«چشم نرگس» به شقایق نگران است هنوز
نرگس تبرئه شد. و البته همه ما خوشحالیم. و خدا را شکر می کنیم که تجربه نرگس، تجربه موفقی از یک «همکاری ملی- مدنی» بود. از چند صد هزار نفری که در شبکههای مجازی داخلی و خارجی از او حمایت کردند، تا حمایتهای وزیر محترم امور خارجه وهمکارانشان و سفارت ایران درهند بویژه سرکنسول متعهد […]
حکومت سَمَنها
پیام محسن رنانی به همایش «کار داوطلبانه در سازمانهای مردم نهاد : بررسی فرصتها و چالشها» که در تاریخ ۲۶ بهمن ۱۳۹۵ برگزار شد: سلام بر دوستان شرکت کننده در همایش «کار داوطلبانه در سازمانهای مردم نهاد». خرسندم که از این طریق میتوانم در جمع شما شرکت کنم و درباره آینده حکمرانی در جهان و […]
خروج از تله بنیانگذار
پانزده سال پیش (۱۳۸۱) در دیداری با تنی چند از نمایندگان مجلس ششم هشدار دادم که اگر دو جناح سیاسی اصلی کشور در رقابت سیاسی خود، مراقبت نکنند کشور به زودی وارد «تله بنیانگذار» می شود و اگر چنین شود، دستکم پانزده سال کشور در این تله خواهد ماند. شرح این هشدار را در این […]
نرگس ایرانیان در آستانهی زندان هندیان
چهل روز پیش که «آخرین نرگسنامه» را نوشتم امیدوار بودم که نرگس در همان دادگاه بدوی تبرئه شود و نیازی به اقدام دیگری نباشد. متاسفانه جهان سومی بودن، ایران و هند و سریلانکا، و قوه مجریه و قضاییه نمیشناسد. در اینگونه کشورها فساد همه جا نفوذ میکند و منافع گروههای ذینفع همه جا عدالت را […]
داستان عاشقی نرگس
نامه رنانی به نرگس پس از اعلام رای دادگاه رایاگادا. از آن جا که نرگس این نامه را در کانال خود گذاشته، این جا نیز منتشر میکنیم.
بیانیهی مرگ توسعه در اصفهان
هفتمین همایش نکوداشت اصفهان در تاریخ ۲ آذرماه ۱۳۹۵ در اتاق بازرگانی اصفهان برگزار شد، این همایش، در روز برگزاری، نخست لغو شد و سپس مشروط بر عدم قرائت هرگونه بیانیه یا پیام، اجازه برگزاری یافت. همشهریان گرامی، دوستداران اصفهان و کنشگران ارجمند مدنی سلام بر شما درود بر شما که همت کرده اید و […]
برای حضرت نرگس
حاج آقا فخرالدین کلباسی، روحانی جلیل القدر، خوش بیان، شیک پوش و خوش فکری که خیلی هم به جَدّ مادری من (معروف به «آقا آمَنَ الّرسول») ارادت داشت، معلم دینی ما در «دبیرستان نمونه» اصفهان بود. آخوندی بود که از مصاحبتش سیر نمی شدی. بعدها من با پسرش دکتر حسن کلباسی در دانشگاه اصفهان همکار […]
قصهی کوتاه من و مناقشه اتمی
نگارش کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» را به صورت محرمانه دقیقا ۱۱سال پیش (تیر ۸۴) آغاز کردم و در میانه سال ۸۶ به پایان بردم. در تابستان ۸۷ دوباره آن را ویرایش کردم و سرانجام در ۱۳ مهر ۸۷ پنج نسخه از آن را تکثیر و برای پنج مقام عالی کشور فرستادم. نسخه رهبری را […]
کودکی و توسعه در شب قدر
خدا رحمت کند سید جمالالدین اسدآبادی را که تجربه پرهزینه عمر خویش را به رایگان دراختیار همه روشنفکران و فعالان سیاسی و مدنی پس از خود گذاشت اما کسی آن را جدی نگرفت و در ۱۲۰ سال گذشته تقریباً همه روشنفکران و فعالان اجتماعی جدی در این کشور کوشیدند تا دوباره آن تجربه را بیازمایند […]
جباریت محصول تودههای جبار
در فروردین ۱۳۸۹ فایل کتاب «جباریت» نوشته «مانس اشپربر» به دستم رسید. همان روزهای اول خواندمش و از بس خواندنی بود به عنوان هدیه نوروزی با ایمیل برای برخی دوستان فرستادم. شرحی نیز برای معرفی و ایجاد انگیزه برای مطالعهی آن، نوشتم و به پیوست ایمیل ارسال کردم. اینک آن شرح و فایل این کتاب: […]
توسعه با رقصِ ماهی در حوضِ نقـّاشی
بزرگترها، سلام. «راه توسعه از درون کودکان ما میگذرد». این جملهای کلیدی است که از نظر من میتواند عصاره یکصد سال تلاش فکری یک جریان مهم از جامعه شناسان و اقتصاددانان تلقی شود. و در ایران روشنفکران ما یکصد سال است، به خطا، تمامی تلاشهای اصلاحی خود را به حوزه سیاست معطوف کرده اند. در […]
توسعه یعنی هدیه کتاب به جای سررسید
سعادت آباد جایی است که حیوان های ناطق زندگی می کنند و به جای سررسید، کتاب هدیه می گیرند: این دو سه روز تماسهای زیادی داشتم از طریق ایمیل، پیامک و تلگرام. همه انتظار دارند و میگویند حالا که نامه ای به آن تفصیل را در باب انتخابات برای شورای نگهبان نوشته ای وقت آن […]