احتمالاً پیرشدهام و از واقعیتی که در متن جامعه ما میگذرد جدا افتادهام. به همین خاطر نوشتههای اخیرم از سوی گروههای اجتماعی و سیاسی متضاد و نیز افرادی در نسلهای سنی مختلف نقد شده است. در مورد هر دو یادداشت «سقوط» و «صبر شادمانه» این، رخ داد. در همین چند روزی که از انتشار «صبر شادمانه» گذشته است هم نقدهای زیاد خصوصی دریافت کردهام و هم نقدهای فراوانی در فضای مجازی منتشر شده است و این البته نشانه خوبی است و مبارک است. همین که جامعه، نسبت به مسائل و افکار و ایدههای جمعی حساس است، نقد میکند، واکنش نشان میدهد، اشکال میگیرد، گوشزد میکند و حتی خشم میگیرد نشانه آن است که جامعه زنده است و این نه تنها امیدوار کننده بلکه شادمان کننده است. این آن رازی است که حکومت نمیبیند و نمیفهمد. با جامعه زنده و پویا درافتادن و آن را ندیدن یا بدتر از همه سرکوب کردن، هم بیعدالتی است، هم حماقت است و هم خسارتبار. با جامعه زنده باید برابر نشست، همدلی کرد، پوزشخواهی کرد، گفتوگو کرد و او را شنید، تا شاید امید و افق رهاییبخشی پدیدار شود.
نکتهای که شاید اگر در نوشته «صبر شادمانه» تصریح میکردم سوء تفاهمها را کاهش میداد این است که جامعه برای یک انقلاب یا جنبشِ موفق، به «صبر شادمانه» نیازمند است. هیچ جنبش یا انقلابی یک شبه به نتیجه نمیرسد، فراز و فرود دارد و گاه سالها طول میکشد. اگر جنبشیان در طول جنبش به جای صبر شادمانه، صبر خشمانه داشته باشند، هم انرژی خود را هدر میدهند و هم سطح عقلانیت آنها کاهش مییابد. جامعه بحرانزده بهطور طبیعی به سوی صبر خشمانه رانده میشود، آنچه وظیفه روشنفکران است، ترویج صبر شادمانه است. صبر خشمانه وقتی منفجر شد فقط نابود میکند؛ اما صبر شادمانه، وقتی سر باز کرد، آوار هیجان آن، عقلانیت را مدفون نمیکند. همواره به دانشجویانم میگویم شورش و انقلاب نکنید، فقط نافرمانی و مقاومت کنید، این نظام وارد مرحله «فرسودگی سیستمی عمیق» شده است و خودش فرو میریزد، شما هزینه ندهید. اما اگر هم خواستید انقلاب کنید، وقتی به خیابان میروید بهجای زدن و شکستن، بزنید و برقصید. و اگر شما را زدند، فرار کنید اما برقصید. رقص شما به شما انرژی میدهد اما آنها را فرسوده میکند.
یکی از بسترهای مهم «صبر شادمانه»، «گفتوگوی شادمانه» است. گفتوگوی واقعی (دیالوگ یا همشنوی) با همان ده ویژگی معروف، اگر واقعا رخ دهد محصولش «شادمانی» خواهد بود. چرا که در پایان، همه طرفهای گفتوگو احساس میکنند رشد کرده اند و سطح همدلیشان نسبت به یکدیگر بالا رفته است. گفتوگوی واقعی همانند دادوستد است که هر دو طرف از آن رضایت میبرند وگرنه معامله انجام نمیشود. اگر در پایان یک گفتوگو همه طرفها شادمان نبودند یعنی گفتوگو نبوده است، مباحثه و جدل بوده است، مناظره و خودنمایی بوده است، همهمه و ضجه بوده، یا به قول عربها محادثه (حدیث نفس گفتن) بوده است. در یک کلام، توسعه همان یادگیری و تقویت مستمر مهارت گفتوگوست. جامعهای که مهارت گفتوگو را یاد بگیرد درواقع توسعه یافته است.
به توصیه دانشجویانم، تصمیم گرفتم نقدهایی که به «صبر شادمانه» میشود را در کانال تلگرام و سایت رسمیام بازپخش کنم تا دراینباره که «اگر صبر شادمانه نه، پس چه؟» دیدگاههای متنوع موجود گردهم آیند، شاید از این طریق بتوان به «گفتوگو» دامن زد و از میانه این گفتوگوها و هم نشینی افکار، افقهای تازهای پدیدار شود. من از همه اندیشمندان و استادان و کنشگران و البته همه علاقهمندان به آینده ایران، بویژه جوانان جنبش مهسا، صمیمانه درخواست میکنم قلم بردارند و چه در نقد «صبر شادمانه» و چه در پاسخ سوال جاری این نسل (برویم؟ بمانیم؟ برخیزیم؟ بنشینیم؟ چه کنیم؟) دیدگاه خود را بنویسند. نگذاریم در این زمانه که از آسمان سنگ ستم میبارد و از زمین چشمههای نفرت و خشونت درحال چشمباز کردن است، راه گفتوگو بسته شود.
لطفاً نقد خود را، یا نقدهایی که در کانالها و صفحههای مجازی و یا رسانههای رسمی میبینید را (همراه با لینک آنها)، یا حتی نقدهایی که در گروههای دوستانه و خانوادگی میبینید را، به ایمیل زیر بفرستید تا اینجا نیز باز نشر شود.
نقدها میتواند بانام یا بینام، نوشتاری یا صوتی باشد. تنها خط قرمزی که برای انتشار نقدها میتوان در نظر گرفت «رعایت ادب کلام» در آنهاست و دیگر هیچ. استدلالی بودن نقدها و نوشتهها البته شایسته است اما اگر نقدی از جنس بیان احساسات واقعی و خالی از شایعه، اتهام، نفرتپراکنی و بیادبی باشد نیز قابل نشر است.
به امید گفتوگویی شادمانه.
محسن رنانی / ۸ خرداد ۱۴۰۲