بنیامین دانشجویی است که من هر جا کلاس داشته باشم شرکت میکند. فرقی نمیکند چه درسی و چه مقطعی. تقریبا هم تمام نوشتارها و سخنرانیهای بیست سال اخیر من را خوانده و شنیده است، چون هر حرفی در کلاس میزنم میگوید این مطلب را در فلان مقاله یا سخنرانی گفتهاید. نقدش را هم راحت به من میگوید، خواه سرِ کلاس، خواه در دفترم و خواه به صورت نوشتاری. تقریبا تنها دانشجویی است که هیچکدام از نوشتههای اقتصادسیاسی مرا تحسین نمیکند. چند هفتهپیش درخواست کرد که با هم برویم کوه. تقریبا دو ساعت برای من صحبت کرد و تمام سخنش این بود که چرا من دیگر نباید در حوزه اقتصادسیاسی چیزی منتشر کنم. عقلم با اوست اما دلم همچنان این سوست.
اینک نقد او را به «صبر شادمانه» که به صورت فایل صوتی برایم فرستاده است بشنوید: