نقد خانم تینا چاوشی، دانشجوی مهندسی کامپیوتر دانشگاه الزهرا را با هم میخوانیم:
همه باید کنار هم باشیم!
تینا چاوشی
در یادداشت «صبر شادمانه» نکات خوبی ذکر شده اما، آیا به نظر شما نصیحت کردن این نسلی که از گذشتگان و بزرگترهاشون بیزارن، چه اتفاقی ممکنه رقم بزنه؟
فکر کنم میدونیم که دست آخر، یادداشت «صبر شادمانه» را افرادی که از قبل میدونستن میخونن و تایید میکنن؛ بقیه هم به اشتباه تعبیر میکنن که «شما گفتید ما خفه شیم خانما برن جلو»، «ما گند میزنیم، خانما برن جلو»، چون مثلا خانما خیلی بهتر بلدن!
نه اینطور نیست. هیچکس نباید بره «جلو».
حتی اگر جنگی هم هست، همه باید کنار هم بمونن و باهم بجنگند. این تنها راهیه که این نسل نیاز داره تا یاد بگیره و میخواد راجع بهش بشنوه.
اکثریت ما الان سردرگمیم. چندین سال با الگوهای غلط پیش رفتیم و توی بدترین زمان (زمانی که باید مطمئن میبودیم هر چی بلدیم درسته و باید بهش تکیه میکردیم تا بتونیم دستاوردهای جدید داشته باشیم)، متوجه شدیم همه چیز از بیخ اشتباه بوده و مجبور شدیم عمیقترین ارزشهای انسانیای که داریم رو تغییر بدیم.
بر فرض که بگیم آدمیزاد ظرفیت خیلی بالایی داره و با همه چیز توانایی سازگاری داره. بله، درسته؛ بنده هم موافق اینم که الان هوای همدیگه رو داشتن و از خوبی های کوچیک شروع کردن بهترین راه ممکن برای گذر کردن از این شرایطه و دقیقا به همین خاطره که فکر میکنم ما بیشتر از صبر و شادی، به همدلی نیاز داریم.
نیاز داریم بتونیم به معدود آدم هایی که برامون باقی موندن اعتماد کنیم و همچنین درک خودمون رو از همدیگه و ظرفیتمون رو برای شنیدن و درک کردن حرف های جدید از آدم های کم سن تر بالا ببریم؛ چیزهایی که تا به حال نشنیدیم، جریانات و احساسات و اتفاقاتی که نسل ما و نسلهای آینده تجربه میکنن و شاید هنوز اسامی علمی ندارن. شاید دانش کلی بشر رو بشه در مسیر کمال توصیف کرد اما دانش هر شخص، حتی یک صدم اون رو هم پوشش نمیده و وظیفه ای هم نداره که بده. زبان از توضیحات بیشتر قاصره که اگر نبود، شاید ما هم الان استاد شده بودیم. در مجموع اگر مخاطب، نسل ماست، اینها نکاتی هستند که از دید یک خواننده عادی به ذهن من رسید. متشکرم.