرف مقابل، با رفتاری غیرقابل پیشبینی، قدرت یا منافع او را تضعیف یا تخریب کند. یعنی «ترس از این که» یکی از طرفین بازی، دست به رفتاری خارج از قانون یا خارج از عرف یا خارج از اصول و قواعد پذیرفته شده بزند، بهگونهای که ممکن است موجب ضربه به قدرت یا منافع طرف مقابل شود.
همین که من اکنون در نوشتن این یادداشت باید دهها ملاحظه و خط قرمز را رعایت کنم، چون «نمیدانم» در صورت عبور از خط قرمزها چه برخوردی با من خواهد شد؛ همینکه در ماه گذشته نهادهایی مانع برگزاری آزادانه مراسم بدْرود و خاکسپاری پیکر شاعر و نویسنده ایرانی، بکتاش آبتین، شدند؛ همین که حکومت به زندانیان سیاسی عنوان زندانیان امنیتی میدهد تا دادگاههای آنها را غیرعلنی برگزار کند؛ همین که هر روز منتظریم خبر تجمع اعتراضی یکی از قشرها یا گروههای اجتماعی نظیر معلمان، بازنشستگان، جانبازان، کارگران یا رانندگان را بشنویم؛ همینکه فعالیت برخی از کانونها و انجمنهای صنفی در کشور غیرقانونی اعلام میشود؛ همین که دنبال بهانه میگردند تا جمعیت امام علی را منحل کنند؛ همین که منتقدان و معارضان نظام در خارج از کشور، به جای تلاش برای گفتوگو با یکدیگر و گفتوگو با حکومت، یکسره از براندازی سخن میگویند؛ همین که حکومت وقتی یک مخالف یا کسی که به جاسوسی متهم است را دستگیر میکند حتما میکوشد از او اعترافات تلویزیونی بگیرد و پخش کند؛ همین که در انتخابات ریاستجمهوری همه رقیبان جدی رد صلاحیت میشوند؛ همین که علیرغم بحران آب و گاز در کشور، دولت، جرأت نمیکند قیمتگذاری آب و گاز را واقعی کند یا آنها را سهمیهبندی کند یا کشت برخی اقلام کشاورزی را ممنوع کند؛ همین که به یک مرجع تقلید به خاطر دیدارش با یک سیاستمدار منتقد حمله میشود؛ همینکه رهبران محصور جنبش سبز را نه محاکمه میکنند نه آزاد؛ همین که ایرانیان، بالاترین نرخ خرید خانه در ترکیه را دارند؛ همینکه هی وزارت خارجه تضمین میدهد اما کسی از ایرانیان مهاجر، بازنمیگردد؛ همینکه نمیدانند ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کنند یا نه و هی اخبار ضدونقیض درز میدهند؛ همین که بعد از فروریختن بورس در سال گذشته، هیچ مقامی جرأت نکرد از مردم عذرخواهی کند؛ همینکه مقامات ارشد کشور سالهاست در نشست عمومی با خبرنگاران شرکت نمیکنند؛ همین که نتایج تحقیق درباره سقوط هواپیمای اوکراینی را منتشر نمیکنند؛ همینکه از ۲۵۰ حزب دارای مجوز، ۱۴۰ تای آنها غیرفعال هستند و از ۱۱۰ تای فعال هم هیچ خبری نیست؛ و دهها «همینکه»ی دیگر، همگی به معنی «ترس بالقوه»ی یک گروه از گروههای دیگر و به معنی «ظرفیت بالقوه خشونت» در جامعه ماست. در یک کلام، جامعه ما در زیر «سایه خشونت» زیست میکند.
براساس مطالعات داگلاس نورث، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳، بذر توسعه فقط آنگاه جوانه میزند که جامعه از زیر سایه خشونت، عبور کرده باشد. وقتی سایه خشونت روزبهروز سنگینتر میشود به معنی آن است که ما روزبهروز از «امکان توسعه» دورتر میشویم. از نظر نورث، توسعه وقتی امکان تحقق مییابد که منافع، منابع و رانتهای کشور نه در بستری از تهدید، خشونت و رقابتهای مخرب و حذفی، بلکه بر بستری از عقلانیت و گفتوگو و همکاری و رقابتهای قاعدهمند توزیع شود یا تخصیص یابد.
پس از نیمقرن نظریهپردازی علمی برای مساله توسعه، امروز تقریبا در میان عالمان توسعه اجماع وجود دارد که همه آنچه که به عنوان عامل (یا مانع) توسعه در جوامع مختلف مطرح میشود، نقش خود را از طریق کاهش (یا افزایش) احتمال یا «ظرفیت بالقوه خشونت» بازی میکند. یعنی ممکن است کشوری هیچگاه درگیر جنگ و خونریزی نباشد اما وجود ظرفیت بالقوه خشونت، نمیگذارد پیششرطهای توسعه در آن محقق شود. ناکامی جمهوری اسلامی در تحقق دستاورهای مطلوب در حوزه رفاه و توسعه کشور، و شکست پیدرپی برنامههای توسعه و سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور را از این دریچه (وجود دائمی ظرفیت بالقوه خشونت در داخل یا با خارج) باید دید.
خلاصه نظریه نورث و همکارانش که در کتاب «در سایه خشونت» آمده است را میتوانید در یکی از لینکهای زیر، که توسط «مجموعه ایران پایدار» (اینجا) تولید شده است، ببینید:
محسن رنانی / یکم بهمن ۱۴۰۰
دیدن کلیپ ۹ دقیقهای، شنیدن پادکست نیم ساعته و خواندن متن ۳۸ صفحهای از خلاصه کتاب «در سایه خشونت»