آقای سید احمد میر، نقدی مفصل فرستادهاند که به گمانم همه باید بخوانیم، آن هم چند بار و با تامل. گفتهاند فرض کنیم با صبر شادمانه به روز موعود و پیروزی جامعه رسیدیم، خب حالا اگر در هنگام تاسیس نظام جدید برای سوالات زیر پاسخی نداشته باشیم آغاز مصیبت است. بنابراین به جای صبرشادمانه، برویم دنبال فکر کردن برای برنامهریزی عاقلانه. ایشان سی پرسش را مطرح کردهاند که پیش از تغییر باید برای آنها پاسخ و برنامه داشته باشیم. من با کمی تامل دیدم این فهرست به راحتی قابل تکمیل تا صد پرسش است.
به گمانم هر کس در ایران درپی انقلاب یا تغییر نظام است اگر برای سوالاتی که در این نقد آمده است پاسخی نداشته باشد یا نادان و سادهانگار است و از پیچیدگیهای تغییر یک ساختار سیاسی بیخبر است و یا فریبکار است و بنابراین در هر دو حالت صلاحیت این که برای تحولات کشور به او اعتماد کنیم را ندارد. البته پاسخ ها باید روشن و صریح هم باشند و کلیگویی نباشد. مثلا اینکه «انشاء الله تلاش می کنیم وضعیت فقرا بهبود یابد» یا «انشاءالله با همدلی و اتحاد نمیگذاریم کشور تجزیه شود» اینها کلیگویی و پاسخهای سرکاری است و ارزشی ندارد. پاسخها باید به صورت برنامه باشند.
تک تک ما باید به تک تک این سوالات بیندیشیم وبرای آنها پاسخ داشته باشیم. اگر تاکنون نیندیشیدهایم و پاسخی نداریم از خودمان بپرسیم آیا ما هماکنون صلاحیت انقلاب داریم؟ و از آنان که داعیه براندازی دارند خیلی جدی بپرسیم پاسخ شما به این سوالات چیست؟ وگرنه با هر تغییر انقلابی همان خطای ۵۷ را تکرار خواهیم کرد، با ویرانیهای عظیمتر.
کلمه به کلمه فهرست سوالات طرح شده در این نقد را بخوانید و به آنها فکر کنید و سوالات بیشتری به آنها بیفزایید. به گمانم هر فرد، گروه یا حزبی که میخواهد راهبری تغییر در ایران را برعهده بگیرد باید برای این پرسشها و صدها پرسش دیگر از این دست پاسخهای روشن و صریح همراه با برنامه داشته باشد.
نقد ایشان را بخوانیم:
صبر شادمانه یا برنامه ریزی عاقلانه؟
سید احمد میر
این نوشتار در اجابت دعوت استاد ارجمند جناب آقای محسن رنانی در نقد مطلب «صبر شادمانه» نوشته شده است. جناب رنانی در «صبر شادمانه» همگان را به «ورزش کردن، مهربانی و شادی کردن، راه انداختن جلسات کتابخوانی، نواختن موسیقی و …» دعوت کرده اند تا این «دوره سختی و سرسختی» بگذرد و «بار دگر روزگار چون شکر آید». فرض کنیم به توصیه جناب رنانی «صبر شادمانه» کردیم و دوران سختی گذشت و امروز، همان فردای مورد انتظار ماست و کشور و امکانات آن به صورت دربست در اختیارمان قرار گرفته تا بتوانیم سیستم مدیریت مدنظر خود را در کشور حاکم و مشکلات ناشی از حکمروایی بد را حل کنیم. آیا «صبر شادمانه» برای فردای این کشور چاره ای اندیشیده است؟ منِ نگارنده وقتی خود را در آن موقعیت فرض میکنم، پرسشهای زیر در ذهنم شکل میگیرد که شاید بهتر است تا رسیدن روز موعود(که به قول شفیعی کدکنی «دیر است و دور نیست») به جای «صبر شادمانه»به آنها فکر کنیم و «برنامه ریزی عاقلانه»(مستقل از حکومت) برای آن روز داشته باشیم:
۱- احتمالا در آن روز تشکیلات نظامی کشور از هم پاشیده و پلیس هم به دلیل سرکوب طولانی معترضان، فرسوده، خسته و بی روحیه شده و کارایی لازم را ندارد و با این شرایط، کشور با خلاء نیروی کارآمد برقراری نظم روبرو شده است. از طرفی عملکرد چهار دهه گذشته، انبوهی از خشم و کینه و تبعیض و ظلم ایجاد کرده که فضای کشور را مستعد التهاب و هرج و مرج میکند. برای برقراری سریع نظم در سراسر کشور و جلوگیری از آشوب چه برنامهای داریم؟ اصولا برنامه ما برای بازسازی قوای نظامی به گونهای که هم توان دفاع از امنیت و تمامیت ارضی را داشته باشند و هم توان و امکان دخالت در سیاست و کودتا را نداشته باشند چیست؟
۲- شرایط خلاء قدرت، فرصت مناسبی برای گروههای مسلح تجزیه طلب (مثل پ.ک.ک، الاحوازیه و …) است تا با همکاری جدایی طلبان داخلی و انجام اقدامات مسلحانه، کشور را در معرض تجزیه قرار دهند. برای مهار آنها چه راهکاری داریم؟ برای شهروندانی که تجزیه طلب هستند اما میخواهند با اقدامات خشونت پرهیز (مانند برگزاری همه پرسی) اقدام به جدایی بخشی از ایران کنند چه برنامهای داریم؟ فعالیت آنها را قانونی میدانیم و ظرفیت قانونی برای آن اندیشیدهایم یا قرار است فعالیتهای آنها نیز غیرقانونی باشد؟
۳- شرایط خلاء قدرت فرصت مناسبی برای همسایگان و رقبای منطقهای ایران (طالبان، ترکیه، سلفیهای مورد حمایت عربستان سعودی، اسرائیل، عراق، آذربایجان و …) است تا احتمالا به فکر راه انداختن جنگ و تعرض به خاک ایران باشند. برای مهار آنها چه راهکاری داریم؟
۴- قدرتهای بزرگ دنیا مثل آمریکا، روسیه، چین، اتحادیه اروپا و قدرتهای منطقهای مثل عربستان، ترکیه و اسرائیل در منطقه خاورمیانه ذینفع بوده و هرکدام انتظار ایفای نقشهای بعضا متناقض از طرف ایران برای تامین منافع خود را دارند. برنامه ما برای ایجاد توازن در منطقه با هدف بیشینه کردن انتفاع ایران و کمینه کردن التهاب و درگیری با این قدرتها در منطقه چیست؟ چگونه میخواهیم قدرتهای بزرگ را به پذیرفتن نقش جدید برای ایران در منطقه متقاعد کنیم؟
۵- به لطف سیاستهای حامی پروری و گلکاری ساختارهای گزینش در چهار دهه گذشته، یک بوروکراسی فربه، متورم، ناکارآمد و فاسد را از حکومت قبل به ارث بردهایم که انجام اصلاحات ریشهای با این ساختار بوروکراتیک بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است. برنامه ما برای اصلاح این ساختار چیست و اصولا با این جمعیت حقوق بگیر (که بسیار بیش از نیاز کشور است) میخواهیم چه کنیم؟
۶- ثروت عظیمی از این کشور در دست افراد و نهادهای خاص است که تلاش میکنند با تبدیل آنها به طلا یا ارز و … و استفاده از خلاء قدرت، آن را از کشور خارج کنند. به این افراد، قاچاقچیان آثار باستانی و سایر ثروتهای این سرزمین را هم اضافه کنید. برای شناسایی این افراد و جلوگیری از خروج این ثروتها چه راهکاری داریم؟
۷- بخشی از افراد تندور جدا شده از نیروهای نظامی و شبه نظامی حکومت قبل در فکر و تدارک یارگیری و ایجاد تشکیلات چریکی-نظامی و بازپس گیری قدرت هستند. این بخش از طرف برخی از مردم نیز حمایت و پشتیبانی میشوند. چه برنامهای برای شناسایی و مهار اقدامات آنان بدون اعمال خشونت زیاد (از جنس درگیریهای اوایل دهه شصت) داریم؟
۸- تجهیزات و شبکه تولید و انتقال برق، آب و گاز کشور (و اصولا تمام زیرساخت های اصلی کشور) به دلیل عدم سرمایه گذاری مناسب مستهلک شده و به سرمایه گذاری هنگفت و بازسازی اساسی نیاز دارند. حکومت قبلی هم مردم کشور را به پرداخت درصد کمی از بهای این خدمات عادت داده است و اجرای سیاست واقعی کردن نرخ این خدمات را بسیار دشوار کرده است. برنامه ما برای واقعی کردن نرخ خدمات، جذب سرمایه گذار و نوسازی این شبکهها بدون وارد آمدن فشار به مردم (به خصوص قشر فقیر جامعه) چیست؟
۹- در نتیجه حاکمیت چهار دهه گذشته، مردم به نوعی از فرهنگ و رفتار که در آن ریاکاری، دروغ، پارتی بازی، ویژه خواری، تنبلی و … دارای ارزش و پاداش است خو گرفتهاند که با اصلاح نشدن این سبک رفتار، در بر همان پاشنه قبلی خواهد چرخید. برای ایجاد این تغییرات دردناک در رفتار و فرهنگ جامعه چه برنامهای داریم؟
۱۰- به واسطه کشاورزی غیر اصولی، توسعه صنایع آب بر و خشک سالی، با بحران کم آبی و خالی شدن سفرههای زیر زمینی روبرو هستیم که این شرایط، چندین استان کشور را در شرایط تنش و درگیری و جنگهای منطقهای و قومی بر سر آب قرار داده است. برنامه ما برای مدیریت این بحران با در نظر گرفتن تمام ذینفعان آن چیست؟
۱۱- در نتیجه سیاستهای گذشته، حدود ۸۰ درصد مردم کشور در حوالی و زیر خط فقر قرار گرفتهاند که احتمالا با تغییر حکومت و در کوتاه مدت (تا برقراری نظم دوباره)، شرایط برای آنان سخت تر و پیچیده تر خواهد شد. ضمن اینکه این افراد هم اکنون از برخی حمایتهای ناچیز مثل یارانه ماهانه و طرح کالابرگ و … برخوردار هستند. برنامه ما برای حمایت از این افراد در دوران گذار و پس از استقرار چیست؟
۱۲- در چهار دهه گذشته، نهادهای شبه دولتی قدرتمند و ثروتمندی مانند آستان قدس، ستاد فرمان اجرایی و … شکل گرفتهاند که به راحتی حاضر به دست کشیدن از حوزه قدرت و ثروت خود نیستند. برای این نهادها و مهار نفوذ و قدرت آنها و برگرداندن منابع آنها به اقتصاد کشور چه برنامهای داریم؟ برای خیل کارمندان بیکار شده این نهادها و سایر نهادهایی که در حکومت قبل تشکیل شده و در ایران جدید نیازی به حضور آنها نیست چه برنامهای داریم؟
۱۳- با تعداد زیادی از بانکها، نهادهای مالی خصوصی و شبه دولتی روبرو هستیم که بعضا منابع آنها از راه غیر مشروع حاصل شده و پیچیدگی شبکه مالی کشور، تفکیک سره از ناسره را بسیار دشوار کرده است. همچنین این بانکها به سوداگری در بازار ملک و ارز و … عادت کرده و توانایی و ظرفیت لازم برای کار سالم مالی و هماهنگی خود با شبکه مالی جهانی و پیوستن به آن را ندارند. برای این بانکها و صندوقها و نهادهای مالی که مثل قارچ رشد کردهاند و به طور کلی برای اصلاح نظام مالی کشور چه برنامهای داریم؟
۱۴- اصولا پیشرفت کشور بدون پیاده سازی یک مدل توسعه همه جانبه و بومی شده با شرایط ایران غیرممکن است. هر مدل توسعه نیز به همراهی و همدلی مردم و تمام ذینفعان نیاز داشته و حتما در راه پیاده سازی، منافع برخی افراد و گروهها به خطر خواهد افتاد. برای مدل توسعه کشور و چگونگی اجماع بر سر آن و پیاده سازی آن فکری کردهایم؟
۱۵- بر اثر پیری جمعیت، فساد و ناکارآمدی، با بحرانی به نام صندوقهای بازنشستگی روبرو هستیم و به زودی با خیل عظیمی از بازنشستگان و مستمری بگیران روبرو خواهیم بود که منابع کافی برای دادن حقوق به آنها در اختیار نداریم. این منبع عظیم مالی را چگونه فراهم خواهیم کرد و چگونه میخواهیم به شکل عادلانه، منصفانه و بدون فساد با این بحران مقابله کنیم؟
۱۶- با تعداد زیادی قرارداد دولتی با افراد و شرکتها روبرو هستیم که برخی در شرایط سالم و برخی با فساد بسته شدهاند که تشخیص آن بسیار دشوار است و به کار و انرژی زیادی نیاز دارد. تعداد زیادی پرونده شکایت پیمانکاران از دولت به دلیل عمل نکردن دولت به تعهدات نیز روی میزمان است. با این مشکل حقوقی بزرگ میخواهیم چه کنیم؟
۱۷- احتمالا با تغییر شرایط، تعداد زیادی از ایرانیان مهاجر خواستار بازگشت به کشور هستند که یا تخصص خاص یا ثروت زیادی دارند و سیستم بوروکراسی فرسوده، فربه و فاسد کشور توان جذب و هضم این ثروت و این متخصصان را ندارد. برای حل این معضل چه راه حلی در ذهن داریم؟
۱۸- یک سیستم قضایی ناکارآمد، کند، تنبل و نسبتا فاسد با نفوذ بالای افراد وابسته به حکومت قبلی به ارث بردهایم که باید به انبوهی از پروندههای تلنبار شده از قبل و انبوه دیگری از پروندهها که لاجرم در شرایط تغییر حکومت ایجاد خواهند شد رسیدگی کند. از طرفی اساس قانون مورد استفاده این سیستم از فقه استخراج شده و قاضیان و وکیلانی که متخصص این قانون هستند در آن رشد کرده و تربیت شدهاند. برای این معضل چه برنامهای داریم؟ برای اینکه افتضاح دادگاههای اوایل انقلاب تکرار نشده و افرادی از جنس خلخالی و … بازتولید نشوند چه خواهیم کرد؟ اگر قرار است قوانین جدید را جایگزین کنیم، برای خلاء دانش و تخصص ایجاد شده در بین کارکنان این دستگاه چه برنامهای داریم؟
۱۹- احتمالا در شرایط خلاء قدرت، با سیل مهاجرین غیر قانونی از برخی کشورهای همسایه (مخصوصا افغانستان) مواجه خواهیم شد. برنامه ما برای مهار این سیل و جلوگیری از تبعات امنیتی، فرهنگی و اقتصادی آن چیست؟
۲۰- برنامه ما برای دادن آزادیهای مذهبی و برگزاری مناسک بزرگ و کوچک در کشور چیست؟ آیا به سبک حکومت قبل میخواهیم عمل کنیم؟ آیا برگزاری مناسک عمومی برای تمام ادیان مجاز است؟ آیا برگزاری مناسک برای ادیان نوظهور(از همه رقم) هم مجاز است؟
۲۱- با دگرباشان جنسی میخواهیم چه کنیم؟ میخواهیم فعالیت آنها را قانونی و رسمی کنیم؟ با حساسیتهای بخشی از جامعه در این مورد میخواهیم چه کنیم؟
۲۲- برنامه ما برای استفاده از پول نفت چیست؟ پول نفت را چطور به اقتصاد تزریق میکنیم که دچار بیماری هلندی و هزار مرض اقتصادی دیگر نشویم؟ با انتظار و توقع مردم از داشتن سهم از درآمد نفت و انتفاع کوتاه مدت از آن چه خواهیم کرد؟
۲۳- به غیر از کارمندان، صاحبان سایر کسب و کارها به ندادن یا کم دادن مالیات عادت کردهاند و تغییر این عادت به دلیل پیچیدگی فرهنگی و گستردگی شبکه ذینغعان بسیار دشوار است. برای اصلاح نظام مالیاتی کشور چه برنامهای داریم؟
۲۴- یک سیستم آموزش عمومی را به ارث بردهایم که بخشی از آن خصوصی است و ارائه خدمات آموزشی در آن به وضوح تبعیض آمیز است و در آن افراد برخوردار، خدمات با کیفیت بهتری دریافت میکنند. این موضوع باعث ایجاد شکاف آموزشی در جامعه شده است. همچنین این سیستم توان جذب تمام افراد و آموزش اجباری به تمام فرزندان ایران را ندارد و هر ساله بچههای زیادی به دلیل فقر یا دلایل دیگر از آموزش باز میمانند. از سوی دیگر به دلیل عدم جذابیت مالی، عموما افراد توانمند به سراغ معلمی نرفته و با بحران تخصص و کارایی منابع انسانی در آن مواجه هستیم. نگاه ایدئولوژیک حکومت به آموزش هم مزید بر علت شده و عدم کارایی را دوچندان کرده است. برنامه ما برای اصلاح این سیستم با توجه به ناکارآمدی ساختاری، ایدئولوژی زدایی، تجاری شدن و شبکه منافع گسترده شکل گرفته در آن چیست؟
۲۵- یک سیستم آموزش عالی را نیز به ارث بردهایم که باز هم بخشی از آن خصوصی است و بیش از ظرفیت مورد نیاز گسترش یافته است و خروجی آن سیل مدرک داران بیکار است. یک شبکه مافیایی نیز حول کنکور شکل گرفته و رقابت برای صندلیهای آموزش عالی را ناسالم و تبعیض آمیز کرده است. فرهنگ شکل گرفته در آن نیز به کاسبی مدرک و خرید و فروش پایان نامه و مقاله تقلیل پیدا کرده است. همچنین به دلیل نگاه حکومت و تصفیه انجام شده و فرآیند گزینش و تزریق نیروهای وفادار، مدیران و اساتید این سیستم اغلب فاقد صلاحیت علمی و مدیریتی لازم هستند. برای اصلاح این نظام (به گونهای که افتضاحی بدتر از انقلاب فرهنگی اوایل انقلاب از دل آن بیرون نیاید) چه برنامهای داریم؟
۲۶- تعداد زیادی کارخانه روی دستمان مانده که بخشی از آنها دولتی، بخشی خصولتی و بخشی خصوصی هستند و به برق و گاز و آرد و ارز و … یارانهای و ارزان عادت کردهاند. از طرفی به دلیل تحریم و انحصار، توان و اراده نوسازی و سرمایه گذاری بر روی تکنولوژیهای جدید را نداشته و بهره ور نیستند. ترکیب این دو عامل باعث شده توان رقابت را نداشته باشند و در صورت قرار گرفتن در یک اقتصاد باز و آزاد، لاجرم تعطیل خواهند شد. برنامه ما برای حمایت از آنها (به گونهای که از جنس حمایت حکومت قبلی از خودروسازان نباشد) چیست؟ با تعطیلی ناگزیر برخی از آنها و خیل بیکاران آنها چه خواهیم کرد؟ برای واگذاری دولتیها و خصولتیها(نه از جنس برنامه مولدسازی حکومت قبل) چه برنامهای داریم؟
۲۷- با یک فرهنگ اقتصادی نهادینه شده در بین مردم با مشخصات کاهش مداوم ارزش پول ملی، سرمایهای بودن کالاهایی مثل ارز، ملک، طلا و خودرو، عدم اعتماد به بورس، بیگانگی و هراس از بازارهای مالی جهانی و … روبرو هستیم که برای انجام اصلاحات اقتصادی، نیاز به ایجاد تغییر در این نگرش و فرهنگ داریم. برای انجام این کار دشوار چه برنامهای داریم؟
۲۸- کشوری را تحویل گرفتهایم که بیش از مناطق توسعه یافته، مناطق محروم و توسعه نیافته دارد. این معضل در برخی استانها و مناطق بسیار جدی است. به عنوان سیاستگذار توسعه موظف هستیم برای جبران این عقب ماندگی، برخی سیاستهای تبعیض مثبت را برای این مناطق اعمال کنیم. برای انجام این کار و مواجهه با تهدید منافع و مقاومت مناطق برخوردار با این سیاست چه برنامهای داریم؟
۲۹- کشور در چهار دهه گذشته به حکومت مرکزی و مدلی از حکمرانی با تفویض کمترین میزان اختیارات به حکومتهای محلی عادت کرده که تغییر این پارادایم ملاحظات اقتصادی، امنیتی و فرهنگی بسیاری دارد. برای تغییر این وضعیت برنامهای داریم یا مدل حکمرانی مدنظر ما هم یک مدل مرکز گراست؟
۳۰- در چهار دهه گذشته نوعی از فرهنگ مبتنی بر تفکیک جنسیتی (از اماکن زیارتی و اتوبوس گرفته تا مدرسه و استخر و جاهای دیگر) بر کشور حاکم بوده و به بخشی از عادت و شاید ذائقه فرهنگی بخشی از مردم تبدیل شده است. برای این موضوع چه برنامهای داریم؟ قرار است تمام اماکن را مختلط کنیم؟ میخواهیم ترکیبی از اماکن مختلط و تفکیک شده را داشته باشیم؟ به پیامدهای فرهنگی و اجتماعی آن اندیشیدهایم؟