این قوم جان سخت،‌ نیازی به توصیه ندارد

پنجاه و نهمین نقد یادداشت «صبر شادمانه»
  • محسن رنانیمحسن رنانی

دکتر امید مرجمکی، پزشک متخصصی است که زحمت کشیده و بر «صبر شادمانه» نقدی نوشته است. از ایشان سپاسگزارم. گفته‌ است در بیماری وقتی امید درمانی هست، ما صبر شادمانه می‌کنیم. اما آیا در این اوضاع بیمار و نابسامان ایران، امید درمانی و گشایشی و تحولی هست و کدام واکسن در راه است که به امید آن شادمانه صبر کنیم؟‍

پاسخ سرراستش این است که در بیماریِ‌ِ فردی، زمان به زیان بیمار است و اگر دارویی به سرعت فراهم نشود بیمار می‌میرد. اما در بیماری جامعه ما، زمان به سود بیمار و به زیان عوامل بیماری است. همان‌گونه که گرمای تابستان به زیان خیلی از ویروس‌ها عمل می‌کند.

این نسل خیلی قدرتمند است، تابستان می‌آفریند، نه، خودش تابستان است. هم اکنون نه تنها در حال ساخت صدها واکسن و پادزهر و دارو برای بیماری اقتدارگرایی است، بلکه با کاربرد علم ژنتیک اجتماعی دارد ساختار DNA نظام را دستکاری می‌کند. از این‌جا به بعد را اجازه بدهید دیگر تحلیل نکنم، بخشی را نمی‌فهمم و نمی‌توانم، و بخشی را صلاح نمی‌دانم. اما من از هم اکنون صدای پای تحولات را می‌شنوم.

بار دومی که به جبهه رفتم ۲۱ سالم بود. در دی ۶۶ عازم جبهه شدم دو ماه بعد در اسفند به مرخصی آمدم. رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران (دکتر حمید ابریشمی که عمرش دراز باد) گفت چه خبر؟ گفتم ما حداکثر شش ماه دیگر دوام می‌آوریم. لبش را گزید و گفت این حرف را جای دیگری نزن. البته فردا مرا صدا زد و گفت چرا فکر می‌کنی تا شش ماه دیگر کار جنگ تمام است؟ برایش مفصل توضیح دادم. باور نمی‌کرد. من همان اسفند به جبهه بازگشتم و هنوز در جبهه بودم که در تیر ۶۷ قطعنامه ۵۹۸ پذیرفته شد.

نقد دکتر مرجمکی را بخوانیم:


کرونا ناغافل آمده بود و یکی‌یکی و ده‌تا-ده‌تا از ما می‌برد.همه را به یک چشم نگاه می‌کرد و می‌برد. کودک و سالمند و ثروتمند و فقیر برایش فرقی نمی‌کرد. پلیس و پزشک و کارمند و دستفروش را می‌برد و تنوره می‌کشید و رجز می‌خواند. ترس بود و عجز بود و ناامیدی. در چشم‌های بیمارانم وحشتی را می دیدم که سابقه نداشت.همه‌ی دیدارها انگار دیدار آخر بود. کرونا تجمعات را ممنوع کرده بود. کسب‌وکارها را خوابانده بود و روی صورت‌ها پرده کشیده بود و به تن‌ها رخت سیاه پوشانده بود. از اولین مبتلایان خودم بودم و لحظه‌های زیادی از خودم پرسیدم که آیا دارد تمام می شود؟ این پایان راه من است؟… چه باید کرد؟ این سوال پر تکراری بود… جواب اما همان پاسخ رواقی همواره بود: صبوری و امیدواری؛ ما صبورانه تاب آوردیم. به کمک هم رفتیم. برای هم وقت گذاشتیم و نان و جان؛ اما چشممان به روشنایی دوردست تاریکی بود. نه از عنبرنسارا آبی گرم شد، نه از روغن بنفشه و آب هویج و زنجبیل و وردها و نقل قول ها؛ علم به داد ما رسید و واکسن. هر چند با کارشکنی و تعلل عده‌ای دیرتر از موعد، ولی رسید. نه از واکسن ستیزانی که حجّامت حجّامت می‌کردند کاری برآمد نه از آنها که به توطئه مشغول و مشکوک بودند. واکسن آمد و کابوس تمام شد و ما ماندیم و تلخی‌ها و زخم‌های کهنه‌ی بی درمان.

خواندم که اندیشمند فرهیخته، محسن رنانی بزرگوار از «صبر شادمانه» می گوید. در خیرخواهی و صلابت اندیشه‌اش شکی ندارم، اما آیا در پایان راه، دارو یا واکسنی در راه است که برای آمدنش باید صبری شادمانه کرد؟ می‌دانم که چاره‌ای نیست. تجربه‌ی سال قبل نشان داد که بسیاری از جریانات و چهره‌هایی که مایه‌ی امیدواری و اتکا بودند جز روغن بنفشه و عنبرنسارا در خورجین نداشتند. چه فرقی می کند پزشکی که نامه‌ی تحریم واکسن را امضا می‌کند با آن فعال سیاسی که از تحریم و حمله‌ی نظامی به کشور حمایت می کند؟ جنبش مهسا نشان داد که بخشی از جامعه دچار دگرگونی عظیمی است و دیگر تن به هنجارهای بفرموده نمی دهد. نه به اجبار گشت وقعی می گذارد نه به فرموده‌ی کمپین‌های مصادره به مطلوب تن می دهد. اما آیا توانی بیش از این دارد؟ در مقابل این‌همه نابسامانی و فرسایش آیا با صبر و تماشا کاری می شود کرد؟ نه دارویی در راه است نه واکسنی. صبر و شادمانی هم نسخه‌های قابل توصیه از بالا نیستند و چیزی شبیه کمپین‌های تحریم شامپو و کنسرت هستند. خواهی نخواهی در مواجهه با دیوار و مانع سخت، روندگان مکث می کنند؛ یا همانجا اتراق می‌کنند یا برمی‌گردند یا دنبال راه جایگزین می‌گردند یا ابزاری برای تخریب مانع فراهم می‌کنند. اینها همه به این شرط است که سرما و سیل و بیماری و قحطی بنیان کنی در راه نباشد و روندگان را ریشه کن نکند.

این صبر شادمانه نیست، مکث فعال خلاقانه‌ای است که خودجوش است و غریزی و مایه و پایه‌ی تاب آوری این قوم سخت جان و نیازی به توصیه ندارد. لطفا اگر می توانید ساخت ابزاری موثر را راهنمایی بفرمایید.


اصل یادداشت «صبر شادمانه» را در این‌جا بخوانید.

یادداشت «گفت‌وگوی شادمانه» را نیز در این‌جا بخوانید.

https://renani.net/?p=4465
محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید