نویسنده: محسن سلگی
مصاحبهی محسن رنانی با عنوان «من مسلمان لیبرال هستم» در ماهنامه «برای فردا» پارهای نکات را به ذهنام متبادر کرد که ذیلاً از نظر میگذرد.
سنگ قبر جان لاک(پدر لیبرالیسم) پر ازاعتقاد به خدا و مسیح است. همچنانکه مسیحی لیبرال میتوان بود، مسلمان لیبرال هم میتوان بود. مسلمان سکولار هم میتوان بود، اما اسلام در تمامیت خود با لیبرالیسم در تمامیت خود آشتیناپذیر است؛ ایضاً در نسبت اسلام و سکولاریسم نیز این ناسازگاری وجود دارد.
میتوان مسلمان سکولار بود. سکولاریسم دو نوع است: سیاسی و فلسفی. افزون بر اینها، سکولاریسم و حتی لائیسم ریشهی مذهبی دارد. دو گروه در کلیسا بودند که گروهی کلرک نامیده شدند و گروهی لائیک. لائیکها صرفاً عهدهدار وظایف ساده غسل تعمید بودند و برخلاف کلرکها مناصب مهمی نداشتند.
ریشههای سکولاریسم در غرب را باید در خود دین مسیحیت جُست. در انجیل یوحنا(باب ۱۸،آیه ۳۶) حضرت مسیح میگوید قلمرو من به این جهان تعلق ندارد و در انجیل متی (باب ۱۶،آیه ۱۸ و ۱۹) نیز حضرت مسیح ، کلید قلمرو آسمانها را به پتروس میدهد.
در دنیای اسلام، سکولاریسم سرشت و سرگذشت متفاوتی دارد که برای مطالعه در این خصوص، خوانندگان را به «سکولاریسم سیاسی و سکولاریسم فلسفی» نوشتهی دکتر عبدالکریم سروش ارجاع میدهم.
حال باید در خصوص اسطوره، بورژوازی و سوسیالیسم در نسبت با صداقت از نگاه رولان بارت بنویسم تا بگویم که صداقت رنانی در اینجا تا کجا ارزشمند است.
بارت، اسطوره را مقولهای میداند که میخواهد آنچه را طبیعی نیست، طبیعی وانمود کند. او جایی دیگر میگوید که بورژوازی برخلاف سوسیالیسم، اسطوره است، چون اعتراف نمیکند که بورژواست. شخص بورژوا، نام بورژوا را برای خود بکار نمیبرد. از اینرو، گرفتار اسطوره و دروغ است. حال، رنانی به تفطن و صادقانه، برخلاف قاطبهی لیبرالهای وطنی گفته که لیبرال است.
رنانی آیا حاضر است بورژوابودن یا دستکم خردهبورژوابودن خود را بپذیرید؟ از زندگی رنانی چیزی نمیدانم، اما نسبتی تاریخی میان بورژوازی و لیبرالیسم وجود دارد. لیبرالها در آغاز بورژواهایی بودند که با اشراف یا فئودالها درگیر شدند.
بسیاری اوقات، بورژواهای ضدلیبرال دیدهایم؛ افراد ضدلیبرالی که از حیث عملی، اوج تبرج، برجنشینی، برج عاجنشینی و برجبورژوازی هستند! از آنسو، با لیبرالهای سادهزیست و بسیارپاک مواجه میشویم؛ لیبرالهایی که مثال اعلای آن مرحوم مهدی بازرگان است.
بههر روی، این صداقت که رنانی نشان داده، درخور تحسین است و توانسته تاحدی از اسطوره بگریزد. به او تبریک میگویم.
پینوشت:
-لائیک و لائیسیته از لایکوس Laikos یونانی است که این نیز ریشه در لائوس laos یونانی دارد. هومر، لائوس را به «سربازان عادی» در برابر سران و فرماندهان ارتش اطلاق میکند. با تأسیس دولتشهر (پولیس Polis) لائوس معنای «مردم»، «افراد شهر» یا «شهروندان» گرفت.
-سکولاریزاسیون یا گیتیاییشدن در اندیشه کارل بارث به منزلهی شاخص رابطهی روزافزون میان دین و فرهنگ است؛ یعنی فرآیند «تاریخیشدن» و «اینجهانیشدن» دینداری. از اینرو، سکولارشدن دین هم یک مبحث جدی است.