نقد یازدهم از آن دکتر داوود نجفی است، دانشآموخته و پژوهشگر جوان علوم سیاسی که به صورت خصوصی فرستاده است ولی اجازه انتشارش را از ایشان گرفتهام. دکتر نجفی هم اکنون کتاب مهمی را درباره انقلابهای مدنی شهری ترجمه کرده که بزودی منتشر میشود. محتوای این کتاب خیلی برای فهم وضعیت ایران امروز راهگشا و کاربردی است. امیدوارم هر چه سریعتر منتشر شود. از نقد بیپرده ایشان سپاسگزارم.
محسن رنانی / ۱۲ خرداد ۱۴۰۲
از محیط دانشگاه اندکی فاصله بگیرید
داوود نجفی
یادداشت «صبر شادمانه» مثل همیشه زیبا و خواندنی بود. سه بار خواندمش. خوشبینی شما با واقعیت جامعه فرسنگها فاصله دارد. تا چندی پیش نسبت به نظام سیاسی خوشبینی کاذب داشتید، امروز نسبت به جامعه و جوانان خوشبینی کاذب دارید. جوانانی را که تمام وقتشان به بطالت و شغلهای کاذب میگذرد و تمام تفریح و زندگیشان شده است سیگار و قلیان و روابط و دوستیهای خارج از ازدواج، چگونه میتوان امیدوار نگهداشت؟؟ با هر که صحبت میکنم آرزوی مهاجرت دارد ولو به کشورهای عربی. همه جای دنیا برایشان شده مدینه فاضله.
واقعیتش پاراگراف انتهای متن واقعا خواندنی بود و این قسمت را چندین بار جداگانه خواندم. همه کارهایی که گفتید زیبا و انسانی است اما به نظر خودتان چند نفر از جمعیت ۸۵ میلیونی این کشور میتوانند کارهایی که گفتید را انجام دهند؟ بماند که بعضی کارهایی که نام بردید مثل موسیقی و رقص در این کشور جرم است. بیش از ۹۰ درصد این جامعه با وضعیت اقتصادی فعلی به خودشان هم نمیتوانند کمک کنند چه رسد به دیگران. خود شما یا دوستان روشنفکر و اهل قلم تان که هر روز مطلب جدیدی منتشر میکنند مشکل اشتغال چند جوان را حل کردید که توقع دارید به آینده امیدوار باشند؟ به قول شاعر در این بازار داغ ناامیدی تو را باور کنم با چه امیدی؟
نازنین! نسل جوان و مابقی اقشار جامعه درک و شناخت و صبر و تجربه زیستهی شما را ندارند که بتوانند خوشبینی شما را درک کنند. شما آینده را از دریچه نگاه خودتان با تمام آموختههایتان می بینید نه از نگاه جامعه. دیشب هنگام خواندن، وسط متن به این فکر میکردم که زمانی که دیکتاتورها با خون یا بی خون بروند عمر مفید نسل جوان این کشور هم گذشته و دیگر نسل جوانی باقی نمیماند که آینده کشور را بسازد. تازه اگر دیکتاتورها بروند. پیشنهاد میکنم برای درک بهتری از وضعیت جامعه و جوانانی که در پی امیدوار کردنشان هستید بیشتر در جامعه وقت بگذرانید و سری به پارک ها و کافی شاپها و خیلی از مکان های دیگر که خودتان میدانید بزنید تا ببینید جوانان برای فرار از روزمرهگی چگونه عمر و توانایی و انرژی خود را تلف میکنند!
گفتنی بسیار است اما به نظرم جامعه ایران، انقلابی در پیش دارد که حتمی و خشونتبار است. اگرچه از نوع همین انقلابهای جدید مدنی شهری است، اما با توجه به دستاوردهای چنین انقلابهایی در زمینه های سیاسی و اقتصادی (که در فصل ۹ کتابی که ترجمه کردهام بررسی شده است) جامعه ایران، پس از انقلاب نیز سرخورده و ناامیدتر خواهد شد. علاوه بر این، جامعه فعلی ایران را با شعار نمی توان امیدوار نگه داشت چون هیچ نشانهی امیدی نیست. به نظرم از محیط دانشگاه اندکی فاصله بگیرید و با جوانان غیر دانشگاهی و آدمهای عادی از گروههای مختلف اجتماعی گفتوگو کنید تا به عمق فاجعهای که در پیش رو داریم پی ببرید. اگر فرصتی بود مفصل گفتوگو میکنیم. ببخشید که زیاده گویی کردم ممنونم بابت فراخوانتان برای نظرخواهی.