عید بیرونی یک نماد است برای این که ما به یاد بیاوریم که باید در درونمان هم عید بگیریم. اگر کسی توانست در درونش عید کند، آنگاه مانند درختی می شود که درونش پراز شکوفه است، همین که بهار و هوا مساعد شود، شکوفه های درونش به بیرون سرریز میشود و بیرون را نیز عید میکند. سرمای ناشی از رقابتها، زیادهخواهیها، دغدغهها و نگرانیها، تن درخت وجود ما را خشکانده است. باید این سرماها را از وجودمان دور کنیم تا درونمان بیدار شود و جوانهها در درونمان شکل بگیرند و آنگاه با یک نسیم بهاری جوانههای وجودمان به صورت شکوفه بیرون بریزد و محیطمان نیز بهاری شود. اگر نسیم عید حقیقی بر وجود هرکسی بتابد یکپارچه شکوفه میشود. درختی که شکوفه میزند اصلا نیازی به تبلیغ ندارد. نیازی ندارد به دیگران بگوید بیایید من شکوفه کردهام و به من ایمان بیاورید و مرا دوست داشته باشید. شکوفه خودش جاذب است. رایحه شکوفه ها همه را جذب میکند. آدمی که از وجوش شکوفه میریزد در بیرون نیازی به تبلیغ ندارد خود شکوفه ها برای او تبلیغ است. پیامبر اکرم (ص) در واقع درختی بود که از درون شکوفه کرده بود. همین که زمانش رسید، شکوفههایش بیرون ریخت و خلقی را شیدای خود کرد. پیامبر پیش از آن که مبعوث شود، در درونش عید گرفته بود. او جشن پیامبری اش را پیش از بعثت، در درون خود برپا کرده بود.
متن فوق بخشی از سخنان محسن رنانی است که در ۱۹ اسفند ۱۳۸۸ در جمع دانشجویان اقتصاد دانشگاه اصفهان بیان شده است. متن کامل سخنان محسن رنانی را از پیوندهای زیر دنبال کنید: