دکتر مختار نوری، (پژوهشگر اندیشه سیاسی و اخلاق)، در حمایت از «صبر شادمانه»، یادداشت زیر را نوشته و بر ضرورت ایده اخلاقی زیستن در جامعه بحران زده امروز تاکید کرده است. از قضا او همین امسال کتاب «به سوی جامعه فضیلتمند» را منتشر کرده است و نظریه خود را در آن بسط داده است. نظریهای که میتواند مبانی اندیشگی «صبر شادمانه» را از آن صورتبندی کرد. از ایشان سپاسگزارم که به فراخوان «نقد صبر شادمانه» پاسخ دادند. یادداشت ایشان را در زیر بخوانید.
محسن رنانی / ۱۳ خرداد ۱۴۰۲
این صبر که من میکنم افشردن جان است!
مختار نوری
در ایام اخیر یادداشتی تحلیلی با عنوان «صبر شادمانه» از دکتر محسن رنانی استاد محترم اقتصاد و توسعهی دانشگاه اصفهان در کانال تلگرامی ایشان منتشر گردیده است. دکتر رنانی در این یادداشت علیرغم تمامی چالشها و ناخرسندیهای موجود در حوزههای سیاسی و اقتصادی کشور، جامعه را به صبوری و به تعبیری صبر شادمانه دعوت کرده است. صبر شادمانه موردنظر رنانی ناشی و برآمده از بحرانهایی چون «رفتارهای کاریکاتوری در عرصه سیاست» و «خودمختاری در ساحت اقتصاد» است. به زعم وی، در عرصه سیاست نوعی بیتدبیری و ناتوانی در بازسازی به چشم میخورد و در عرصه اقتصاد نیز به دلیل قرار گرفتن اقتصاد کشور در فاز خودمختاری نمیتوان آن را با سیاستگذاری اقتصادی مرسوم مدیریت کرد. باری، رنانی در چنین اوضاع و احوال پیچیدهای که بر کشور حاکم است و در پاسخ به پرسش همیشگی چه باید کرد؟ از صبر و آن هم از نوع شادمانهاش صحبت میکند که مختصات آن چنین است: ورزش کنیم، به هر بهانهای مهربانی و شادمانی کنیم، جلسات کتابخوانی راه بیندازیم، موسیقی بنوازیم، برقصیم، از کودکان کار حمایت کنیم، جوان بیکاری را شاغل کنیم، به نیازمندی وام دهیم، در خیابان بداخلاقی نکیم و بهم رحم و مروت داشته باشیم و … تا این نیز بگذرد.!
اگرچه ایشان از روشنفکران و اصحابنظر درخواست کرده است که ایدهاش را نقد کنند و من نیز به جهت «متساهل بودن» و «گشودهفکری» ایشان (که به بیان لیندا زگزبسکی فضیلتی است معرفتشناختی) هیچ هراسی از نقد کردنشان ندارم، اما پاسخم این است که من با صبر شادمانهی موردنظر ایشان همدلم و در ادامه ادله و استدلالهای خودم را برای این نوع همدلی با او نیز بیان خواهم کرد. اما قبل از آن اجازه بدهید تکلیف ناهمدلان و منتقدان ارجمند با صبرشادمانه را تا حد امکان روشن کنیم. هم آقای رنانی که از صبر شادمانه صحبت میکنند و هم بنده که با آن همدلم و از آن طرفداری میکنم قبل از هر چیز باید بپذیریم که صبر و طاقت بخش عظیمی از جامعه و به خصوص جوانان آن به سر رسیده است و آنها صادقانه و بهحق بیان میدارند که زندگی ما در این جامعه تباه و مخدوش شده است.
آقای دکتر رنانی عزیز، جوانان نجیب ما برخلاف آنچه که احمد شاملو در شعر «دیگر تنها نیستم» سرود: «زندگی از زیرِ سنگچینِ دیوارهایِ زندانِ بدی سرود میخواند و در چشمِ عروسکهای مسخ، شبچراغ گرایشی تابنده است و شهرِ من رقصِ کوچههایش را بازمییابد و هیچ کجا و هیچ زمان فریادِ زندگی بیجواب نمانده است»، بر این باورند که اتفاقاً در همین جامعه که ما در آن حضور داریم، سرود زندگی در زیرِ سنگچینِ دیوارهایِ زندانِ بدی خاموش شده است و شهر ما رقص کوچههایش را باز نمییابد و در عصر عروسکهای مسخ و در همین حوالی که من و شما زندگی میکنیم به وضوح فریاد زندگی بیجواب مانده است!. در نتیجه به جوانان، شهروندان و منتقدان عزیزمان حق بدهیم که فریاد بکشند و صبرشادمانه را آنگونه که مطرح ساختهاید در پیش نگیرند و حتی زیر لب ناسزایی هم نثار ما کنند!. آقای دکتر رنانی ارجمند، ما نمیتوانیم به جوانی که از سنگینی هزینه زندگی در کلانشهر تهران و دیگر شهرهای این کشور عاجز شده و روستای پدریاش را میجوید تا دمی بیاساید از دنیا و شر و شور آن و یا آن خانواده آبرومندی که اسباب و اثاثیهاش در کوچه و خیابان پراکنده است و آن دیگری که از کمبود و گرانی دارو و تجهیزات پزشکی از درد به خود میپیچد، بگوییم صبر شادمانه در پیش گیریید!. درد و گرانی و عجز و ناتوانی و پراکندگیِ زندگی صبر و حوصلهای برای آدمی باقی نمیگذارد. اما اگر از این وجه تیره و تار زندگی امروزمان که بگذریم و به بخش کثیری از جامعه حق بدهیم که با ما همدل و همراه نباشند، در مقابل، آنها نیز باید این حق را به من و شما بدهند که صبر پیشه کنیم، حتی اگر چندان هم شادمانه نباشد. همه باید این را بپذیریم که آدمها از روحیات و صفات و خصایص رفتاری و شخصیتی مختلف و متفاوتی برخوردارند، برخی زود خسته و مأیوس میشوند و برخی نیز مثل من و شما پوستکلفت هستند و با وجود این همه مشکل و نابسامانی از صبوری و اخلاقی زیستن دم میزنند.
بنابراین از این جا به بعد تا حد امکان میخواهم ادله و استدلالهای خودم را در همدلی با شما به بحث و بررسی بگذارم و همسو با شما بیان نمایم اینک که نظام تدبیر، عقلانیت و سیاستورزی ما به بنبست رسیده است و زندگی سیاسی و اقتصادی از مدار واقعی خود خارج شده است، بیایم اخلاقی زیستن را در پیش گیریم و در گسترش فضایل اخلاقی در سطوح فردی و جمعیمان بکوشیم، امری که شما نیز به درستی در صبر شادمانه بر آن انگشت تأکید گذاشتهاید و بنده نیز با زبانی دیگر آن را در کتاب «به سوی جامعه فضیلتمند» بیان کردهام. هیچ کسی در این گفته ارسطو که در پیشانی فلسفه سیاسی غرب حک شده تردید ندارد که «سیاست ارباب علوم» است و این سیاست و سیاستورزی عقلانی و غیرایدئولوژیک است که میتواند زندگی را به کام مردمانی در یک سرزمین جغرافیایی مشخص شیرین کند یا آنها را تلخکام و رنجور و اندوهگین سازد. بنابراین میپذیریم که آنچه تعیینکننده و راهبر زندگی مردمان یک جامعه است، سیاست و سیاستمداران بلندنظر و بلندهمت آن است، اما اینک که سیاستورزی ما تا این حد محدود و مخدوش شده است، به همان پرسش همیشگی ساحت حکمرانی و مملکتداری یعنی «چه باید کرد؟!» میرسیم.
در پاسخ به چیستی این پرسش اساسی، دکتر رنانی صبر شادمانه را با آن مختصات مطرح نمودهاند، بنده نیز در کتاب «به سوی جامعه فضیلتمند» با نگاهی کلانتر بازگشت به اخلاق و در پیش گرفتن فضیلتمندی و رفع رذیلتمندیهای اخلاقی را برای حفظ جامعه و دفاع از انسجام آن به بحث و فحص گذاشتهام. سعی کردهام در عصر فروپاشی سیاست و تصمیم، نقشه فضیلتمندی و اخلاقی زیستن را در پرتو افکار غولهای جهان اندیشه و اندیشهورزی با مخاطبان ایرانی در میان بگذارم. البته باید به این مسئله توجه ویژه داشت که «جامعه فضیلتمند» به هیچ وجه به معنای روضهخوانیهای اخلاقی و نصیحت محور رایج در کشورمان نیست، بلکه جامعهای است که در آن شهروندان با تمرین و ممارست، فضایل و مزیتهایی اخلاقی و انسانی چون اعتماد، همدلی، صبر، همیاری، همبستگی، حساسیت به دیگری، مداراگری، نوعدوستی و … را مورد توجه قرار میدهند. منطبق با چنین مباحثی است که من خود را با دکتر رنانی و صبر شادمانهشان همدل و همسو میدانم و مقاومت و صبر کردن در این شرایط دشوار و حیاتی را نیز از جمله آن فضیلتهایی میدانم که ما اکنون بیش از هر زمان دیگری به آنها نیازمندیم. در جامعه امروز ما دائم از بحران، تورم، فساد، معضلات مالی، انسداد سیاسی و… سخن گفته میشود، هیچ کسی منکر این نوع ناحرسندیها و پلشتیهای رایج در سطوح مختلف نیست، اما وقتی هیچ افق و چشمانداز روشنی برای برونرفت از این نوع چالشها پیش روی ما وجود ندارد و به تعبیر رنانی رفتارهای کاریکاتوری در حوزه حکمرانی شدت گرفته و اقتصاد ساز ناکوک خودش را میزند، جز صبر شادمانه چه باید کرد؟!.
یقیناً شهروندان به ستوه آمدهی امروز جامعه ما پیشنهادات و راهکارهای رادیکال و خشونتآمیز دیگری نیز در پاسخ به پرسش «چه باید کرد؟» در آستین دارند و آنها را هم به عیان، گاه و بیگاه به صورتهای مختلف مطرح میکنند. اما علیرغم سیطره یافتن چنین شرایط دشواری در کشور، بنده همچنان تمایل دارم به جای در پیش گرفتن هر نوع خشونت و رادیکالیسم در سطح جامعه، به سیاق دکتر رنانی از صبوری جمعی و گسترش اخلاقیات برای حفظ انسجام اجتماعیمان تا اطلاع ثانوی بهره گیرم تا این دوره سختی و سرسختی نیز بگذرد! اگرچه به قول استاد سایه: خون میچکد از دیده در این کنج صبوری/ این صبر که من میکنم افشردن جان است/ از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود/ گنجیست که اندر قدم راهروان است!