پیام‌ها ۱۶ مهر ۱۴۰۲
ما کودکان را، آزرم نوشیم!

امروز ۱۶ مهر روز ملی کودکی است. به مناسبت این روز پیامی صوتی برای «انجمن مکران برای کودکان» که توسط جوانان امیدوار و علاقه‌مند و مسئولیت‌پذیر شهر کوچک سیریک در استان هرمزگان راه‌اندازی شده است فرستاده‌ام که برای آگاهی سایر فعالان حوزه کودکی، این‌جا نیز منتشر می کنم. محسن رنانی / ۱۶ مهر ۱۴۰۲

یادداشت‌ها ۱ مهر ۱۴۰۲
مهر آمده، مهربانیان بیدارید؟

این روزها دیدم بخش‌هایی از یادداشت «فردا اول خلقت است» (این‌جا بخوانید) که برای اول مهر ۱۳۹۶ نوشته بودم دوباره در فضاهای مجازی فرهنگی به گردش درآمده است. دیدم بخش‌هایی از آن اکنون دیگر نابهنگام است و حرفهای بسیاری هم هست که زده نشده است. پس این یادداشت (نامه) را که ترکیبی است از برخی […]

یادداشت‌ها ۴ شهریور ۱۴۰۲
روشنفکران و حکومت

مقدمه نقد شصت و پنجم به «صبر شادمانه» را که نقدی آکنده از خشم و نگرانی است آقای سجاد ن. نوشته‌ بود (این‌جا بخوانید). ایشان صبر شادمانه را فرصت سوزی احمقانه خوانده و رنانی و امثال او را ماله‌کش استبداد و سوپاپ اطمینان نظام دانسته‌ بود. خشم ایشان را می‌فهمم و می‌دانم که برای بسیاری […]

یادداشت‌ها ۲۸ مرداد ۱۴۰۲
از نهاد علم به نهاد قدرت

جناب اقای دکتر محمدعلی زلفی‌گل وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری سلام بر شما در روزهای اخیر تصویر نامه‌‌ی محرمانه‌ای به تاریخ ۲۰ دی‌ماه ۱۴۰۱ در فضای مجازی در حال چرخش است که نشان می‌دهد وزیر محترم کشور از رئیس محترم جمهوری خواستار صدور دستور برای شروع «طرح زیربنایی و انقلابی جهت تحول ساختاری در […]

سخنرانی ها ۲۷ مرداد ۱۴۰۲
اقتصاد عرفان: خلق معنا در بحران

در ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ در جمعی از کارآفرینان کشور که از همه ایران گردآمده بودند صحبتی داشتم. مسئله همه آنها این بود که در این شرایط ابهام و پر از نااطمینانی چه باید کرد؟ پاسخ من این بود که «در شرایط بحران، با خلق معنا می‌شود خلق منفعت کرد و خلق منفعت و معنا در همکاری گروهی […]

رنانی در نوشته‌های دیگران ۲۴ مرداد ۱۴۰۲
صبر شادمانه یا فرصت سوزی احمقانه؟

آقای سجاد ن. نقدی آکنده از خشم و نگرانی نوشته‌اند. ایشان صبر شادمانه را فرصت‌سوزی احمقانه خوانده و رنانی و امثال او را ماله‌کش استبداد و سوپاپ اطمینان نظام دانسته است. خشم ایشان را می‌فهمم و می‌دانم که برای بسیاری دیگر نیز پرسش ایشان وجود دارد: چرا حکومت با امثال رنانی که به صراحت نقد‌های […]

رنانی در نوشته‌های دیگران ۱۹ مرداد ۱۴۰۲
یک تجربه دلپذیر از «صبرشادمانه»

در میان نقدهای ایمیل شده برای من، ایمیلی هم از آقای محسن حیدری رسیده است که با خواندنش خستگی از تنم به‌در رفت. آن را با شما به اشتراک می‌گذارم. از ایشان متشکرم که تجربه و احساس خود را با ما به اشتراک گذاشتند و به احترام آن کارآفرین بزرگوار نیز کلاه از سر برمی‌دارم […]

مصاحبه ها ۱۲ مرداد ۱۴۰۲
ایران به روایت محسن رنانی

مجموعه «ایران پایدار» در چند سال اخیر، در یک حرکت ارزشمند مجموعه گفت‌وگوهایی را با تعداد زیادی از صاحب‌نظران و کنشگران ایرانی، درباره «ایران» برگزار کرده است. همه پرسش‌های این گفت‌وگوها درباره ایران را می‌توان در این چند پرسش خلاصه کرد: ایران چیست؟ حالش چگونه است؟ چرا چنین حالی دارد؟ برای بهبود حالش چه می‌توان […]

رنانی در نوشته‌های دیگران ۱۲ مرداد ۱۴۰۲
جامعه نیازی به توصیه ندارد

یکی از مخاطبان، فایل صوتی زیر را که نقد یک پزشک متخصص به «صبر شادمانه» است و در یک گروه مجازی به اشتراک گذاشته‌ شده با اجازه ایشان برای من فرستاده است. از آن پزشک محترم و از فرستنده متشکرم. به نظرم خیلی صمیمانه به نکات ارزشمندی اشاره کرده‌اند. اصل یادداشت «صبر شادمانه» را در […]

رنانی در نوشته‌های دیگران ۱۱ مرداد ۱۴۰۲
صبر شادمانه یا برنامه ریزی عاقلانه؟

آقای سید احمد میر، نقدی مفصل فرستاده‌اند که به گمانم همه باید بخوانیم، آن هم چند بار و با تامل. گفته‌اند فرض کنیم با صبر شادمانه به روز موعود و پیروزی جامعه رسیدیم، خب حالا اگر در هنگام تاسیس نظام جدید برای سوالات زیر پاسخی نداشته باشیم آغاز مصیبت است. بنابراین به جای صبرشادمانه، برویم […]

یادداشت‌ها ۹ مرداد ۱۴۰۲
خروج

یادداشت «خروج» که خطاب به وزرای عضو «شورای عالی نظارت بر اتاق بازرگانی» است، دیروز برای آنان ارسال شد و امروز در روزنامه شرق ۹ مرداد ۱۴۰۲ منتشر شده است. با توجه به این که برخی کلمات یا عبارات در روزنامه «تعدیل» شده است، اصل مطلب را هم این‌جا منتشر می‌کنم. دریافت فایل word یادداشت […]

یادداشت‌ها ۶ مرداد ۱۴۰۲
شام غریبان دانشگاه

اکنون که این یادداشت را می‌نویسم عصر عاشورا است و داریم به شام غریبان نزدیک می‌شویم. در کودکی‌ام عصر هر عاشورا مادرم یک سینی با هفتاد و دو شمع روشن می‌کرد و من با سینی پر از شمع کنار کوچه می‌نشستم و نوحه شام غریبان را می‌خواندم. در سالهای گذشته نیز گاهی در مسجد محل‌مان […]