آقای دکتر سرگلزایی، روانپزشک و فعال اجتماعی، در کانال تلگرامی خود نقدی بدون نام را از یکی از مخاطبان کانال درباره «صبر شادمانه» منتشر کردهاند که چون نگاهی روانشناختی به رفتارهای اجتماعی در جنبش اخیر دارد (و احتمالا از نظر دکتر سرگلزایی تحلیل خطایی نیست) بازپخش آن را مفید یافتم.
محسن رنانی / ۱۲ خرداد ۱۴۰۲
مقالهی جناب رنانی به نکات ارزشمندی اشاره کرده است که برای درک جنبش اجتماعی جاری ایران ضروری است، اما من در این رابطه ملاحظاتی نیز دارم.
تلقی من از «جنبش زنانه» تحت تاثیر تلقیای است که از «زنانهنگری» یا «نگرش زنانه» دارم. از منظر روانکاوی فرویدی معمولا سرکوب در زنان دیرتر و ناقصتر از سرکوب در مردان اتفاق میافتد. این بدان معناست که اکثر زنان خود را به صورت سوژهای «در جهان» مینگرند و اکثر مردان خود را به صورت سوژهای «در برابر جهان». یعنی میل به قدرت و رقابت و کسب سلطه بر جهان در اکثر زنان به مراتب کمتر از اکثر مردان است. این وضعیت سبب ایجاد «سوژه سرکوب شده» در اکثر مردان و «سوژه هیستریک» در اکثر زنان میشود. در نتیجه، نظام ارزشی تشکیل دهنده هویت در اکثر زنان با این نظام ارزشی در اکثر مردان متفاوت است. در تفکر مردانه «قدرت، سلطه، برتریجویی و رقابتطلبی» حرف اول را میزند، اما در تفکر زنانه «همدلی، مراقبت و هماهنگی». پس تفکر زنانه به معنی تفکری که همه افرادِ دارای بدن زنانه دارند، نیست؛ بلکه تفکری است که میتوان از منظر یونگی آن را تفکر آنیمایی خواند.
همان گونه که جناب سرگلزایی در وبینار هشتم مارس خود به درستی اشاره کردند، از نظر من نیز برخی رویکردهایی که بخشی از گفتمان فمینیسم را تشکیل میدهند _ مانند فمینیسم مارکسیستی و فمینیسم سوسیالیستی _ اگرچه به دنبال کسب منزلت برای زنان هستند، اما در حال تأیید، تقویت و به رسمیت شناختن گفتمان مردانهاند؛ یعنی در حال تقویت گفتمان مبتنی بر قدرت، رقابت و سلطه. از این رو، چنین رویکردهایی به شکل متناقضی در درازمدت سبب سرکوب سوژههای هیستریک میشوند که اکثریت آنها زنان هستند و مردسالاری را در ساحت فرهنگی و اجتماعی تقویت میکنند. نگاه من به «انقلاب زنانه» نیز بر همین تعریف از «زنانهنگری» استوار است. انقلاب مهسا اگر اولین انقلاب زنانه تاریخ نباشد، میتوان ادعا کرد که یکی از معدود انقلابهای زنانه تاریخ است. به زعم من، مهمترین نقطه قوت مقاله جناب رنانی تأکید بر سلوک زنانه یا آنیمایی در انقلاب مهساست. در انقلابهای کلاسیک آنچه شاهد آنیم بروز سلوک آنیموسی یا مردانه است، یعنی تغییر در روبنای سیاسی به عنوان اولویت، جانفشانی در راه آرمانها، تحقیر زندگی و تقدیس مرگ، و نفی تنانگی. حال آنکه در انقلاب مهسا این تحول اجتماعی با اولویت بخشیدن به تغییر در روبنای سیاسی انجام نشده و نمیشود؛ این تحول ابتدا در مغزها رخ میدهد؛ در زیربنای فرهنگی و ذهنی مردم جامعه. ارزشهای انقلاب زنانه نمیتوانند جانفشانی در راه آرمانها، تقدم مرگ بر زندگی و نفی تنانگی باشند. همان گونه که جناب رنانی هم اشاره کردهاند، اولویت چنین انقلابی را ارزشهای زنانه یا آنیمایی تشکیل میدهند؛ یعنی همدلی، هماهنگی و مراقبت. در چنین تفکری «تمیز نان پختن» به مثابه یک رفتار آنیمایی تحقیر و طرد نمیشود، بلکه در اولویت قرار میگیرد. چنین انقلابی عرصه ایدئولوژیهای مقدسی نیست که جان ناچیز و پست انسانها در برابر آنها بیاهمیت است، بلکه عرصه بروز کرامت خود انسان و جان انسانی به مثابه یک موجود خاکی و تنانه است. از این رو من هم با فحوای این مقاله کاملا همدلم. اما با وجود موافقت با کلیت این مقاله، ملاحظاتی نیز نسبت به جزئیات آن دارم. جناب رنانی آخرین پاراگراف مقاله خود را اینگونه آغاز کردهاند: «اکنون ما چه کنیم؟ ما باید ورزش کنیم، به هر بهانهای مهربانی و شادمانی کنیم …» و فهرستی از رفتارهایی را مثال زدهاند که مصادیقی از رفتارهای آنیمایی هستند؛ رفتارهایی مبتنی بر ارزشهایی همچون مراقبت، آگاهیبخشی، همدلی، گرامیداشت تنانگی … به گمان من نیز بیشک در جامعه امروز ایران که دچار تورم مردانگی است، راه التیام، گسترش رفتارهای زنانه است؛ اما گمان میکنم با توجه به ساختار جملات این مقاله ما با «اولویتبخشی» به رفتارهای زنانه مواجه نیستیم، بلکه رفتارهای زنانه به عنوان «تنها اقدامات لازم» مطرح شدهاند. هرچند جامعه امروز ایران به کنشهای زنانه و زیربنایی بیشتر نیاز دارد تا کنشهای مردانه و روبنایی، اما نادیده گرفتن کنشهای مردانه نیز سبب میشود که دید ما نسبت به تحول اجتماعی یک دید اغراقآمیز، غیرواقعبینانه، مبتنی بر فانتزی و نامتوازن باشد. هر انقلابی (حتی انقلاب مهسا) دارای بعد عملگرایانه و مردانه است. با حذف کردن این بعد ما با یک نگاه و رویکرد ناکارآمد مواجه خواهیم بود که به گمان من محکوم به شکست است. پیشنهاد من این است که اگرچه اقدامات پیشنهادی جناب رنانی را برای پیشبرد انقلاب در اولویت قرار میدهیم، اما آنها را تنها معیار و دستور کار خود نسازیم، و به ابعاد مردانه و عملگرایانه انقلاب نیز توجه داشته باشیم تا بتوانیم رویکردی موفق و کارآمد پیشه کنیم.