آنان که رقصیدند، خود داغ‌دل بودند

پنجاه و دومین نقد یادداشت «صبر شادمانه»
  • محسن رنانیمحسن رنانی

شهین نامجو

درود بر شما دکتر رنانی. دور از انتظار نبود که دامنه اندیشه وسط‌بازی شما آن‌گونه که می‌بایست شناخته شده نبود تا پیام صبر شادمانه بخشی از این دیدگاه را برای جامعه روشن کرد.

بعد از اعتراضات سال ۹۸ سرخوردگی عمیقی بر من چیره شد تا جایی که عزت نفس من را به حد باورنکردنی کاست؛ این از این بابت نبود که من آنچنان درگیر بوده باشم، از این رو بود که خشونت خیابان را باور نمی‌کردم. سخت ناامید و مایوس بودم تا جایی که به همه دوستانم پیشنهاد می‌کردم به خیابان‌ها نروید که قراری بر تغییر نیست و بهایی جبران‌ناپذیر برای کشور و خودتان خواهد داشت. تا جنبش مهسا رخ داد، متحیر از آنکه جامعه چه گردش هوشمندانه‌ای کرده، اما در میانه راه یافتم که این نیز اعتراض خشم است و در این اعتراضات پیکان خشونت در حال چرخش است.

این دلیلی شد که به گاندی نگاهی بیاندازم و ببینم چگونه میتوان بر حاکمی نااهل فایق امد بدون آنکه بهایی چندان پرداخت. در همین گیرودار از دوست هندی‌ام در رابطه با گاندی پرسیدم. کلامش پایان نیافته بود که گاندی آزادی بخش را پیرمرد احمقی یافتم که که گویی افسر جاسوس انگلیس است. کلامش را قطع کردم و پرسیدم که مگر آزادی بخش نبود؟ ادامه داد آزادی را می‌شد زودتر به آن رسید؛ نامی ناآشنا را به زبان آورد: سوباش چندر بوس (Subhas Chandra Bose) شخصی که چندین سال قبل طرحی را برای مبارزه مسلحانه با کمپانی هند شرقی ریخته بود تا آنها را بیرون کند. استدلال حماقت گاندی از اینجا بود که زودتر، قبل از غارت چند میلیارد دلاری هند می‌شد انگلیسی‌ها را بیرون کرد؛ و از همه بدتر آنکه گاندی چهره هند را کشوری ضعیف و ناتوان از مبارزه جلوه کرد که تا به امروز دامن‌گیر هند است ( نقل مستقیم بدون سند تاریخی).

اما من آن‌گونه که باید آسان پذیر نیستم من اهل خاورمیانه‌ام جایی که اگر صلح را نشناسد جنگ را خوب می‌شناسد (از عراقی‌ها و افغانستانی‌ها تا سوری‌ها و لبنانی‌ها که خود آوارگی آنها را در کشورهای غربی دیده‌ام). بعید بود که جنگ را بدون هزینه و با پایانی قابل پیش‌بینی و آنگونه که پایان داستان خوش است، ببینم. خشونت دست بالا را دارد هر چه زورت بیشتر باشد خشونتی که به خرج می‌دهی هزینه‌ای سنگین‌تر را به جبهه مقابل تحمیل می‌کند. و برای من عجیب است که مادران نگران ما این را نمی‌بینند، از اعدام و چشم‌های کور شده و تا چه و چه.

کجا می‌توانید خشم خود را تخلیه کنید؟ چه جایی بهتر از اجتماع؟ اگر نمی‌توان حق را از بالایی گرفت از پایینی که می‌شود، همین همسایه، همین راننده فلان فلانی که بدون راهنما می‌پیچد و… . بطن صبر شادمانه، نشستن و خود خوری نیست، آن است که از تک تک افراد، جنبشی با امید رهایی از خانه‌هایمان آغاز کنیم. دیو گرانی خود ابزار سرکوب است؛ اما حفظ امید در بدنه اجتماع تنها با مقابله با خشم و سرخوردگی ما ادامه‌دار خواهد بود. نیازی نیست که از کاخ‌هایشان صدای شعار مرگ را بشنوند، کافیست با صدای رقص و پایکوبی چارچوب تفکر آنان که فکر می‌کردند با تحمیل غم می‌توان سرکوب کرد را بهم ریخت .

آنان که با رقص و پایکوبی بر خاک عزیزان شهید خود رفتند ما فعالان اجتماعی و مادران نگران نبودیم، داغ دیدگان بودند.


اصل یادداشت «صبر شادمانه» را در این‌جا بخوانید.

یادداشت «گفت‌وگوی شادمانه» را نیز در این‌جا بخوانید.

محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت عملی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید