به جای رقص، مراقبه و توبه کنیم

سی و هشتمین نقد یادداشت «صبر شادمانه»
  • محسن رنانیمحسن رنانی

دکتر محمد گوهریان‌، اقتصاددان،‌ کارآفرین نمونه و مشاور شرکت‌های آغازگر (استارت‌آپ)، نقدی درباره صبر شادمانه فرستاده‌اند که در زیر می‌خوانیم:


سلام. در مورد نوشته ی «صبر شادمانه» چند نکته را به‌اختصار عرض می‌کنم:

  • صبر از ارکان خلقت و تکامل است. تغییر، درد و صبر سه راز بقای انسان و هر موجود زنده در طبیعت است. پیشنهاد صبر، یک توصیه نیست، اشاره به یک حقیقت است.
  • ‏شادمانه بودن، توصیه به گذاشتن نقابی است برای افزایش توان تحمل. تقیه هم همین است. در دل، درد و بر لب، خنده. این شگرد هوشمندانه و کهن الگوی زیستی است.
  • ‏در کنار نقاب شادمانگی بنده به تلاش برای رزق پاک هم توصیه می کنم. روشنفکری ایرانی به‌شدت به نفت‌خواری که بر حرام بودنش شکی نیست آلوده است. این‌همه روشنفکری، علم‌کاوی، نظریه‌پردازی، منطق‌پردازی، تفکر و هوشمندی اگر به درآوردن رزق پاک که فقط و فقط از رفع نیاز مردم حاصل می شود متمرکز می شد چه می شد!. پول ناپاک و سیاه نفت اگر قرار بود کاری کند به همان مشروطه خواهی وفا کرده بود. این وابستگی سازماندهی شده متفکران به رزق نفت همه‌ی محاسنشان را به نکبت می‌کشد. بهره وری ما ایرانیان فقط در پنجاه سال گذشته ششصد درصد از چینی‌ها عقب افتاده و هیچ روشنفکری بر آن مرثیه نمی‌خواند؛ چون همه‌مان لبی بر خمره‌ی نفت داریم. با این ناکارآمدی هیچ اصلاحی پایدار نخواهد بود و بنظرم دانشگاه برای چنین نهیب و سرزنشی باید از خود شروع کند. توبه‌ی نصوح در پس نقاب شادمانه، اصلاحی درون‌ریز است که هر هفته به شنبه موکول می شود. آن تخریب خلاق که می گفتید را از دانشگاه خودتان شروع کنید. باور کنید تا این سرم قندی نمکی نفت به بدن نحیف دانشگاه وصل است، انگیزه و اراده‌ای برای برخواستن و رقصیدن نیست، فوق فوقش چهارتا قر ریز زیرپوستی دارد که نه شوری می‌آفریند نه وجدی می‌پراکند.
  • ریشه ی سیاهی و نکبت وضعیت کشور را مفت‌خواری می دانم که همواره از سوی همه و حتی روشنفکران و دانشگاهیان به‌شدت تعقیب شده است و برای آن تلاش وافر نموده‌اند. کار مفید ما طبق اعلام سازمان استخدام کشوری ۲۲ دقیقه در روز و البته حرفهای گنده گنده زدن است و به‌زور منابع نفتی با یک ششم کار کردن مفید جهانی انتظار بهترین رفاه را داریم. هر که در راستای مفتخوری قرار گرفت را رای دادیم و هر که حرف حساب زد، مهجور کردیم. بنظرم دانشگاه سری در گریبان کند و ببیند چه کرده. آیا به بهانه هدایت انسان لبی بر خمره نفت نزده و اجری برای هدایتش نخواسته؟ اگر نخواسته که خدا خیرش دهد و اگر خواسته با آنکه پول دین می خورد و بودجه ی فرهنگی می گیرد چه تفاوتی دارد؟
  • ‏به‌نظرم به‌جای شادی و خنده و رقص، ما به مراقبه‌ی جدی و سخت نیاز داریم. به سکوت و تفکر به توبه نصوح و شاید به هاراگیری. ملتی که با پلشتی سالانه ۱۵ هزار کشته‌ی جاده‌ای دارد در خانه بتمرگد بهتر است. ملتی که بیش از هشت میلیون حقوق بگیر دولتی و حکومتی دارد و حریت خود را اجاره داده و منافقانه فریاد وااسفا سر می دهد و با هزار ترفند روز و شب می تلاشد که بپیچاند که کمتر کار کند و بیشتر دریافت کند چه به این حرفهای رمانتیک “صبر شادمانه”؟ کاش نقابهای این بالماسکه را کنار می‌گذاشتیم و می‌ٔگفتیم چه داریم برای رفع نیاز مردم و چه انتظاری داریم برای آن رفع نیاز؟ بازآفرینی بازار. بازار اگر شفاف باشد همه چیز درست می شود. به بهانه‌ی توسعه سوروساتی ساختیم که با هیچ تلاش و ابداعی قابل راه اندازی نبود. از رفقای دانشگاهیم هر که را می‌شناسم به ماده و تبصره ای وصل شد و سی سال به جایگاه، امکانات، قدرت و اختیاراتی رسید که در غیر از برنامه‌ی توسعه به مخیله شان هم خطور نمی کرد. به‌نظرم بجای تمرکز به آزادی های مدنی که عقل هر بچه ای به آن می رسد کمی سر در تاریکخانه ی توسعه کنید که چه کرد و می کند با این کشور و ملت. اینجاست جای پریدن عقاب اندیشه‌ی بزرگ زنان و مردانی چون رنانی.
  • ‏این انتظار از قلم بمزدان حقوق بگیر روح فروخته بی جاست. از روشنفکران آزاده‌ی مردم پسند هم که تعداد دنبال کنندگانشان برایشان مهم است نیز بی جاست. این وظیفه ی انسانهایی است که فقط با خدا معامله می کنند و بس.

ارادتمند / محمد گوهریان / خرداد ۱۴۰۲


اصل یادداشت «صبر شادمانه» را در این‌جا بخوانید.

یادداشت «گفت‌وگوی شادمانه» را نیز در این‌جا بخوانید.

محسن رنانی

محسن رنانی

عضو هیئت عملی دانشگاه اصفهان

کانال تلگرام

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید