صبر شادمانه یا فرصت سوزی احمقانه؟

شصت و پنجمین (آخرین) نقد یادداشت «صبر شادمانه»
  • محسن رنانیمحسن رنانی

آقای سجاد ن. نقدی آکنده از خشم و نگرانی نوشته‌اند. ایشان صبر شادمانه را فرصت‌سوزی احمقانه خوانده و رنانی و امثال او را ماله‌کش استبداد و سوپاپ اطمینان نظام دانسته است. خشم ایشان را می‌فهمم و می‌دانم که برای بسیاری دیگر نیز پرسش ایشان وجود دارد: چرا حکومت با امثال رنانی که به صراحت نقد‌های گزنده می‌کنند و سرتاپای نظام را ناکارآمد و فاسد نشان می‌دهند و مقاله‌ای مثل «سقوط» می‌نویسند که یک هفته خوراک تلویزیون‌های ماهواره‌‌ای معارض نظام است برخورد نمی‌ٔکند؟ در حالی که مثلا دختر جوانی مثل سپیده قلیان را که فقط یک شعار سیاسی داده و آن را در فضای مجازی به اشتراک گذاشته هنوز چند ساعت نگذشته دستگیر می‌کنند و برایش دو سال زندان می‌برند؟ به نظرم نوشته سجاد فرصت خوبی است تا من نظر خودم و یک کارشناس حوزه سیاسی را در این‌باره به اطلاع مخاطبان ارجمند برسانم.
در این فرسته، نقد اقای سجاد ن. را بخوانید و در فرسته بعدی، که به زودی منتشر خواهم کرد، نیز یادداشت مرا با عنوان «رنانی، ماله‌کش استبداد یا سوپاپ اطمینان نظام؟» مطالعه کنید.


بنام خرد

نقدی بر صبر شادمانه یا فرصت سوزی احمقانه؟

سجاد ن.

بعد از گذشت بیش از چهار دهه از عمر حکومت اسلامی، الآن کودکان و خردسالان نیز می‌دانند که کسانی‌که در ظل این دستگاه، قدرت سخن گفتن دارند و برای کوچک‌ترین متن آنها، هرچند به کنایه و کاملا غیر مستقیم، سرشان به طاق نچسبیده و یا حداقل توبیخ نشده‌اند باید به دیده شک و تردید در ماهیتشان و وجودشان نگریست.

ایضاً در خصوص شخص شما نیز؛ مطرح کردن یک نقد و سخن راندن و از سقوط گفتن و کباده علم و دانش کشیدن در برابر نظامی که کوچکترین ندای مخالفی را در نطفه خفه می کند، ذهن هوشیارِ جوان امروز را به شک می‌اندازد و مقاله – فرصت سوزی احمقانه یا همان صبر شادمانه و یا رک‌تر بگویم «خفه خون بگیرید و از این خفقان خرسند هم باشید»- تان هر ذهن بیداری را از شک به یقین می‌رساند که آقای استاد رنانی هم مانند خیلی‌های دیگر از ماله کشان استبداد و سوپاپ‌های اطمینانند. البته نظام ظالم ستمگر در هر سطح و هر مقطعی سوپاپ‌هایی دارد؛ مثلا نو‌اندیشان دینی‌ها و آقامیری‌ها و یا اصلاح‌طلبان محافظه‌کار، زیباکلام‌ها و حالا هم رنانی ها و … .

فقط یک سوپاپ اطمینان می‌تواند بگوید که دیکتاتورها دیر یا زود می‌روند، شما کاریشان نداشته باشید و به شادیتان بپردازید!!! فعلا بگذارید تا نفس تازه کنند، تا در سایه سکوت و شادی شما سیستم دانه دانه متعرضین و جوانان را از سر راه بردارد.

فقط یک مزدور و خیانتکار به علم و دانش می‌تواند بگوید که “امروز ماموریت روشنفکر، کار فکری کردن و تولید اندیشه نیست بلکه امیدوار نگهداشتن جوانان است”. آقای رنانی، امید به چه؟ من جوان را به چه امید می‌دهید؟ به بازیابی استبداد این‌بار با طراحی نو‌اندیشان دینی؟ به بازیابی استبداد پادشاهی‌خواهان و پهلویسم؟ به چه امید می‌دهید؟ امید به تکثیر روشنفکرهای فرنگی دردناآشنایی که دردشان درد فرانسه و انگلستان و آمریکا و … است؟ که برای کشور ما و در همسایگی افغانستان و عراق نسخه مدلهای جهان وطنی را تجویز می‌کنند؟ بهتر نیست شمایی که معتقدید امروز ماموریت روشنفکری، کار فکری و تولید اندیشه نیست بیش از همه نصیحت خودتان را گوش بگیرد و سکوت مطلق اختیار کنید و صبری شادمانه را در پیش بگیرید و برای مردم نسخه‌ی تخدیر کننده تجویز نکنید؟

جوانان امروز امیدوارانه و شادمانه در انتظار سقوط بیش از پیش ارزش پول ملی بمانند؟! شادمانه صبر پیشه کنند تا از زباله‌گردی و گور‌خوابی به قبرستانهایی که نظام مقدس جمهوری اسلامی برایشان تدارک دیده وارد شوند؟! شما اگر خیرخواه مردم هستید و یا متفکر و یا محقق و یا دانشگاهی هستید خیلی ساده و روشن و واضح می‌دانید که اتفاقا اگر روشنفکران و دانشگاهیان و متفکران راهکاری را برای آینده‌ای روشن ارائه ندهند و شجاعانه جوانان را آگاه نکنند، امروز بازیابی و بازگشت استبداد و از قفس شیر به قفس پلنگ رفتن نزدیک‌تر از هر زمان دیگری است. اگر جوانان و انقلاب ایران را هنوز نفروخته‌اید و یا به آن امیدوار نیستید، امیدشان را به یاس و تحرکشان را به خموشی و خمودگی مبدل نکنید.

سپاس.


اصل یادداشت «صبر شادمانه» را در این‌جا بخوانید.

یادداشت «گفت‌وگوی شادمانه» را نیز در این‌جا بخوانید.

https://renani.net/?p=4487
محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید