چرایی و چگونگی صبر و گفتگوی شادمانه

بیست و هشتمین نقد یادداشت «صبر شادمانه»
  • محسن رنانیمحسن رنانی

نقد آقای احمد همایون که اطلاع دیگری از ایشان جز اسم‌شان که به همراه ایمیل فرستاده‌اند ندارم.

محسن رنانی / ۲۶ خرداد ۱۴۰۲


چرایی و چگونگی صبر و گفتگوی شادمانه – نقدی بر مقاله صبر شادمانه جناب آقای دکتر رنانی

احمد همایون/ ۲۴ خرداد ۱۴۰۲

در این سال‌ها توفیق داشتم تا از مطالب و نوع نگرش استاد عزیز جناب آقای دکتر رنانی بهره‌مند گردم و به سبب تامل در نوشتارها و گفتارهای ارزشمند ایشان، زمانی که مقالات «صبر شادمانه» و «گفتگوی شادمانه» منتشر گردید، آن‌ها را در راستای نگرش ایشان در حفظ امید و صبوری و پختگی در جامعه امروز ایران یافتم. اما به راستی چگونه می‌توان در این جامعه امروز که مردمانش زیر بار فشارهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی قرار دارند، صحبت از امید و زیست شادمانه نمود؟ به گمان من، صورت مسئله‌ای که جناب آقای دکتر رنانی مطرح نموده‌اند با اشراف و آگاهی نسبت به حال و احوال مردم در این روزگار ستم‌پیشه طرح شده و اینکه چرا باید همچنان امید و شادی را در جامعه مراقبت نمود؟

در خصوص نگرش صبر شادمانه در عین زیستن در شرایط سخت و فشارهای اجتماعی به نظر می‌رسد که این موضوع مستلزم نوعی نگاه از فراز تحولات تاریخی ایران دارد که ضمن اوج گرفتن و نگریستن به سیر تاریخی جریان تحولات ایران، مصائب و سختی‌ها ریزتر دیده شده و نسبت به برآیند حرکت و وقوع نتایج درخشان در آینده اطمینان قلبی داشته باشیم. در این شرایط است که باوجود دیدن مصائب و سختی‌ها و جور و جفای زمانه، امیدوارانه می‌توان گام برداشت. بدون شک در بستر تاریخی طی سالیان آینده که ممکن است چند دهه نیز به طول انجامد، تغییراتی در نظام سیاسی اتفاق خواهد افتاد و این گوهر امید است که در جامعه یخ جور را آب خواهد نمود. این موضوع نیازمند بازآفرینی مفهوم صبر بجای منفعل بودن است. بدین معنا که نظام سیاسی آینده ایران نیازمند انسان‌های توسعه یافته است تا مهارت گفتگو و مهارت ساختن راه‌حل در عین تعارضات را داشته باشند و این رسالتی است که بر عهده ما در این برهه از زمان است. در این نوع نگرش، اقدامات مدنی ما تنها به اعتراض و مقاومت‌های مدنی، اقدامات سیاسی و … ختم نمی‌شود بلکه توسعه‌یافتگی در جامعه و رشد مهارت‌های اجتماعی به عنوان نیازی اساسی برای حرکت و اقدام است که از اتفاق حکومت فعلی نمی‌تواند آن را منکوب و سرکوب نماید. از اینرو است که جناب آقای دکتر رنانی بر مفهوم گفتگوی شادمانه به عنوان پیش نیاز توسعه و تحول آینده تاکید نموده‌اند. این موضوع می‌تواند برای افرادی که تاکنون مفهوم مبارزه را تنها در دامنه اعتراضات سیاسی برای خود تعریف نموده‌اند و باتوجه به سرکوب‌ها و خشونت‌های سالیان اخیر دچار ناامیدی و دل سردی شده‌اند به عنوان روزنه جدیدی برای اقدامات خود داشته باشند تا نورامید تغییر وضع موجود همچنان در وجودشان گرمابخش باشد.

حال اگر هدف این باشد که نظریه گفتگوی شادمانه را در جامعه امروز ایران گسترش دهیم، سوال اینجاست که چگونه می‌توان این اندیشه و رفتار را در جامعه ترویج داد؟ باید توجه داشت که موضوع تغییر و گسترش رفتار یا ایده که نیازمند تغییر عادت‌ها، اعتقادات و شیوه زیستن است، موضوعی نیست که به راحتی و با اطلاع‌رسانی عمومی در جامعه محقق شود. براساس تئوری گسترش رفتارها، تغییرات شگرف در جامعه که نیازمند صرف انرژی و تغییر عادت‌ها است، با توصیه و نصیحت روشنفکران از بالادست یا از طریق سلبریتی‌ها و یا حکومت‌ها و احزاب و … انجام نمی‌پذیرد. بلکه پذیرش این موضوع در هر فردی متاثر از مشاهده تغییرات در افرادی است که با آنها ارتباط نزدیک دارد. به عنوان مثال اگر چند نفر از دوستان نزدیک، اعضای خانواده و حلقه افراد نزدیک شما اقدام به یک رژیم غذایی نمایند، به احتمال بسیار زیاد، شما نیز نسبت به این موضوع اقدام می‌نمایید. از اینرو بسیاری از پدیده‌های اجتماعی در توده جامعه نیز متاثر از حلقه نزدیکان آنها انجام می‌پذیرد و طبق بررسی‌های انجام شده، رویه سرایت یک رفتار جدید از هسته‌های کوچکی انجام می‌پذیرد که افراد این هسته عزم راسخ بر موضوعی داشته باشند و در خود تغییرات را اعمال نمایند و سپس پس از طی یک دوره زمانی افرادی که در مجاورت هسته اولیه هستند و نقاط مشترک داشته‌اند، شروع به تغییر می‌کنند و ایده یا فکر منتشر می‌شود. بر این اساس اگر قرار است که در جامعه امروز ایران، اندیشه صبر و گفتگوی شادمانه ترویج یابد، نیازمند این است که هسته‌هایی کوچک از افراد با نقاط درد مشترک و نزدیک به هم تشکیل شود و پس از طرح موضوع و بحث و گفتگو و رسیدن به یک فهم مشترک، این موضوع را در میان خود تبیین و اجرا کنند و سپس پس از آن خود به خود این تغییر به لایه های دیگر افراد مرتبط با این هسته اولیه منتقل می‌شود. هر چقدر در دوره زمانی اولیه تشکیل هسته، عزم و اعتقاد افراد هسته اولیه تقویت شود و تغییر در آنها عمیق‌تر باشد، قدرت انتشار آن در لایه‌های بعدی قوی‌تر خواهد بود. بنابراین نسخه عملی که می‌توان برای تغییری از جنس توسعه صبر و گفتگوی شادمانه در جامعه نوشت، این است که هسته‌هایی کوچک حتی ۲ تا ۳ نفره در خصوص این موضوع به گفتگو نشسته و حاصل آن روش و تغییری در اعضای هسته باشد و پس از مراقبه و نهادینه‌شدن این رفتارها، سرایت آن به لایه‌های بعدی افراد مرتبط با آن‌ها اتفاق می‌افتد. همانطورکه گفته شد هرچقدر که ایدئولوژی موضوع در میان مباحثات اولیه پخته‌تر شود، اثر آن در هسته اولیه ماندگارتر و سرایت آن در جامعه سریعتر خواهد بود.

در پایان مطلبی را که دو روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران در غوغای درونی خود برای مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات نگاشته بودم بازنشر می‌نمایم که با مطلب امروز مرتبط دیدم.

«مثل امروز ما همچون نسل انقلابیون سال ۵۷ است که فکر می‌کردند راه بهبود اوضاع، بر هم زدن میز بازی است. آنها می‌دانستند که چه چیز نمی‌خواهند ولی مجالی برای تامل در اینکه چه می‌خواهند و چگونه به آن دست‌یابند، نداشتند و نتیجه آن شد، که در طی چهل سال گذشته بر ما گذشت.

آری آنها به زیر میز زدند و مهره‌ها بر هوا خواست، وقتی مهره ها به زمین فرود آمد نه مهره‌های سفید بر سر جای خود بودند و نه مهره‌های سیاه. آنها فکر می‌کردند که قرار است فقط مهره‌های سیاه جابجا شوند ولی بازی تقدیر مهره‌های سفید را نیز جابجا کرد و بازی جدیدی با اوضاع بدتر آغاز گردید.

حال چه تضمینی وجود دارد که دگرگونی و انقلابی دیگر نتیجه‌ای بهتر برای کشور پدید آورد. همه ایرانیان معترض به وضعیت فعلی کشور که طیف وسیعی از منتقدین نرم، اصلاح‌طلبان تا معترضین به ماهیت نظام جمهوری‌اسلامی بر این موضوع واقف هستند که تجربه انقلاب ۵۷، بهای سنگینی برای کشور داشت و این وضعیت فعلی با اهداف اولیه مبارزین بسیار متفاوت است. مسیر انقلاب‌ها و تغییرات شدید، به‌هیچ‌وجه قابل پیش‌بینی نیست، کما اینکه پدران و مادران ما مدعی بودند که حکومت دیکتاتوری شاهنشاهی را نمی‌خواهند ولی اگر از آنها سوال می‌شد که جایگزین این حکومت شاهنشاهی چه می‌خواهید؟ پاسخی مبهم و متفاوت از همدیگر می‌دادند. امروز نیز همینگونه است اگر از هر صد نفر از معترضین به نظام جمهوری اسلامی بپرسید که چه نوع حکومتی می‌خواهید؟ با چه ساختاری باشد؟ چه گروه‌هایی به عنوان حاکمان این کشور حکمرانی کنند؟ یا جوابی برای آن ندارند و یا پاسخ‌هایی بسیار متناقض عرضه می‌دارند. به عبارتی می‌دانند که چه چیز نمی‌خواهند ولی نمی‌دانند و نمی‌توانند توافق کنند که بجای آن چه می‌خواهند. بگذریم که در راه رسیدن به این تغییر بزرگ هیچ یک نقشه‌راهی ندارند و اختلافات بیشتر می‌شود.

به یاد دارم چند سال پیش از الطاف الهی، برف بی‌سابقه‌ای در شهر تهران بارید، روزنامه‌ها نوشتند که کرایه مسیر پنجاه هزار تومانی فرودگاه امام تا تهران تا یک میلیون تومان رسید. مسافران بی‌نوا یک شبانه روز در فرودگاه ماندند. با خود می‌اندیشیدم وای به حال این ملت که به فرزندان خود رحم نمی‌کنند و اگر تجربه انقلابی دیگر پدید آید، می‌توان پیش‌بینی نمود که چیزی جز درگیری و کش‌مکش و تکه‌تکه شدن سرزمین ایران، حاصلی نخواهد داشت. انقلاب‌ها همواره همراه با هرج‌و‌مرج، غارت سرمایه مردم، هزینه‌های سنگین نقض تعهدات کشور در قراردادهای بین‌المللی و …. می‌باشد و به نظر نمی‌رسد که حاکمان فعلی کشور همچون پهلوی حکومت را به راحتی تقدیم نمایند، قطعا این موضوع همراه با درگیری و کشتار بسیاری از انسان‌های بی‌گناه خواهد بود. بنابراین طرح صورت مسئله تغییر در سیستم نظام کشور از طریق انقلابی دیگر راه چاهی دیگر است.

ولی اگر اصلاحات تنها راه حرکت در مسیر توسعه است. چرا پس از این همه سال نتیجه‌ای نداده است؟ رئیس‌جمهوری که در کمترین سطح اختیارات است و شورای نگهبانی که با نظارت استصوابی عملا گزینه‌هایی را به مردم تحمیل می‌نماید. سوال اصلی اینست که در این فضا باید چه کرد؟

شاید باید نگاه‌مان را متناسب با شرایط موجود اصلاح نماییم. از نظر من، راه چاره از طریق توسعه و پیشرفت ابزارهای تکنولوژی نظیر فضای مجازی، اینترنت و آگاهی از توسعه جهان پیرامون ما است که موجب اطلاع‌رسانی، نشر اطلاعات و ارتقا افکار عمومی خواهد شد. اگر این فضا با حتی یک رئیس جمهوری انتصابی معقول‌تر برقرار بماند، می‌توان انتظار داشت که مسیر آگاهی عمومی و اثرات پیشرفت تکنولوژی موجب مطالبه‌گری و اقدامات مدنی گردد. در غیر اینصورت منتظر بسته‌شدن فضا و از‌دست‌رفتن اندک ابزارهای توسعه باید بود.

ولی ابتدا باید بپذیریم که امر توسعه کشور، پیشرفت و شرایط مطلوب، همچون قله‌ای است که باید در مسیر آن قدم‌به‌قدم حرکت نمود. هیچ ملتی نتوانسته به یک‌باره از قعر دره عقب‌ماندگی و تحجر به عرش قله توسعه‌یافتگی پرواز نماید و هر ملتی که قله توسعه را فتح نموده در این مسیر چند صد سال گام‌به‌گام با تلاش و همت طی مسیر نموده است. ملت ما نیز در میان راه است. آنها که فکر می‌کنند، شرایط نمی‌تواند بدتر از وضعیت فعلی باشد، کافی است طناب در دست را رها کنند تا سرنوشت کشور به سوی حکومت‌های نظامی دیکتاتوری نظیر طالبان و پاکستان و … سوق یابد. باید بپذیریم که شرایط بدتری نیز از شرایط بد کنونی وجود دارد و در صورت ناامیدی و رها نمودن امور توسط مردم، دوباره به قعر این دره می‌رویم و شاید همچون مردم سوریه آرزوی بازگشت امنیت را حتی در لوای حکومت دیکتاتوری بپذیریم. بنابراین چاره کار جز پرداختن به راهکار سخت اصلاح نظام فعلی در شرایطی که حریف ناجوانمردانه سنگ‌های ریز‌و‌درشت را از بالای کوه به سوی ما روانه می‌دارد، نیست. رهرو توسعه‌خواه، نگاهش تنها به سوی قله است و با اراده گام بر می‌دارد، از دشواری‌های مسیر آگاه است. صبور است، صبری نه از جنس چهار سال و هشت سال که با کوچکترین سختی دست از مسیر برکند، بلکه نیک می‌داند این مسیر شاید پنجاه سال بطول انجامد. او می‌داند که تحریم ابزارهای دموکراسی نظیر انتخابات نمی‌تواند راه مناسبی برای اعتراضات مدنی باشد و راهکارهای اعتراضات مدنی باید در بستر خود دنبال گردد. بنابراین تصمیم من بر رای دادن است.

ولی به خاطر داشته باشیم که ملت‌های توسعه یافته نیازمند انسان‌های توسعه یافته‌اند. انسان‌هایی که صبور و دوراندیش هستند، توانایی گفت گو، تعامل دارند. رواداراند و تحمل شنیدن حرف مخالفین را دارند. انسان‌هایی که در عین اعتقاد به آزادی، حق را تنها در انحصار خود نمی‌دانند. انسان‌هایی که می‌توانند با یکدیگر همکاری و کار گروهی کنند. و ما همچنان در گام های اول این مسیر هستیم.»


اصل یادداشت «صبر شادمانه» را در این‌جا بخوانید.

یادداشت «گفت‌وگوی شادمانه» را نیز در این‌جا بخوانید.

محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت عملی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید